هنري براي بحران
منوچهر - محمد شميراني
فرزند هنر، زاده جام و خم نيست
كار هنري، ميان مردم گم نيست
فرياد مزن ناله مكن آه مكش
ميرد هنري كه در دل مردم نيست
(مهدي سهيلي)
هنر، سرچشمه است؛ سرچشمه زيباييشناسي هنرمند در عرصههاي گوناگون. چه در شعر باشد و چه در كلام. چه در رنگي روي بومي و خلق تصويري و چه در شكل دادن به گل و سنگ و آفريدن مجسمهاي .چه در ثبت لحظهاي به ياد ماندني با گرفتن يك عكس يا بنا كردن دنيايي جديد به روي مخاطب، با كنار هم گذاشتن فريمهاي متفاوت فيلم روي پرده نقرهاي سينما!
معاني هنر
بسياري از شاعران و نويسندگان ايران و جهان، در آثار خود هنر را ستوده و هنرمندان را مورد تقدير قرار دادهاند.
ناگفته نماند معناي هنر در دورههاي گوناگون يكسان نبوده است. امروزه به كسي كه در عرصه يكي از هنرهاي هفتگانه به ابداع و خلق اثري زيبا مشغول باشد، هنرمند ميگويند. در حالي كه در سدههاي گذشته «هنر» تعريفي عرفاني - معرفتي داشته است. در ايران قديم، فضايل چهارگانه شجاعت، عدالت، عفت و حكمت عملي به معني «هنر» گرفته ميشد و هر كس كه اين چهار خصلت و فضيلت را داشت فرزانه و هنرمند ناميده ميشد .شايد به همين دليل است كه نظامي ميگويد:
خاك زمين، جز به هنر پاك نيست
وين هنر، امروز در اين خاك نيست
و اين چهار فضيلت، به اندازهاي در زندگي مردم قديم نقش داشته است كه سعدي ميسرايد:
هنر بايد و فضل و دين و كمال
كه گاه آيد و گه رود جاه و مال
كار هنر
كسي كه هنرمند بودن را انتخاب ميكند به اتكاي همين انتخاب، به يك موفقيت قابل توجه دست پيدا ميكند و از آن پس هر چه بيافريند گامي است كه در جهت رسيدن به كمال برميدارد.
هنرمند شكست نميخورد. فقط ميزان موفقيتش در هر اثري، كمتر يا بيشتر ميشود. هنرمند، هميشه تلاش ميكند تعبير و تفسير نو و بديعي از هستي عرضه كند.
اصلا كار هنر، شكل دادن به زندگي است. آنگونه كه مردم، زندگي شكل يافته توسط هنرمند را بهتر و بيشتر درك ميكنند. زندگي شكلي ندارد و يك اثر هنرمندانه ميتواند «خط ربط» خوبي بين هنرمند و شكل دلخواه مردم باشد تا مردم بهتر بتوانند زندگي را درك كنند، زير و بمها و فراز و نشيبهايش را دريابند، كژيها و راستيهايش را متوجه شوند و در جهت تحقق خواستههايشان بكوشند يا عليه كساني كه شكل مطلوب زندگي را از آنان دريغ كردهاند حركت كنند؛ اين، هنري است كه براي مردم و در خدمت به مردم قرار دارد. در غير اين صورت، صرفا هنر براي هنر خواهد بود. هنري انتزاعي و نه براي مردم و پيشبرد اهداف آنان.
هنر اعتراضي، به آن دسته از آثار خلاقانهاي گفته ميشود كه توسط فعالان جنبشهاي اجتماعي توليد ميشود. اينگونه آثار، توسط گروههاي اجتماعي براي آگاهيرساني نسبت به مسائل و رخدادهاي روز تهيه ميشود .
هنر اعتراضي، نقش و تاثير زيادي در برانگيختن احساسات مخاطبان دارد. هنر اعتراضي، به عنوان يك ابزار مهم براي شكلدهي آگاهي اجتماعي عمل ميكند و از علامت (لوگو) ها، بنرها، پوسترها و كاغذهاي چاپ شده يا نوشته شده، براي انتقال يك پيام اجتماعي بهره ميبرد. لازم به ذكر است تاريخ مصرف آثار هنر اعتراضي، بيشتر محدود به يك دوره خاص اجتماعي است و معمولا، نام مولف يا سازنده اثر را بر پيشاني خود ندارد.
هنر اعتراضي با همراهي هنرمندان آموزش ديده و حرفهاي، بسيار سريعتر و پيشروتر از هنرهاي معمولي، به تناسب شرايط و با استفاده از شكلهاي مختلف و متنوع هنري مبتكرانه، جاي خود را در سراسر جهان باز كرده است.
هنر اعتراضي، به عنوان بخشي از كنشگري فرهنگي و هنري، چون توجه خود را بيشتر به حاشيه راندهها و محرومان يك جامعه معطوف ميكند از مخاطبان گستردهتري برخوردار است. در حقيقت، هنر اعتراضي، رسانهاي براي تمامي طبقات اجتماعي به شمار ميرود كه به عنوان ابزاري نوآور و بيواسطه، امكان مشاركت بيشتر مخاطب را فراهم ميكند.
و در پايان، اين را بايد گفت كه انواع مختلفي از هنر اعتراضي را ميتوان در طول تاريخ يافت و يكي از آثار شناخته شده اوليه در اين زمينه، تابلوي «گرونيكا» اثر «پيكاسو» است كه متعلق به سال ۱۹۳۷ است.
در مورد پيشگامان هنر اعتراضي نيز ميتوان از هنرمندان «دادا» نام برد. اين هنرمندان، گروهي بودند كه در سال ۱۹۱۶ به عنوان واكنشي به جنگ جهاني اول، جنبش خود را آغاز كردند.