مرور كتاب «پزشكي در ايران: حرفه، تخصص و سياست»
پزشكان حاملان
مدرنيته ايراني
محسن آزموده
اهالي علوم انساني، روشنفكران و پژوهشگران علوم اجتماعي و علم سياست و فلسفه در ايران، در كندوكاو تحولات ذهني و فرهنگي و همچنين اجتماعي گسترده سراغ هممسلكان خود ميروند، يعني براي نشان دادن تغييرات در زمينههاي مذكور، پيش و بيش از هر چيز، آثار و نوشتههاي روشنفكران، اهل فلسفه و نظر و متفكران را مدنظر قرار ميدهند و ميكوشند نشان دهند كه ايشان چه ايدهها و انديشههايي را طرح كردهاند و چه مباحث تازهاي را پديد آوردهاند و اين افكار چگونه در ساير عرصههاي فرهنگي و اجتماعي تاثيرگذاشته است. بر اين اساس معمولا اين قشر از اجتماع، يعني اهل قلم و نظر به عنوان حاملان مفاهيم و انديشههاي نو تلقي ميشوند.
واقعيت اما آن است كه نقش ساير كنشگران اجتماعي همچون مهندسان و پزشكان و صنعتگران و تاجرها و صد البته دانشمندان و پژوهشگران در علوم غيرانساني مثل علوم پايه يعني فيزيك و رياضي و شيمي و زيستشناسي در تغيير و تحولات اجتماعي و فرهنگي و ورود شيوهها و انديشههاي نو و جاگير شدن آنها در متن زندگي روزمره جامعه، اگر از نقش روشنفكران و نظريهپردازان بيشتر نباشد، قطعا كمتر نيست. مهندسي و پزشكي و صنعت جديد يا دانش و معرفت نو، خواه در رياضيات باشد يا فيزيك يا زيستشناسي، نوع نگرش جامعه به انسان و جهان و اصولا هستي را دگرگون ميسازد. گاليله و نيوتن در وهله اول فيلسوف يا نظريهپرداز علوم اجتماعي و سياسي نيستند، دانشمندانياند كه با روشهاي تجربي و حدس و گمان و آزمون و خطا، كوشيدند توضيحي مستدل و روشمند درباره مشاهدات خود از جهان و مناسبات ميان اشيا پيدا كنند.
به همين طريق مهندسي جديد، مبتني بر روشهاي دقيق علم نو ميكوشد در جهان پيراموني تغيير و تحولاتي براي برآوردن نيازهاي انساني ايجاد كند و فضاي پيرامون را متناسب با رفاه انسانها بازآرايي كند، با ساخت بناهايي جديد، پلها، سدها، ماشينها و خودروها، ايجاد راههايي براي بهرهمندي از منابع طبيعي و استخراج و فرآوري محصولات براي تامين مايحتاج بشر. به عبارت ديگر، مهندسي جديد كه از نظر علمي بر شانههاي فيزيك و رياضيات مدرن ايستاده، يك نوع نگاه و رويكرد تازه به دنيا است كه در مركز آن خواست تغيير و دگرگون كردن عالم متناسب با خواستها و مطالبات انسانهاست، كوششي در جهت كشف دنياهاي ناشناخته و سرك كشيدن به دورترين و تاريكترين زواياي جهان هستي. محصولات اين رويكرد مهندسي جديد هم به صورت شهرها و سكونتگاهها و ماشينآلات و ابزاري ظهور و بروز ميكند كه اقتضائات خاص خود را دارد و مناسبات پيشين ميان انسانها با يكديگر و با جامعه را يكسره دگرگون ميكند.
همين رويكرد و رهيافت جديد را در پزشكي جديد هم ميتوان ديد، چنانكه فوكو در تطور دنياي غرب و هرمز ابراهيمنژاد در تحولات جامعه ايران آن را نشان داده. همچنانكه صنعتگري و تجارت جديد هم اگرچه در برخي روشها و شيوهها، همچنان ادامهدهنده تجارت و صنعت قديم است، اما هر دو بر پايه منطق سرمايه داري نوظهور شكل گرفتهاند و بدون درنظر داشتن ملازمات اين رهيافت جديد به جهان نميتوان آنها را فهميد. به عبارت ديگر، اهميت تجار و بازرگانان عصر نو، صرفا در اين نيست كه به جهان پيشرفته سفر ميكردند و آخرين دستاوردهاي مادي و اقتصادي را با خود به كشورهاي خودشان ميآوردند، بلكه مهمتر از آن، نوع رويكرد و نگاه آنها به مقوله اقتصاد است كه امري نو و تازه محسوب ميشود. اقتصادي كه بر اساس منطق سرمايهداري نوين شكل گرفته و نوع تازهاي از مناسبات و ترتيبات ميان اقتصاد و سياست را در زندگي روزمره مردم بر ميسازد.
كوتاه سخن آنكه در بررسي روندهاي تجدد در جامعهاي چون ايران بايد از نقش مهندسان و پزشكان و تجار و صنعتگران غفلت نكرد و تاثير مهم كرد و كار آنها در تغيير فضا و زيست جهان جامعه را درنظر آورد. تاثير اين كنشگران در تحقق مدرنيته ايراني با ويژگيها و مختصاتي كه ميشناسيم، بسيار بسزاست و ايبسا از كتابها و مقالات روشنفكران و نويسندگان و نظريهپردازان علوم انساني بيشتر است، چراكه عملكرد آنها مستقيما و معمولا بهطور نامحسوس در زندگي روزمره جامعه اثر ميگذارد و اين اثرگذاري نيز ناگزير است، به اين معنا كه ما ميتوانيم مختارانه و آگاهانه كتابها يا مقالات روشنفكران متجدد را نخوانيم يا ناديده بگيريم، اما نميتوانيم به پزشكان مدرن مراجعه نكنيم يا از سازوكارهاي اقتصادي جديد و نوظهور بهره نگيريم يا در خانهها و سازهها و شهرهايي كه مهندسان مدرن ساختهاند، زندگي نكنيم. از اين رو در روايت تجدد ايراني بايد به نقش اين كنشگران موثر اما بالنسبه (در مقايسه با روشنفكران و اهالي علوم انساني) خاموش توجه كرد و شيوه اثرگذاري آنها را مورد نقد و بررسي قرار داد.