• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5390 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۱ دي

فيروز دولت‌آبادي سفير پيشين ايران در تركيه در گفت‌وگو با «اعتماد»:

غیبت ایران در مذاکرات سوریه با روسیه و ترکیه عجیب نیست

شهاب شهسواري

وزراي دفاع تركيه و سوريه، چهارشنبه هفته گذشته براي نخستين‌بار بعد از يك دهه خصومت ميان دو كشور، در مسكو با يكديگر گفت‌وگو كردند. هر دو طرف گفته‌اند كه نتيجه اين نشست را مثبت و سازنده ارزيابي مي‌كنند و براي استمرار مذاكرات اظهار آمادگي كرده‌اند. پيش از اين رييس‌جمهور تركيه از پيشنهاد رييس‌جمهور روسيه براي ديدار با بشار اسد، رييس‌جمهور سوريه خبر داده‌بود. با انجام ديدار چهارشنبه هفته گذشته، دورنماي انجام چنين ديداري افزايش يافته است. تحولات اخير در روابط تركيه و سوريه با ميانجي‌گري روسيه در حالي رخ مي‌دهد كه تا پيش از اين، آنكارا و مسكو براي حل بحران سوريه از طريق چارچوب روند آستانه با تهران همكاري مي‌كردند، اما در تحولات اخير نامي از ايران شنيده نمي‌شود و به نظر مي‌رسد كه دولت سوريه بدون مشاركت تهران، مستقيما از طريق روسيه وارد مذاكره با تركيه شده است. تهران تاكنون واكنشي به ملاقات مقام‌هاي سوريه و تركيه در مسكو نشان نداده است.

مردادماه امسال بود كه مولود چاوش‌اوغلو، وزير خارجه تركيه در يك نشست خبري در حاشيه سيزدهمين نشست سفراي تركيه در خارج از كشور، فاش كرد كه مهر ماه سال ۱۴۰۰ در حاشيه نشست جنبش عدم تعهد در بلگراد، ديدار كوتاهي با فيصل مقداد، همتاي سوريه‌اي خود داشته است. اين نخستين‌بار بود كه بعد از ۱۰ سال قطع كامل روابط دو كشور از زمان آغاز بحران داخلي سوريه، مقام‌هاي رسمي دو كشور با يكديگر ديدار مي‌كردند. اما ديدارهاي مقام‌هاي تركيه و سوريه به نشست وزراي خارجه خلاصه نشده‌بود و از آن زمان روساي دستگاه‌هاي اطلاعاتي دو كشور، هاكان فيدان و علي مملوك، ديدارهاي محرمانه متعددي برگزار كرده‌بودند. از زمان علني شدن ديدارهاي دوجانبه ميان مقام‌هاي تركيه و سوريه، گمانه‌زني‌هاي زيادي در مورد عادي‌سازي روابط ميان دو كشور بيان شده‌بود. رسانه‌هاي تركيه از آمادگي رجب طيب اردوغان، رييس‌جمهور تركيه براي ديدار با بشار اسد مي‌نوشتند و وزير خارجه تركيه تاكيد كرده‌بود كه تركيه هيچ پيش‌شرطي براي انجام اين ديدار ندارد.
هفته گذشته اما گمانه‌زني‌ها در مورد عادي‌سازي روابط ميان تركيه و سوريه وارد مرحله جديدي شد. وزير دفاع روسيه، سرگئي شويگو، چهارشنبه هفته گذشته در نشستي از قبل اعلام نشده ميزبان وزراي دفاع و روساي نهادهاي اطلاعاتي سوريه و تركيه بود. خلوصي آكار وزير دفاع ملي و حاكان فيدان رييس سازمان اطلاعات تركيه در مسكو با سرگئي شويگو وزير دفاع روسيه، علي محمودعباس وزير دفاع سوريه و روساي سازمان اطلاعات دو كشور گردهم آمدند. بر اساس گزارش وزارت دفاع تركيه، در اين نشست بحران سوريه، مهاجرين و آوارگان و مبارزه مشترك با كليه گروه‌هاي تروريستي در خاك سوريه مورد بحث و بررسي قرار گرفت. بر اين اساس، نشست مذكور در فضايي سازنده برگزار شده و بر سر تداوم جلسات سه‌جانبه به منظور تضمين و حفظ ثبات در سوريه و منطقه موافقت به عمل آمد.
