چقدر حافظ كم داريم
آرزوهاي ما
پشتِ هر ديوارِ بلندي كه باشد
باز ما را مرور خواهند كرد
آگاه است او از او
به قولِ «شاملو»: هم از آن راه...!
روياهاي ما راست ميآيند
ما روشن آمدهايم
روشن زيستهايم، البته گاه كمي تاريك
شبيه گرگ و ميشِ صبح
اگر كسي اين قصه را
دهبار به خط خوش بنويسد
برود پنهاني لاي درِ حياطِ ديگران بگذارد
فردا صبح زود از خواب برخواهد خاست
شاعر خواهد شد
و خواهد گفت:
ما چقدر حافظ كم داريم!
سيدعلي صالحي