قهرماناني كه
فراموش شدند!
نويد صالحي
چند سطري در تكميل يادداشت الياس حضرتي
برادر عزيز جناب آقاي حضرتي:
يادداشت جنابعالي در خصوص مراسم تشييع شهداي گمنام، اين چشم و چراغان كشوري كه مردمانش با دست خالي ولي دلي پر از عشق و ايمان در برابر جهان استكبار ايستاد، آن هم در روز شهادت بيبي دوعالم، امابيها(س) تاثيرگذار بود؛ اما جاي خالي بسياري در بين سطور دلنوشتهتان وجود داشت. شما خود آگاهيد كه تمام فعاليت مطبوعاتي و اجتماعي نگارنده در حوزه ادبيات مقاومت بوده و خوب ميدانم تاثير حضور تفكر ايثار و شهادت براي حفظ تماميت ارضي كشور است كه ميتواند بلاگردان حوادث تلخ از اين ملك و ملت باشد. تفحص شهدا كاري بس سخت و جانفرساست كه تا عاشق نباشي نميتواني پا در اين عرصه بگذاري؛ اين سخن شما نيز بود. اما آنچه امروز بايد اتفاق ميافتاد تشييع پيكر مطهر شهداي گمنام روي شانههاي دهه هفتاد و هشتاديهاست. شما صاحب رسانه هستيد، ببينيد چند درصد شهداي شاخص ده سال جنگ تحميلي، از غائله كردستان تا حمله عراق را نسل دهه 80 ميشناسد؟ سيد مرتضي آويني را چه؟ حتي چهرههايي مثل زندهياد رسول ملاقليپور نيز كمكم به دست فراموشي سپرده ميشوند. روايت مظلوميت شهدا در سه دهه جنگ قدرت در نهادهاي فرهنگي و شبهفرهنگي است كه نگذاشتند آنچه واقعيت دفاع مردم بود، بيان شود. حتي نتوانستند اسطورههاي جنگ را همانگونه كه بود، معرفي كنند. تمامي يادوارهها و فعاليتهاي فرهنگي را يا تعطيل كردند يا تصاحب فرموده و بعد تعطيل كردند. سخن شما در مظلوميت شهدا غيرقابل انكار است؛ سخن شما در بيان آن روزهاي كشور دقيق و درست است، اما در سه دهه گذشته كدام رسانه به درستي وقايع آن دوران را به تصوير كشيده كه حالا نسل جديد درك درستي از دفاع آن روزها داشته باشد؟
چقدر سوژه براي توليد فيلم و مستند و كتاب و رمان وجود دارد ولي از خيل نويسندگان و خبرنگاران حاضر در جنگ چند نفر حاضرند هنوز با اين همه كارشكني و آزار كار كنند؟
شما تجربه جنگ نابرابر در مقابل نماينده استكبار جهاني را داشتهايد و خوب به ياد دارم شبي كه فرهنگسراي پايداري كه به همت سيد ياسر هشترودي بنا نهاده شد، هنگام تماشاي فيلم «خداحافظ رفيق» آقاي بهزاد بهزادپور اشك ميريختيد. حالا شما بفرماييد هنوز همان حال و هوا حاكم است يا شهدا نيز براي مسوولان محترم ابزاري براي ماندن بر سر قدرت شده است؟ حالا امثال هشتروديها كجا هستند؟
اينجاست كه بايد ايمان آورد به تهاجم فرهنگي كه حالا بعضي دوستان ميخواهند صرفا با يك فرهنگي،تشييع پيكر مظلوم شهداي گمنام، آن را پنهان كنند؛ همانها كه روزگاري در جواب فاصله افتادن بين نسل انقلاب و فرزندانشان ما را متهم به توهم كردند!تشييع پيكر شهداي گمنام، همچون اختري تابناك است كه ميتواند چند روزي فضاي جامعه را روشن كند ولي فراموش نكنيم كه رسانههاي بيگانه لحظهاي را از دست نميدهند. اين تشييع بزرگ نياز به پيوست فرهنگي دارد؛ حال سوال اينجاست كه چه كسي به فكر اين پيوست است؟ انبوه جمعيت تشييعكننده در روستايي دورافتاده در زير برف، تنها با يك عكس در فضاي مجازي و برخي رسانهها تمام شد و كدام مسوول استاني عكاس آن لحظه پرشكوه را پيدا و از او تقدير كرد؟
برادر عزيز جناب آقاي حضرتي:
شما سالها چراغ صفحه پايداري را در روزنامه اعتماد روشن نگه داشتيد؛ بي گمان حالا نيز بايد بار ديگر رسانه شما بدون در نظر گرفتن خطمشي سياسي و جناحي، همان مسير را ادامه دهد. بماند كه اين وظيفه بر عهده وزارتخانهاي است كه معاونانش حتي پاسخ تلفن نميدهند والحمدلله همه از نسل انقلابند. نسل جديد نه از انقلاب ميداند و نه از دفاع؛ اميدي هم به رسانه ملي نيست كه هر چه ميكند جواب معكوس ميدهد! حال تنها ميمانند جرايد و فضاي مجازي كه اگر غفلت كنيم مديون همان پيكرهايي هستيم كه روز شهادت زهراي مرضيه(س) بر دوش كشيديم. ارادتمند: نويد صالحي