نشست چهارشنبه مسكو، نخستين نشست رسمي در سطح وزرا ميان مقام‌هاي دولت‌هاي تركيه و سوريه در يك دهه گذشته بود. وزارت دفاع سوريه چهارشنبه شب در بيانيه‌اي ديدار وزيران دفاع اين كشور و تركيه در مسكو را مثبت ارزيابي كرد. خلوصي آكار، وزير دفاع تركيه جزييات ديدار اخيرش با وزير دفاع سوريه كه براي نخستين‌بار در ۱۱ سال اخير برگزار شد را اعلام كرد. وي در اين باره گفت: «ما در اين ديدار تاكيد كرديم كه به وحدت ارضي و حاكميت ملي سوريه احترام مي‌گذاريم و تنها هدف ما مبارزه با تروريسم است.» آكار افزود: «ما توضيح داديم كه ارتش تركيه تنها براي مبارزه با پ.ك.ك، ي.پ.گ، داعش و ديگر گروه‌هاي تروريستي در سوريه حضور دارد و تلاش دارد از نفوذ تروريست‌ها به اراضي خودش جلوگيري نمايد.» وزير دفاع تركيه برگزاري مذاكرات ميان آنكارا و دمشق با تاخير ۱۱ ساله را امري طبيعي ارزيابي كرد و گفت: «در برگزاري اين مذاكرات مسائل متعددي و طرف‌هاي مختلفي دخيل بودند.» وي در عين حال اين انتظار كه تنها در يك ديدار ميان وزراي دفاع سوريه و تركيه همه مسائل اختلافي حل شود را انتظاري غير واقعي توصيف كرد و گفت: «ما همچنان به ارتباطات و رايزني‌ها با دمشق ادامه خواهيم داد.»
روز پنجشنبه مولود چاووش‌اوغلو، وزير خارجه تركيه، گفته‌بود كه كشورش آماده است تا كنترل مناطق تحت كنترل خود در سوريه را به حكومت آن كشور منتقل كند. وزير خارجه تركيه افزود كه حكومت سوريه مايل است كه شهروندان سوري به كشورشان بازگردند و تاكيد كرد كه اين روند بايد «با تضمين امنيت آنان و با رويكرد مثبت» صورت گيرد.
براي بررسي عوامل برگزاري نشست سه‌جانبه مسكو، دلايل كنار گذاشته شدن تهران از روند آشتي سوريه و نتايج رويكرد ديپلماتيك اخير تركيه با فيروز دولت‌آبادي، سفير پيشين ايران در تركيه گفت‌وگو كرديم. در ادامه متن كامل اين گفت‌وگو را مطالعه مي‌كنيد.


    چه چيز باعث شد كه بعد از ۱۰ سال قطع ارتباط، مجددا سوريه و تركيه در اين سطح حاضر به گفت‌وگو شوند؟
فقط يك عامل باعث اين موضوع نشد. مسائل زيادي اتفاق افتاده است كه ضرورت اين ديدار را فراهم كرده است. نخست اينكه روسيه درگير مسائل اوكراين است و احتياج دارد در سوريه آرامش بيشتري حاكم باشد تا خيال نظاميان روس مستقر در سوريه، از اين جبهه راحت‌تر باشد، به همين جهت دنبال اين است كه اختلافات سوريه و تركيه 
به گونه‌اي حل شود تا بحران در منطقه كاهش پيدا كند و روسيه مجبور به دخالت مجدد در خاك سوريه نشود، به همين دليل مسكو، تلاش كرده تركيه را قانع كند كه وارد اين معادلات شود.
دومين مساله به نظر من اين است كه روابط تركيه با رژيم صهيونيستي مجددا در حال برخورد و تنش است و تركيه فكر مي‌كند كه تركيه با سوريه، هم آرامش بيشتر و هم فرصت بهتر اقتصادي برايش فراهم مي‌كند و قدرت ايستادگي‌اش را در برابر اسراييل افزايش مي‌دهد.
سومين مساله كه براي تركيه اهميت زيادي دارد، مشكلاتي است كه تركيه هم با كردها در شمال عراق و هم در سوريه دارد. تركيه در زمينه كردها با مشكل مواجه است، اما در عين حال قدرت نظامي اين كشور اجازه نمي‌دهد كه وارد درگيري گسترده در اين دو كشور شود. در اين شرايط تركيه هم ترجيح مي‌دهد با سوريه مذاكره داشته ‌باشد تا خطر مساله اكراد را به حداقل ممكن كاهش دهند.
دليل چهار اين است كه روسيه در مساله اوكراين و اختلاف‌هايي كه با اروپا پيدا كرده است، سعي مي‌كند بخشي از مشكلاتش را با غرب از طريق تركيه حل كند و احتياج به يك همكاري و شريك مطمئن دارد و يكي از شروط تركيه براي اين همكاري، حل مساله سوريه است.
نهايتا اينكه تعادل قوا در داخل سوريه به نفع دولت بشار اسد تغيير كرده است و همين عدم توازن بين قدرت متحدان تركيه و دمشق در خاك سوريه، از دلايلي است كه نظام عملگراي تركيه را به اين نتيجه رسانده است كه به سمت همكاري با دولت مركزي سوريه بازگردد؛ همان‌گونه كه قبل از بحران سوريه، شرايط تركيه در منطقه بهبود زيادي پيدا كرده‌ بود و حل مشكلاتش با سوريه باعث توسعه و رونق اقتصاد مرزي تركيه هم مي‌شود. اين مجموعه ارزيابي‌هايي است كه مي‌توان از دلايل اين نشست ارايه داد.
    تا پيش از اين نشست، ساز و كاري با عنوان  ساز و كار آستانه وجود داشت كه ايران، روسيه و تركيه به صورت مشترك در مورد مسائل سوريه با هم همكاري مي‌كردند، فكر مي‌كنيد در اين تحولات جديد جايگاه ايران كجاست؟
با كمال تاسف سياست خارجي ايران، از خنثي هم عقب‌تر رفته است. من هر اندازه مواضع و مطالب منتشره توسط وزير و معاونان وزارت خارجه را مطالعه مي‌كنم، اصلا متوجه نمي‌شوم كه اساسا چه هدفي دارند، چه كاري مي‌كنند، راجع به مسائل منطقه‌اي چه ديدگاهي دارند، چگونه برنامه‌ريزي كرده‌اند و با استفاده از چه عواملي قرار است اين برنامه‌ها را اجرا كنند. نه به لحاظ مواضع، نه به لحاظ محتوا و نه به لحاظ نيروي انساني و ديپلمات ماهر، چيزي از دستگاه سياست خارجي كنوني جمهوري اسلامي ايران نمي‌بينيد. وقتي مساله‌اي به اين اهميت در سوريه وجود دارد و هيچ توليد فكر در مورد مسائل مرتبط با آنجا وجود ندارد، چرا اصلا بايد انتظار داشته ‌باشيم كه ايران به بازي گرفته ‌شود؟ تا حدي كه من درك مي‌كنم، ايران اصلا از مدار تحولات در سوريه خارج شده است. از زحماتي كه نيروهاي مسلح ما كشيدند، داعش را سركوب كردند و توانستند بشار اسد را كه فقط يك قصر در سوريه دراختيار داشت به حكومت يك كشور برگردانند، هيچ استفاده‌اي نشده است و هيچ برنامه سياسي در استمرار آن تلاش‌ها وجود ندارد. من تقريبا هيچ آدم با ربطي به سياست خارجي در اين نقطه نمي‌بينم، همه افرادي كه هستند انگار افراد سفارشي هستند و كاري بلد نيستند. از اين آدم‌ها در گذشته هم شاهد اقدام و تحول خاصي نبودند و هيچ كدام از اين افرادي كه مسووليت اين حوزه را برعهده دارند، در طول 15-10 سال فعاليت در زمينه سياست خارجي هيچ كار شاخصي ارايه دهند. وقتي كسي هيچ طرحي ندارد و اصلا در جريان قرار نمي‌گيرد، چه انتظاري از او مي‌رود؟ من الان اصلا نمي‌دانم سفيرمان در سوريه كيست؟ نه اينكه شخصا او را نشناسم، بلكه از لحاظ حضور در صحنه چيزي از او نمي‌بينم. دليل كنار گذاشته ‌شدن ما اين است. به نظر تا زماني كه اين وزارت خارجه مسووليت را برعهده دارد، هيچ چيزي از سياست خارجي ما در نمي‌آيد.
