دوخانواده، يك داستان مشترك
دو خانواده در يك پرونده روبه روي هم قرار گرفتهاند اما هردو
سرگذشت يكساني دارند؛ مهاجرت، حاشيهنشيني و تحمل بار سياستهاي غلط اقتصادي
احسان هوشمند
اعلام توقف در اجراي حكم اعدام ماهان صدرات و نيز اعلام تغيير روند دادرسي در پرونده پرهام پروري شهروندي كه پيش از اين به اعدام محكوم شده بود ميتواند در صورت استمرار در پروندههاي مشابه، نشانهاي مثبت و اميدبخش از تغيير روند دادگاههاي حوادث اخير تلقي شود. همچنان افراد ديگري با پروندههاي متنوع چشم انتظار عدالت قضايي، منتظر پيگيري افراد خيرخواه، مشفق و عقلاي قوم و رأفت و بخشش هستند. در يكي از پروندههاي حساس در اين زمينه، براي 5 تن از متهمان به اتهام مشاركت در قتل مرحوم روحالله عجميان به عنوان محارب حكم اعدام صادر شده است. دكتر حميد قرهحسنلو يكي از اين متهمان است كه براي وي و همسرش احكام سنگين اعدام و زندان طولانيمدت صادر شده است. يكي ديگر از متهمان محمدمهدي كرمي است. وي نيز به اتهام محاربه به اعدام محكوم شده است. متهمان و خانوادههايي كه چشم بر بخشش و گذشت دارند.
۱- استان البرز و شهرستان كرج و ديگر شهرهاي اقماري كرج محل سكونت صدها هزار نفر از هموطناني است كه به دلايل مختلف، زندگي در شهرستان و روستاهاي خود را رها و براي كسب درآمد و يافتن شغل و كار راهي اين منطقه - همچون برخي كلانشهرهاي ديگر ايران- شدهاند. نظرآباد هم يكي از اين اقمار است كه محل زندگي خانواده كرمي است. ماشاءالها كرمي خود اهل روستاي كوتان سفلي در شهرستان بيجار گروس و در نزديكي شهرستان تكاب است كه با هدف يافتن شغل و درآمد روستا را ترك و به دستفروشي و فروش دستمال كاغذي در البرز روي آورده است.
در چند دهه گذشته به دليل شرايط بسيار دردناك توسعه ناپايدار و نامتوازن كشور به ويژه شهرستان گروس گروه زيادي از هموطنان خانه و كاشانه خود را ترك كردهاند. بيش از دويست هزار گروسي يعني نزديك به سه برابر جمعيت فعلي اين شهرستان هماينك در خارج از گروس زندگي ميكنند.
يعني مهاجرت موجب شده تا نرخ رشد جمعيت اين شهرستان نسبت به بسياري از نقاط ديگر كشور منفي شده و دهها هزار خانوار به ويژه روستاييان گروسي به دليل جستوجو براي كار و زندگي مناسبتر شهر و ديار و كاشانه خود را ترك كنند. اما اين همه داستان نيست. خانواده مرحوم عجميان يعني قرباني حوادث اخير كرج نيز از مهاجرين شهرستان كوهدشت هستند كه براي گذران زندگي همچون هزاران تن از ديگر هموطنان ارجمند كوهدشتي مهاجرت كرده و به عنوان كارگر در يكي از مناطق حاشيهاي و محروم كرج ماندگار شدهاند تا بلكه راهي براي زندگي بهتر بيابند. دهها هزار تن از هموطنان كوهدشتي نيز همچون برخي ديگر از مناطق كشور در چند دهه اخير مهاجرت را بر ماندن در منطقه محروم كوهدشت ترجيح داده و راهي نقاط ديگر شدهاند. فاجعه درگذشت 17 تن از كارگران كوهدشتي در 10 تير ماه 1387 كه به علت تخريب يك ساختمان در سعادتآباد زيرآوار مانده و همگي فوت كردند يكي از نتايج مهاجرت گسترده مردمان اين ديار مهرباني و محروميت است.
۲- بر اثر رويدادهاي تلخ ماههاي اخير گروه قابل توجهي از هموطنان كشته، زخمي يا زنداني شدهاند يا خسارات ديگري به آنها وارد شده است. علت بروز اين اعتراضات نيازمند مطالعات عميق و چندوجهي و گسترده و متنوع بسياري است اما اين رويدادها داراي پيامدهاي پيچيدهاي هم بود كه نيازمند تحقيق و بررسي مستقلي است؛ از جمله اين پيامدها بروز خشونت گسترده و لگامگسيخته است كه موجب جان باختن گروهي از هموطنان و رودررو قرار گرفتن گروهي از ايرانيان شد. بررسيهاي انجامشده درباره وضعيت درآمدي و پايگاه قشري و اقتصادي تعدادي از قربانيان و زخميها و بازداشتشدهها نشانگر آن است كه اقشار كمدرآمد و فقيرتر سهم بيشتري از تحمل اين هزينهها را بر دوش گرفتهاند. نمونه آن در دو خانوادهاي است كه يكي فرزندش را در حوادث اخير به عنوان بسيجي از دست داده و ديگر خانوادهاي است كه فرزندش به اتهام محاربه به اعدام محكوم شده است.
۳- مرحوم روحالله عجميان به شكل دردناكي كشته شد. بررسي ابعاد خشم ناشي از تحولات اخير وظيفهاي ملي براي اهالي علوم انساني در ايران است كه بيش از پيش در بررسيهاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي و روانشناسانه خود ابعاد و علل بروز چنين خشمي را بررسي و به عمق و ريشهها نظر كنند و سيستم سياسي بر اين اساس با بازنگري در رويههاي معيوب گذشته به تجديدنظر بپردازد، چراكه يكي از نتايج رويكردهاي پيشين رودررويي شهروندان ايراني است كه به شكاف اجتماعي و قطببندي اجتماعي و گسلي منجر شده كه جز خشونت و خونريزي و برادركشي دستاوردي نخواهد داشت. براي اين موضوع بايد فكري اساسي كرد. بنابراين پيشنهاد ميكنم با مدارا و بخشش و بررسيهاي عميق، ريشهها را درمان كرده و براي مديريت و كاهش اين خشم چارهاي انديشيده شود. قرباني شدن روحالله عجميان در اتوبان كرج دردناك و غمانگيز است اما دردناكتر و غمانگيزتر، استمرار اين چرخه است. براي توقف اين چرخه تدبير نياز است. ورود مشفقان و دلسوزان و دردمندان ضروري است. اجازه ندهيم زخمها بيش از اين عميق شود. جانهاي بيشتري ستانده و بر ميزان خشم افزوده شود. راه ايران آينده از مسير بخشش و گذشت بايد بگذرد.