امنيت جامعه
در گروي
رفاه اجتماعي است
شهراد شاهرخيطهراني
در جوامع بشري انسانها نيازمند رسيدگي و تامين امنيت هستند، لذا اين امنيت چگونه در جامعه نهادينه ميشود؟ در باب امنيت بايد گفت كه تامين امنيت اجتماعي از ضرورتهاي يك جامعه و كشور است تا مردم آن مملكت بر اساس قانوني كه بر پايه تعادل و بدون افراط و سليقه شخصي و همراه با دموكراسي وضع شده است، بتوانند در سايه امن و آسايش زندگي كرده و زندگاني نرمالي را دارا باشند. زماني كه اقتصاد يك مملكت بيمار باشد و افراد آن جامعه نتوانند از پس مخارج اوليه زندگي خود بر آيند، زماني كه آزادي در جامعه محدود شود و انسانها به درستي از اين مقوله برخوردار نباشند، طوري كه افراد دست به خودسانسوري بزنند، زماني كه دزدي، زورگيري، فحشا و ديگر جرايم در جامعه بيداد كند و مردم احساس امنيت و آرامش نداشته باشند، مسلما آن جامعه و مملكت به سمت آنارشي و نابساماني رفته و شاهد بروز آشوب، هرج و مرج و اعتراض از جانب تودههاي مختلف و مردم در جامعه خواهيم بود. (البته نبايد از چارچوب قانون خارج شد و دست به خشونت زد). در واقع بايسته و شايسته است كه ريشه بينظمي و ناهنجاريهايي كه در جامعه مشاهده ميكنيم را بررسي كرده و دست به جراحي، اصلاح و تغيير وضعيت اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي و حتي سياسي در جامعه بزنيم. اگر نيازمنديهاي افراد را در نظر بگيريم و مسوولان در جستوجوي نيازهاي گروههاي مختلف اجتماعي در كشور باشند و مسوولان بلندپايه مملكت در هر جاي دنيا به خواستههاي مردم در همه جوامع بشري توجه كنند مسلما مردم در دايره قانون خواهند بود و ارزشهاي اجتماعي حفظ خواهد شد. در حقيقت رفاه جامعه تعبيري است كه معطوف به وضعيت اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حفظ كرامت انساني و احترام به ارزشهاي فكري و معنوي افراد است كه بايد در چارچوب قانون و نظم باشد و مردم با يكديگر با اصول انساني رفتار كرده و هيچ فردي راي خود را در جامعه بر ديگري حاكم نكند و همه افراد از دموكراسي و آزادي و رفاه اجتماعي برخوردار باشند. يكي از بزرگترين مشكلاتي كه مردم در همه جاي دنيا مخصوصا در كشورهاي جهان سومي با آن دست و پنجه نرم ميكنند...
مشكلات اقتصادي و معيشت جامعه است كه اين مشكل و ناامني اقتصادي بر اثر عدم اقتصاد دانشمحور است كه بازار اقتصاد را در برخي جوامع دچار اختلال و نابساماني ميكند . اگر در هر جامعهاي كارشناسان اقتصادي و دلسوز به پا خيزند و با همت مديران بلندمرتبه اقتصادي، شرايط بد وضعيت معيشت مردم را مطالعه كرده و درصدد همفكري و اصلاح برآيند قطعا به يك نتيجه مطلوب در ايجاد يك اقتصاد منظم و سالم خواهند رسيد. جامعه زماني به پختگي فرهنگي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي و معنوي ميرسد كه فساد در آن جامعه كاهش يافته و مردم از جانب مسوولان احساس امنيت كرده و برابري اجتماعي و اقتصادي را با جان و وجود خويش احساس كنند و با امنيت خاطر و رفاه به زندگاني خود بپردازند. رفاه اجتماعي را ميتوان به اشتراكگذاري، توسعه و حفظ روابط معنادار با ديگران تعريف كرد. اين به شما اين امكان را ميدهد كه احساس واقعي بودن و با ارزش بودن داشته باشيد و حس ارتباط و تعلق را ايجاد ميكند. در جامعهاي كه برابريهاي اجتماعي و اقتصادي حاكم باشد و تفكر صحيح برابري در نظام يك مملكت حكمفرمايي كند، قاعدتا آن جامعه به سمت پيشرفت و دستاوردهاي مهم پيش خواهد رفت. با توجه به افزايش آسيبهاي اجتماعي لازم است شاخصهاي سلامت اجتماعي بهطور دقيق مشخص و در جهت بهبود آنها تلاش شود. در واقع سلامت و رفاه اجتماعي در كنار سلامت جسم و روان از اهميت ويژهاي برخورداراست و بايد بدانيم كه اين شاخصها به سه حيطه فرد، خانواده و جامعه وابسته هستند. در واقع ميتوانيم با بهبود در برنامههاي پيشگيري و اصلاح شيوه زندگي باعث افزايش شاخصهاي سلامت و رفاه اجتماعي شويم. لازم است كه دولتمردان با تمركز بر روشهايي كه باعث افزايش اين شاخصها ميشود، توجه ويژهاي به افراد در طبقات پايين و گروههاي حساس جامعه كنند.