    در مورد مسكو و دمشق چطور؟ از يك‌سو گفته مي‌شود كه دولت سوريه نزديك‌ترين متحد منطقه‌اي ايران است و از روسيه هم گروهي در كشور با عنوان «شريك راهبردي» ياد مي‌كنند. اين دو طرف چرا ايران را در نظر نگرفته‌اند؟
اين تعابير، چندان تعابير دقيقي نيست. اينها حرف‌هايي است كه ما خودمان مي‌زنيم و فقط گهگاه از سوي طرف‌هاي ديگر تاييد مي‌شود. اگر ارتباط بر پايه همين عباراتي بود كه شما به روابط ما با روسيه و سوريه نسبت داديد و در پايتخت‌هاي ديگر هم همين نگاه به روابط وجود داشت، ما مي‌توانستيم جلوه بكنيم، اما اينها كلماتي است كه ما در داخل كشور ذكر مي‌كنيم و در مقابل هم طرف مقابل وقتي كار خاصي با ما داشته ‌باشند و نيازي به ما احساس كنند، به فراخور حال استفاده مي‌كنند تا سياست خارجي احساسي و بي‌منطق ما را راضي كنند كه نه به منافع ملي توجه دارد و نه امنيت ملي را مي‌فهمد. اين عبارات احساسي وقتي به كار مي‌رود، ما را هم ترغيب مي‌كند به همكاري‌هايي با طرف مقابل. در سطح منطقه و سطح جهان، نمي‌بينيم كسي از اين عبارات براي توصيف رابطه تهران و روسيه يا رابطه ما و سوريه را تعريف كند. سياست خارجي ما نمي‌تواند اين رابطه‌ها را عميق، پيوسته و توسعه يابنده نگه دارد. بخش‌هاي خارج از سياست خارجي ما هم هيچ‌كدام پيوندهاي عميق و ارگانيكي با اين كشورها برقرار نكرده‌اند. مناسبات اقتصادي ما با اين دو كشور خيلي سطحي و كم‌عمق است. به لحاظ فرهنگي چنان گرفتاري‌هايي در داخل داريم كه حتي نمي‌توانيم علقه‌هاي فرهنگي موجود را هم با خارج از كشور حفظ كنيم‌ چه برسد توسعه دهيم. اين تعابير و عناوين بيشتر براي مصرف داخلي عنوان مي‌شود و هويت روابط خارجي ما بر پايه اين عبارات نيست.
اين عناوين را بايد كنار بگذاريم، مي‌بينيم كه يك سياست خارجي منافع محور و تقريبا ترسو و محافظه‌كار در سمت روسيه با يك سياست خارجي بي‌پروا از شكست و عملگرا در سمت تركيه را در كنار هم قرار دهيم. سراغ سوريه برويم كه همين الان هم امنيتش تابع حضور نيروهاي ما و نيروهاي روسيه است و تواني براي رفتار مستقل ندارد و حتي اگر روابط عميقي با تهران داشته‌ باشد، توان و ظرفيت افشاي آن را ندارد كه البته روابط عميق به جز در بخش نظامي وجود ندارد. طبيعي است كه اين سه طرف حاضر نيستند وقتي كسي طرحي براي كار ندارد و نمي‌تواند نيروهاي موثر را دور هم جمع كند، با او مشاركت كنند. جالب است كه گلايه‌اي هم ازسوي دستگاه سياست خارجي خودمان نمي‌شنويم كه بگويد ما مثلا شريك راهبردي شما هستيم و چرا ما بر سر اين ميز نيستيم؟
    فكر مي‌كنيد عملا چقدر امكان عادي‌سازي روابط ميان تركيه و سوريه وجود دارد؟ اختلاف‌ها و موانع بر سر آشتي دوطرف كم نيست. كردهاي سوريه در منطقه شمال شرقي تحت حمايت امريكا هستند، دوطرف اختلاف‌هاي ارضي در منطقه ختاي دارند و خصومت سياسي ميان دوطرف در طول يك دهه گذشته بسيار شديد بود. تا چه اندازه اين موانع قابل برطرف كردن هستند؟
اين موانع و مشكلات مربوط به امروز نيستند و از گذشته‌هاي دور وجود داشتند. يك‌بار طرفين روي بخشي از اين مسائل خط كشيدند و خيلي سريع روابط‌شان توسعه پيدا كرد. الان هم سخت نيست، نبايد فكر كنيم كه اين اختلاف‌ها خيلي مشكل‌ساز مي‌شوند، اگر اراده كافي وجود داشته ‌باشد، اين اختلاف‌ها قابل حل است.
