اعتراض جليقه زردهاي فرانسه چه رنگي است؟ ما چه رنگي هستيم؟
فريدون مجلسي
ديروز در اخبار ساعت 14 سيماي جمهوري اسلامي خبر از اعتراضات جديد جليقه زردها در فرانسه بود. اعتراضاتي كه چند سال پيش كشاورزان فرانسوي در اعتراض به بالا رفتن هزينه سوخت و مخارج زندگي آغاز كردند و با صف تراكتورهاي خود راهها را بستند و توجه مردم را به خودشان جلب و كاروانها را راهي پاريس و شهرهاي ديگر كردند. اين اعتراضات پردامنه و طولاني شد. مردم و معترضان ديگر كه اغلب به اوضاع مادي و كاهش امكانات و سطح زندگي خود معترض بودند به آنان پيوستند. حزبي نداشتند. در آرمان و ايدئولوژي خاصي هم جز پوشيدن جليقه زرد اشتراك نداشتند. پس از آنكه بارها اين تظاهرات تكرار و از طريق ارتباطات شبكههاي اجتماعي تكثير شد، گروههاي ديگري نيز به آن پيوستند. در اوايل بانويي كه به افزايش بهاي بنزين اعتراض داشت از جليقه زردي كه رانندگان فرانسوي در مواقع اضطرار و خرابي براي جلب توجه و كمكخواهي بايد در دسترس داشته باشند در آن تظاهرات استفاده كرد و به معترضان ديگر نيز پيشنهاد كرد كه جليقههاي زردشان را بپوشند. اين پيشنهاد در شبكههاي اجتماعي به سرعت بازتاب داشت و ديگران نيز به آن پيوستند و به صورت يونيفرم معترضان در آمد. درباره طيف آرماني معترضان نكتهاي كه از آغاز جالب بود، اين بود كه معترضان از دست راستيترين گروههاي طرفدار تبعيضات نژادي و قومي تا ميانهروهاي سياسي و اقتصادي تا آنارشيستها و ماركسيستهاي انقلابي را شامل ميشد. اين آميزه درك عمق و شناخت نوع اعتراضات را فراتر از مسائل مالي معترضان مشكل ميكرد. با توجه به نوع و سنين جليقه زردها گاهي برخوردهاي آنان خشونتآميز ميشد و با آتش زدن خودروها و اماكن و شكستن شيشههاي ويترين فروشگاههاي لوكس پاريس همراه ميشد كه به درگيري با پليس ميانجاميد. در اين مرحله نمايش خبر همراه با تحليلهاي جانبدارانهاي در صدا و سيما همراه بود كه برخوردهاي خشونتآميز پليس فرانسه را در متفرق كردن معترضان به نمايش ميگذاشتند .
ظاهرا گسترش اينگونه تظاهرات ريشه عميقتري دارد. كارگران و طبقه متوسط كشورهاي توسعه يافته اروپايي كه با بهرهمندي از نوع روابط توليد و صادرات مواد ساخته شده گران و واردات معمولا مواد اوليه از داشتن اتومبيل و وسايل آسايش برقي و امكانات رفاهي و استفاده از تعطيلات و پوشش و تنوع غذايي بهرهمند بودهاند به دليل پيدا شدن رقبايي در بازارهاي بينالمللي تدريجا بهرهمندي از آن امكانات و تنوع پيشين برايشان مشكل ميشود و هرگونه گراني خصوصا در مورد انرژي كه براي كشاورزان و كار روي زمين اهميت بيشتري هم دارد، فشار آن را احساس ميكنند و به اين اعتراضات ظاهرا بيسازمان ميپيوندند. نكتهاي كه براي چندمين بار در اخبار با لحني جانبدارانه از صدا و سيماي جمهوري اسلامي شنيدم كه معمولا بلندگوي رسمي دولت است و توجه مرا جلب كرد به كار بردن صفت ضد سرمايهداري بود. يعني اشاره به «تظاهرات ضد سرمايهداري جليقه زردها در فرانسه». با توجه به اينكه تاكنون در اخبار خارجي چنين صفتي براي اين آميزه معترضان نشنيده بودم، فكر كردم كه آيا آنها به يك حزب ايدئولوژيك تبديل شدهاند و اگر ضد سرمايهداري هستند، آيا نظامي اشتراكي ميخواهند؟ و آيا سياستهاي كشور ما با توجه به آن لحن جانبدارانه به سوي ضديت با سرمايهداري ميرود؟ سرمايهداري صفتي است كه معمولا كشورهاي كمونيستي روي دموكراسيهاي ليبرال يا حتي سوسيال دموكرات غربي نهاده بودند كه به هر حال آزادي انتخاب دارند و اكنون براي تطبيق خود با محيط نميدانم ما خودمان دقيقا چه رنگي هستيم. سرمايهداري هستيم يعني براي مالكيت فردي احترام قائليم، يا اشتراكي هستيم و لذا در اخبار ما معترضان فرانسوي را با احساس همذاتپنداري ضد سرمايهداري ميناميم؟