ناكامي شهر
بارانهاي نقرهاي
غزل لطفي
مزار «سايه» كه قرار بود محلي براي جمعشدن اهالي ادب باشد، محل كارتنخوابها شده است
در روزهاي ابتدايي پس از درگذشت «سايه» و درخواست تدفين وي در باغ محتشم رشت توسط خانوادهاش، يكي از نگرانيهاي اهل فرهنگ و هنر رشت اين موضوع بود كه اين محل به مكاني براي حضور معتادان و كارتنخوابان بدل شود زيرا در سنوات گذشته نيز به اصطلاح پاتوق همين اشخاص بود. اما آنچه انتظار ميرفت اين بود كه با تدفين مرحوم ابتهاج در اين مكان و هماهنگي و مديريت صحيح بين شهرداري و اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي رشت، نه تنها از اين اتفاق جلوگيري شود بلكه مزار «سايه» به قراري براي جمعشدن، دوستداران وي و اهالي شعر و ادب تبديل شود. اتفاقي كه در روزهاي اول حضور ابدي «سايه» در زادگاهش بهطور خودجوش و با حضور شهروندان رخ داد. اما تداوم اين موضوع نيازمند برنامهريزي و جهتدهي توسط مديريت شهري و ارشاد رشت بود كه صورت نگرفت. اين روزها مزار «سايه» يكبار ديگر سوژه لنزها شده اما اينبار به علت حضور كارتنخوابها در جوارش! كارتنخوابي، پديدهاي جهاني است كه بعضا از آن به عنوان يك سبك زندگي هم نام برده ميشود. اما آنچه مسلم است اين موضوع در كشور ما ناشي از فقر اقتصادي است و افرادي به آن روي ميآورند كه بنا به دلايل مختلف يا امكان تهيه سرپناه ندارند يا از خانواده رانده شدهاند و نيازمند حمايت هستند. با شروع فصل سرما يكي از راههاي موقتي كه پيش گرفته ميشود سكني دادن كارتنخوابان در گرمخانه است تا از گزند برف و باران و هواي سرد مصون بمانند. البته اين اماكن بايد در تمام سال داير و فعال باشند اما معمولا در آغاز فصول سرد سال و به جهت جلوگيري از آسيبهاي ناشي از تغييرات آبوهوا، گرمخانهها بيشتر مورد توجه قرار ميگيرند. شهر رشت هم از اين مقوله مستثني نيست. آذرماه سال گذشته گرمخانه شهر رشت توسط شهرداري به بخش خصوصي واگذار شد تا امكانات مناسبتري در اختيار مراجعين اين مركز گذاشته شود. اما پس از آن در اين روزهاي آغازين فصل سرد خبري از فعاليت اين مكان نيست و آنچه باعث توجه به اين افراد شده سرما و در اولويت قرار دادن رسيدگي به وضعيت بيخانمانهاي شهر رشت نيست كه با توجه به مديريت شهري پر تنش و حاشيه رشت كه از زمان روي كار آمدن شوراي ششم تا الان دوبار شهردار انتخابي خود را استيضاح كرده است (اولين شهردار منتخب شورا نيز چند روز پس از انتخاب استعفا داد) و شهردار معزول پس از شكايت از روند بركناري، مجدد بر مسند كليدداري رشت تكيه زده و دوباره ديوان عدالت اداري، راي به عدم حضور وي در اين پست داده است...
و در حال حاضر نيز شهرداري رشت با سرپرست اداره ميشود. بهطور كلي مديريت شهري و شهروندان اصلا در اولويت نيستند و در واقع اين روزها تنها علت توجه به كارتنخوابان كه بخشي از رشتوندان را تشكيل ميدهند و بايد از حقوق شهروندي هم برخوردار شوند، حضور آنان در پارك محتشم و در كنار مقبره مرحوم ابتهاج است. آنهم توسط شهروندان و نه مسوولان! كه موظف به ارايه خدمات هستند. نه كارتنخوابي پديدهاي جديد است و نه حضور افراد بيسرپناه در اين مكان! اما ساماندهي شهري اعم از فراهم آوردن امكانات رفاهي براي تمام شهروندان، با نظارت دستگاههاي ذيربط و همچنين نگهداري از اماكني كه مورد توجه شهروندان و گردشگران است از وظايف مديران شهري است كه در شرايط فعلي مغفول مانده است. اين فقط يكي از نمونههاي عملكرد ناموفق مجموعه مديريت شهري رشت است! مديران شهري (شورا و شهرداري) در مركز استان گيلان اگر كمي دعواي ميز و منصب را رها كنند و به ياد بياورند كه علت انتخاب و انتصابشان صرفا خدمت به مردم بوده است و نه حفظ جايگاه خود، شايد رشت روي رفاه و عمران را به خود ببيند. حالا شهر بارانهاي نقرهاي كه در گذشته شهر اولينهايي نظير داشتن اولين تئاتر ايران به شكل كلاسيك، اولين راهآهن ايران، اولين داروخانه شبانهروزي ايران، اولين خانه معلولين و سالمندان در ايران و ... بوده است با اين مديريت ناكارآمد به شهر اولين در ناموفقترين كارنامه مديريت شهري مبدل خواهد شد.