نكته ديگر اينكه مواضع تركيه در اين حوزه، مواضع آفندي نيست، بلكه مواضع پدافندي است. تركيه نگران ادامه تنش‌ها و درگيري‌هاي نظامي در مرزهاي جنوبي خود است. علاوه بر اين مردم تركيه از اقدامات آقاي اردوغان و تيم گذشته‌اش در دخالت در سوريه، هيچ‌وقت راضي نبودند و اين دخالت‌ها هزينه‌هاي سنگيني را بر تركيه تحميل كرد كه يكي از پيامدهايش همين تورم ۸۰درصدي حال حاضر اين كشور است. بخشي از ريشه‌هاي مشكلات جاري اقتصادي تركيه به همان دخالت و هزينه‌هاي عظيمي برمي‌گردد كه تركيه در سوريه كرد. تركيه براساس اين برآورد اشتباه كه ممكن است امريكا، اتحاديه اروپا يا حتي كشورهاي عربي در سوريه از اقداماتش حمايت كنند، وارد اين بحران شد. اين برآوردهاي اشتباه، تركيه را وارد چالش بسيار بزرگي كرد.
نكته‌اي هم كه بايد تذكر بدهم اين است كه نبايد تصور كنيم كه دولت سوريه هيچ ارتباطي با كردهاي شمال شرقي اين كشور ندارد. نظام سوريه هميشه با اكراد در ارتباط بود. منتها اين ارتباط قابل قياس با رابطه ايران يا عراق با كردها نيست. سوريه هميشه با كردها در ارتباط بوده، الان هم در ارتباط است و همواره از جريان‌هاي كردي حمايت كرده است و رابطه دوطرفه‌اي ميان آنها برقرار بوده است. اين ارتباط به شيوه‌ها و روش‌هاي مختلفي جريان داشته است، گاهي خيلي محرمانه بود و گاهي علني مي‌شد.
به نظرم اگر مواضع پدافندي تركيه، شرايط بحراني اقتصادي اين كشور و انتخابات پيش رو را درنظر بگيريم، تركيه سعي مي‌كند كه اين مسائل را حل كند، اما اينكه موفق بشوند يا نشوند، مساله ديگري است. از حالا نمي‌توانيم در مورد موفقيت يا عدم موفقيت عادي‌سازي روابط دمشق و آنكارا سخن بگوييم، ما تازه در ابتداي راهيم، يك‌دفعه ممكن است اتفاقاتي رخ دهد كه همه ‌چيز به‌هم بخورد، اما دو طرف فعلا با همين دور هم نشستن، حداقل اراده را نشان داده‌اند، اما اينكه در فرآيند مذاكرات به كجا مي‌رسند بايد صبر كرد و ديد.
    گفتيد كه اقدامات دولت اردوغان در سوريه باعث نارضايتي مردم تركيه شده‌بود. در اين 7-6 ماهي كه به انتخابات تركيه باقي مانده است، فكر مي‌كنيد اين تغيير ۱۸۰ درجه‌اي در سياست خارجي كه از ابتداي سال گذشته و با آشتي با اعراب جنوب خليج‌فارس آغاز شد و حالا به فرآيند آشتي با سوريه ختم شده است تا چه اندازه مي‌تواند به بازگشت محبوبيت او براي انتخابات پيش رو كمك كند؟
رجب طيب اردوغان جامعه تركيه را خوب مي‌شناسد. او ۲۰ سال است كه قدرت را دراختيار دارد. او در شرايط سخت هم حتي يك‌بار شكست خورد و انتخابات را ابطال كرد و در برگزاري مجدد انتخابات باز هم به قدرت رسيد. اردوغان، يكي از رقباي جدي‌اش در شهرداري استانبول را هم از صحنه حذف كرده است. شرايط اردوغان گرچه چندان براي انتخابات پيش رو چندان مطلوب نيست، اما نيازمند حداكثر 5-4درصد راي بيشتر است تا بتواند انتخابات را برنده شود. اين اقدامات اگر تداوم داشته ‌باشد و بحران اقتصادي بيش از اين تشديد نشود، بخت اردوغان براي باقي ماندن در مقام رياست‌جمهوري پايين نيست. البته اين مساله خيلي به عملكرد مخالفين او هم برمي‌گردد، اگر اپوزيسيون بتواند با يك چهره براي رقابت با او وارد صحنه شود، خيلي تاثيرگذار است. در حال حاضر حزب جمهوري‌خواه خلق، دو نامزد دارد كه چنين مسيري باعث شكست حتمي آنها مي‌شود.
    در مذاكراتي كه در سوريه انجام شد سه طرف حضور داشتند؛ روسيه، تركيه و سوريه. بنا به تحليل شما رسيدن به اين نشست ابتكار كدام طرف بود؟ روس‌ها بودند يا تركيه بود كه در اين راستا اصرار كرد؟
البته اين مساله هنوز فاش نشده است و هر آنچه گفته‌ شود در سطح حدس و تحليل است. به نظر من هم تركيه تمايل خيلي شديدي براي اين كار داشت، چون در آستانه انتخابات قرار دارد، هم روسيه تمايل زيادي به اين كار داشت، چراكه بايد از طرف تركيه خيالش راحت باشد، چون سرمايه‌گذاري زيادي در تركيه مي‌كند. روسيه مي‌خواهد از طريق تركيه هاب گازي براي صادرات گاز طبيعي ايجاد كند، مسائل ديگر تجارت بين‌المللي‌اش را مي‌خواهد از طريق تركيه حل كند و از سوي آنكارا تلاش مي‌كند تا پشت جبهه اوكراين را تضعيف كند. اينكه دقيقا كدام طرف مطرح كرده است، نمي‌دانم، اما مي‌دانم كه هر كدام مطرح مي‌كردند، طرف مقابل هم مي‌پذيرفت.
    باتوجه به اينكه بخش بزرگي از اپوزيسيون سوريه، وابسته به تركيه هستند، در صورت عادي‌سازي روابط تركيه و سوريه سرنوشت اين گروه‌هاي اپوزيسيون چه خواهد شد؟
اپوزيسيون سوريه كارايي خود را از دست داده است و فقط به عنوان يك جريان نيمه‌جان است كه تركيه بتواند گاهي به عنوان اهرم سياسي از آن استفاده كند، ولي ارزش عملياتي و فعاليت‌هاي اجرايي ندارد. نهايتا روي اين جريان معامله خواهد شد، يا دمشق عفو عمومي مي‌دهد و اين گروه‌ها به جامعه بازمي‌گردند، يا تركيه اين گروه‌ها را مخير مي‌كند كه فعاليت نكنند و تحت حمايت بمانند يا اينكه از تركيه جدا شوند. در همه حالت‌ها ممكن است. سرنوشت اين گروه‌ها به روند مذاكرات بستگي دارد، اينكه آيا روند مثبت پيش مي‌رود يا نه.
    اگر تركيه دست از حمايت از اپوزيسيون بردارد، مي‌توان گفت كه بحران يك دهه‌اي سوريه به سمت پايان خواهد رفت. درست است؟
طبيعتا جنگ داخلي سوريه فروكش خواهد كرد، اما سوريه بحران‌هاي خيلي شديد ديگري هم دارد كه نمي‌توان به آساني تصور كرد همه‌ چيز به شرايط عادي بازمي‌گردد. بحران حاكميت حل خواهد شد، بحران درگيري‌هاي نظامي حل مي‌شود، اما بحران‌هاي اجتماعي و بحران‌هاي اقتصادي پابرجا مي‌مانند و حل‌شان زمان خيلي زيادي نياز دارد.
