• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۰ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5394 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۱۵ دي

كامو، طاعون، طغيان، آزادي

مرتضي ميرحسيني

كامو در جايي از خاطراتش نوشته بود «من اصلا در سوداي اين نيستم كه نابغه فلسفي باشم. حتي اصلا دلم نمي‌خواهد هيچ‌جور نابغه‌اي باشم، چون همين‌قدر كه انسان هستم به‌قدر كافي برايم دردسر درست مي‌كند.» اما او نابغه بود. كمتر كسي است كه نوشته‌هاي او را بخواند و نبوغش را تحسين نكند. در عمر نه چندان طولاني‌اش (مرگ در چهارم ژانويه 1960) چند رمان و رسانه و نمايشنامه مهم نوشت كه از ميان‌شان، رمان «طاعون» (1947) از همه مهم‌تر است. واژه طاعون، با همه معاني پيدا و پنهانش، مدت‌ها ذهن او را به خودش درگير كرده بود. «هر بار كه داستاني درباره طاعون مي‌خوانم، صدايي واضح از ته دلي زهرآگين از طغيان خودش و خشونت‌هاي ديگران برمي‌خيزد كه مي‌گويد به ‌هر حال در انسان‌ها چيزهاي ستودني بيش از چيزهاي تحقيركردني است... و هر كسي طاعوني در درون خودش دارد، چون هيچ‌كس، هيچ‌كس در اين دنيا نيست كه از طاعون در امان مانده باشد و هر كسي بايد دايما خودش را بپايد كه مبادا در يك لحظه غفلت نفسش به صورت كسي ديگر ندمد و به طاعون آلوده‌اش نكند. آنچه طبيعي است ميكروب است. باقي -سلامتي، صداقت و خلوص (اگر بخواهيم اين را هم اضافه كنيم)- حاصل اراده است، آن‌هم اراده‌اي كه متزلزل نباشد. انسان ستودني، كه هيچ‌كس را آلوده نمي‌كند، انساني است كه هرچه كمتر غفلت مي‌كند.» درباره اين رمان و مضاميني كه كامو در روايتش جاي داده است، بسيار گفته و نوشته‌اند و هنوز هم تفسيرهاي جالبي از آن بيرون مي‌كشند. خودش مي‌گفت «مي‌خواهم به كمك طاعون آن هواي خفه‌كننده‌اي را بيان كنم كه همه‌مان را عذاب مي‌داد و جو تهديد و تبعيدي را كه در آن مي‌زيستيم. در عين حال، مي‌خواهم اين تفسير را بسط دهم تا انگاره هستي در كل را در بر گيرد. طاعون تصوير كساني را به دست خواهد داد كه در اين جنگ (جنگ دوم جهاني) سهم‌شان تنها تامل، سكوت و عذاب اخلاقي بود.» نيز مي‌گفت «البته مي‌دانيم كه طاعون خيرهايي هم دارد، چشم‌ها را باز مي‌كند و ما را 
وا مي‌دارد فكر كنيم. طاعون از اين جنبه مثل همه شرهاي اين دنيا و مثل خود دنياست. اما آنچه در مورد شرهاي دنيا و خود دنيا صادق است در مورد طاعون هم صدق مي‌كند. هر ميزان شرفي هم كه افراد از طاعون برگيرند، ما بايد زماني كه بدبختي برادران‌مان را درنظر مي‌آوريم، ديوانه يا جاني يا بزدل باشيم كه طاعون را بپذيريم. تنها واژه به‌جا و مناسب در برابر طاعون، طغيان است.» گفته بود «هر كسي بايد دايما خودش را بپايد» كه يعني به مسووليت‌پذيري و پرهيز از غفلت باور داشت، اما طرفدار سرسخت آزادي هم بود. حتي در انتخابي سخت، آن را به عدالت ترجيح مي‌داد. در يادداشت‌هاي شخصي‌اش نوشته بود «سرانجام آزادي را برگزيدم، زيرا حتي اگر عدالت محقق نشود، آزادي باز قدرت اعتراض عليه بي‌عدالتي را حفظ مي‌كند و امكان ارتباط را محفوظ مي‌دارد. عدالت در جهاني خاموش، عدالت آدم‌هاي لال، همكاري و تفاهم را ازميان مي‌برد، طغيان را نفي مي‌كند و رضايت را بازمي‌گرداند، اما اين‌بار در پست‌ترين و نازل‌ترين شكلش. اينجاست كه آدم مي‌بيند اولويت اندك‌اندك به ارزش آزادي تعلق مي‌گيرد.» تعريفش از آزادي هم مهم است. «آزادي توانايي دفاع از عقيده‌اي است كه خودم ندارم، حتي در رژيم يا جهاني كه موردپسند من است. اين يعني توانايي اعطاي حق به مخالف خود.» اما در اين انتخاب شرطي هم داشت و مي‌دانست «مشكل، هرگز از ديده به دور نداشتن اين واقعيت است كه آزادي در عين حال بايد، چنان‌كه گفته شده است، عدالت را هم مصرانه بخواهد» زيرا «اگر انسان در سازش ‌دادن ميان عدالت و آزادي شكست بخورد، در همه‌ چيز شكست خواهد خورد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون