• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5392 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۳ دي

همه‌چيز، نه هيچ‌چيز

مرتضي ميرحسيني

موسوليني يكي از چند ديكتاتور شاخص قرن بيستم و به تعبيري در اين سلسله نخستين نفر بود. از زماني كه حكم نخست‌وزيري را از شاه ايتاليا گرفت، با همه داشته‌هايش به جنگ آزادي و قانون رفت. مصمم به يكدست كردن قدرت، به جان همه مخالفانش افتاد و هر كسي را كه تسليم او نمي‌شد كنار زد. سياستمداران مستقل را اصلا تحمل نمي‌كرد و اجازه فعاليت به احزاب رقيب را نمي‌داد. با شعار «همه‌چيز درون دولت، نه هيچ‌چيز بيرون دولت، نه هيچ‌چيز بدون دولت» دستور به محدود كردن روزنامه‌ها داد و هر صداي متفاوتي را كه در ايتاليا وجود داشت سركوب كرد. تقريبا از همان اوايل شروع به كار، چزاره روسي را كه يكي از نزديك‌ترين يارانش بود براي نظارت بر مطبوعات به وزارت كشور فرستاد. فرانك ديكوتر در كتاب «آداب ديكتاتوري» درباره نقشي كه روسي به عهده گرفته بود، مي‌نويسد؛ «او وظيفه داشت با استفاده از بودجه سري، به مطبوعات دلخواه موسوليني كمك مالي كند و روزنامه‌هاي مستقل را به مدار دولت بكشاند و به اين شيوه فاشيسم را در مطبوعات ترويج كند. روسي همچنين از يك گروه مخفي شبه‌نظاميان فاشيست حمايت مالي مي‌كرد كه مامور حذف دشمنان رژيم بودند. يكي از آنان آمريگو دوميني نام داشت، جوان ماجراجويي كه به آدمكش دوچه معروف بود. در ژوئن 1924 او به كمك چند تن از همدستانش، جياكومو ماتئوتي، رهبر سوسياليست و نماينده مجلسي را كه آشكارا از موسوليني انتقاد مي‌كرد، ربودند و چندين‌بار با سوهان نجاري او را زدند و سپس در گودالي خارج از رم دفنش كردند.» اين جنايت سروصداي زيادي به‌پا كرد و بسياري از ايتاليايي‌ها را ضد موسوليني برانگيخت. موسوليني موقتا مجبور به تظاهر به نرمش كرد، اما تصميم به تغيير رويه نداشت. در سخنراني سوم ژانويه 1925 كه يكي از مشهورترين سخنراني‌هاي اوست، گفت اداره كشور به شكل ائتلافي از احزاب، ديگر ممكن نيست و تنها راه برون‌رفت از شرايط بي‌ثبات كنوني، تشكيل حكومتي يكدست فاشيستي است (بخش عمده اين بي‌ثباتي‌ها، زير سر خود فاشيست‌ها بود). گفت خودش رييس اين حكومت مي‌شود و اوضاع را ولو به زور و با ديكتاتوري روبه‌راه مي‌كند. به دستور او پليس با همراهي شبه‌نظاميان فاشيست به خانه مخالفان و منتقدان ريختند و همه كساني را كه تن به اطاعت از موسوليني نمي‌دادند دستگير كردند. همچنين به فرمانداران محلي دستور داد هر محفلي جز محافل فاشيستي -اگر تعداد اعضايش از سه نفر بيشتر شد- و هر نشريه‌اي جز نشريات حامي دولت را ببندند و هر صداي متفاوتي را با اين استدلال كه «به شأن دولت يا مقامات آن آسيب مي‌زند» خفه كنند. ضربه فاشيسم، كمر مطبوعات ايتاليا را شكست. قبل از قدرت‌گيري موسوليني تيراژ مطبوعات ايتاليا در مجموع از چهار ميليون نسخه در روز بيشتر بود، اما چون همگي در مدتي كوتاه به حد دفاتر اطلاع‌رساني حزب فاشيسم پست شدند، مخاطبان‌شان را هم ازدست دادند. سركوب مطبوعات و اختناقي كه به دنبال آن شكل گرفت، كشور ايتاليا را به زنداني بزرگ شبيه كرد كه كليدهايش به كمر موسوليني (زندان‌بان) آويزان بود. چزاره روسي مقامش را به ديگري سپرده بود، اما اداره نظارت بر مطبوعات، زير سايه ديكتاتور، عملا بر انديشه و ذهن ايتاليايي‌ها سيطره داشت. به نوشته ديكوتر «اداره مطبوعات براي همه روشن كرده بود كه تمام روزنامه‌ها بايد پر از مطالبي باشد كه به قول يك منتقد، چيزي به ‌جز تعريف و تمجيد تهوع‌آور از موسوليني نبود. سخنراني‌هايش در تيراژ گسترده‌اي تكثير مي‌شد» و انتشار هيچ خبر يا گزارشي خارج از چارچوب‌هاي مطلوب ديكتاتور ممكن نبود. به قول ايتالو بالبو (يكي از آدم‌هاي بدنام نزديك به موسوليني) ايتاليا روزنامه‌اي بود كه در آن موسوليني هر روز صفحه اولش را مي‌نوشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون