انديشه شيخيه
محمود فاضلي
بيگمان شيخيه و موسس و بنيانگذار آن شيخ احمد احسايي و نايب جانشينش سيد كاظم رشتي را بايد آغازگر آيين بابيت و در امتداد آن بهاييت دانست. شيخ كه همواره خود را ملهم به الهامات رباني و اشراقات باطني در سايه روياهاي كاشفه ميدانست از روزي كه كرسي زعامت حوزه كربلا را پايه نهاد با طرح مطالبي فاقد هرگونه سابقه و ذكر در آثار و رسائل عالمان، فقيهان، متكلمان و محدثين شيعي در شالوده اشراقات نفساني، پايهگذار بدعتي شد كه حوادثي ژرف و ماندگار باور و اعتقاد بسياري از افراد سادهدل و ناآگاه از حقايق ديني و اسلامي برجاي گذارد. او كه در گذر زمان و دوران حلقهداري بحث و فحص حوزه كربلا و سامرا گروه پرشماري از طلاب جوان و مشتاقان فراگيري را به خود جلب كرده بود موضوع جديدي را در مباحث شناختي، تحت عنوان ركن رابع و ضرورت وجود باب و شيعه خالص به عنوان پايه چهارم ايمان مطرح كرد.
مطالعه آنچه در قرن نوزدهم ميلادي رخ داده است، نشان ميدهد كه با پديد آمدن آيين بابيت، خصومت و جنگ، نقاط بسيار از كشورها را فرا گرفته، خون هزاران انسان بيگناه يا فريبخورده تباه شد.
قدرتهاي استعمارگر خارجي نيز غرضورزانه از آيين نو جانبداري كرده بر آتش اختلافات دميدند، بهويژه دربار پر مفسده روس و امپراتوري بريتانيا در تشديد اين درگيريهاي فرقهاي با تمام توان و تلاش كوشيدند.
بيترديد بابيت نقطهاي بود كه بيش از بيست سال در رحم شيخيه رشد كرده و باليده بود. نتيجه منطقي و انكارناپذير آن زايش اين نوزاد نامبارك بود. لذا نقد بابيت و صورت تكامل يافتهاش (بهاييت) بدون شناخت شيخيه راه به جايي نميبرد. افزون بر دو قرن از تولد مكتب شيخيه به بنيانگذاري شيخ احمد احسايي ميگذرد. شيخ احمد با نگاهي نو و متفاوت به مباحث كلامي و اعتقادي شيعه، چنان دگرديسي در آثار انديشهورزان و عالمان ايجاد كرد كه تا پيش از آن بيسابقه بود.
شيخ احمد احسايي، با وجود داشتن پيشينهاي نامكشوف، بيش از سي سال در ميان مشايخ صوفيه و دراويش و سالهاي چندي در جمع صائبان زندگي كرد. پس از آن با انباني از نظرات و انديشههاي ناهمگون و گاه ناسازگار (كه نتيجه اجتنابناپذير روح متلاطم و بيقرار او بود) با بهرهگيري از تفكرات فلاسفه يونان و اشراقيون و باورهاي غاليان نامدار پايههاي مكتب فكري خويش يعني «شيخيه كشفيه» را بنا نهاد كه نتيجه منطقي آن ظهور بابيت بود.
تفكر شيخيه از همان زماني آغاز شد كه شيخ احسايي، كربلا را به عنوان مركز نشر آثار و انديشه و نيز حوزه و حلقه درسياش برگزيد. وي جز سالهايي كه در اطراف بصره و شهرهاي مختلف ايران همچون مشهد، كرمانشاه، قزوين، اصفهان، يزد و تهران گذرانيد، مابقي عمر خود را در عراق به سر برد.
وجه تمايز شيخ احمد با ديگر عالمان و فقيهان صاحب حوزههاي پررونق در نجف، آن است كه وي به غلو و باورهاي به دور از خرد و منطق گرايش داشت. اين امر از تاثيرپذيري بيحد و حصر شيخ از مكاتب و نحلههاي مختلف نشات ميگيرد. احسايي مباحثي را مطرح كرد كه پيش از او هيچ عالم و فقيه شيعي به آن نپرداخته بود، مباحثي از قبيل بابيت، ركنيت و ركن رابع با ستون چهارم ايمان از ابداعات شيخ بود كه همواره بدون وقفه و در حوزههاي درسي مورد بحث و استدلال قرار ميگرفت و طلاب حلقههاي شيخيه را به اين باور رسانده بود كه بدون پايه چهارم، ايمان ناقص خواهد بود.
چنانچه پژوهشگران بخواهند اصل و اساس بابيت را مورد مطالعه قرار دهند، بدون ورود به حريم مباحث مطرح شيخيه و تحقيق در آموزههاي شيخ احمد و سيد كاظم رشتي، قادر به اين كار نخواهند بود. شيخ احمد احسايي ركن رابع را به اصول اعتقادي شيعيان افزود، بدان معنا كه وجود فردي به عنوان باب يا ركن چهارم ضرورت دارد كه حلقه ارتباطي مردم با امام زمان و به عنوان مكمل ايمان شيعيان باشد.
موضوعاتي همچون «جهانبيني مشايخ شيخيه و تاثير فلسفه بر انديشههاي ايشان، تاثير حلاج بر شيخ احمد احسايي، موافقان و مخالفان شيخ احسايي، روزگار شيخيه پس از احمد احسايي، فرزندان و آثار احسايي، القاب و پيشوايان شيخيه، احسايي از منظر معاصرانش، جهانبيني شيخ احمد احسايي و جانشيان وي» مهمترين فصلهاي كتاب 212 صفحهاي «فرآيند پيدايش بابيت و بهاييت از انديشه شيخيه» نوشته عبدالرحيم غروي است كه از سوي انتشارات «كوير» در اختيار علاقهمندان قرار گرفته است.