    اگر بحران حاكميت و بحران درگيري‌هاي نظامي حل شود، آيا ديگر نيازي به آن ساز و كار آستانه كه ايران نيز بخشي از آن بود وجود خواهد داشت؟
اين نوع ساز و كارهاي منطقه‌اي و گردهمايي‌هاي چندجانبه براي حل مسائل مبتلابه دوجانبه يا منطقه‌اي هميشه باقي مي‌مانند، گرچه ممكن است استفاده از آنها كمتر شود يا به عنوان نمادي از گذشته باقي بمانند. كسي به سمت حذف مكانيسم‌هايي مانند فرآيند آستانه نمي‌رود، اين ساز و كارها باقي مي‌مانند و ممكن است گاهي مورداستفاده قرار بگيرند. ممكن است كه هر يك از طرف‌ها 
دستور كارهاي جديدي براي اين نشست‌ها تعيين بكنند. مهم اين است كه ما چگونه به اين موضوع نگاه كنيم. ايران از جلسات اين نهادها به هيچ‌وجه پيگيري در استمرار جلسه انجام نمي‌دهد، به همين دليل است كه مكانيسم آستانه كنار رفته است و مكانيسم جديدي جايگزين آن شده كه خيلي پيچيده‌تر و امنيتي‌تر است.


    قدرت نظامي تركيه اجازه نمي‌دهد كه وارد درگيري گسترده در عراق و سوريه شود. در اين شرايط تركيه ترجيح مي‌دهد با سوريه مذاكره داشته ‌باشد تا خطر مساله اكراد را به حداقل ممكن كاهش دهند.
    تعادل قوا در داخل سوريه به نفع دولت بشار اسد تغيير كرده و همين عدم توازن بين قدرت متحدان تركيه و دمشق در خاك سوريه، از دلايلي است كه نظام عملگراي تركيه را به اين نتيجه رسانده كه به سمت همكاري با دولت مركزي سوريه بازگردد.
    تا حدي كه من درك مي‌كنم، ايران اصلا از مدار تحولات در سوريه خارج شده است. زحماتي كه نيروهاي مسلح ما كشيدند، داعش را سركوب كردند و توانستند بشار اسد را كه فقط يك قصر را در سوريه دراختيار داشت به حكومت يك كشور برگردانند، هيچ استفاده‌اي نشده است و هيچ برنامه سياسي در استمرار آن تلاش‌ها وجود ندارد.
    شريك راهبري و متحد استراتژيك كلماتي است كه ما در داخل كشور ذكر مي‌كنيم و در مقابل هم طرف مقابل وقتي كار خاصي با ما داشته ‌باشند و نيازي به ما احساس كنند، به فراخور حال استفاده مي‌كنند تا سياست خارجي احساسي و بي‌منطق ما را راضي كنند كه نه به منافع ملي توجه دارد و نه امنيت ملي را مي‌فهمد.
    جالب است كه گلايه‌اي هم از سوي دستگاه سياست خارجي خودمان نمي‌شنويم كه بگويد ما مثلا شريك راهبردي شما هستيم و چرا ما بر سر اين ميز نيستيم؟
     مردم تركيه از اقدامات آقاي اردوغان و تيم گذشته‌اش در دخالت در سوريه، هيچ‌وقت راضي نبودند و اين دخالت‌ها هزينه‌هاي سنگيني را بر تركيه تحميل كرد كه يكي از پيامدهايش همين تورم ۸۰درصدي حال حاضر اين كشور است.
    اپوزيسيون سوريه كارايي خود را از دست داده و فقط به عنوان يك جريان نيمه‌جان است كه تركيه بتواند گاهي به عنوان اهرم سياسي از آن استفاده كند، ولي ارزش عملياتي و فعاليت‌هاي اجرايي ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون