هزار درد
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، اي يگانه پايان باش
براي آنكه نگويند، جستهايم و نبود
تو آنكه جسته و پيداش كردهام، آن باش
دوباره زنده كن اين خسته خزانزده را
حلول كن به تنم جان ببخش و جانان باش
كوير تشنه عشقم، تداوم عطشم
دگر بس است، ز باران مگوي، باران باشحسين منزوي