هشيار
هشيار كسي بايد كز عشق بپرهيزد وين طبع كه من دارم با عقل نياميزد
آن كس كه دلي دارد آراسته معني گر هر دو جهان باشد در پاي يكي ريزد
گر سيل عقابايد شوريده نينديشد ور تير بلا بارد ديوانه نپرهيزد
آخر نه منم تنها در باديه سودا عشق لب شيرينت بس شور برانگيزد
بي بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت بيمايه زبون باشد هر چند كه بستيزد
سعدي