براي علي دايي
سيروس تابش
برخي القاب، صفات و عنوانها هستند كه از راه اقتدار حكومتها يا با اصرار و كوشش فردي ايجاد نميشود بلكه اقبال عموم مردم (كه به صورت خودجوش و غير دستوري پديد ميآيد) موجد و پديدآورنده آن است. به عنوان مثال اگر يك نفر مكرر سعي در گفتن شعر بنمايد مردم او را شاعر نمينامند؛ اگر حكومتي دستور دهد فردي را به عنوان شاعر بشناسند، مردم او را شاعر نخواهند شناخت، اما در مقابل بزرگاني همچون فردوسي، سعدي يا حافظ هستند كه حتي سرودن يك بيت از ابياتي كه ايشان سرودهاند و ورد زبان مردم در كوي و برزن است، كافي است تا براي هميشه تاريخ مردم اين بزرگان را شاعر بنامند.
به باور من اين حقيقت كه علي دايي قهرمان ملي ايرانيان است از همين جنس است. علي دايي قهرمان ملت ايران است. آن روز كه علي دايي با طحال پاره شده بيست دقيقه براي آبروي ايران در برابر تيم بحرين ايستادگي كرد، ملت ايران در قلبهاي خود او را قهرمان شناختند، آن روز كه علي دايي براي كمك به زلزلهزدگان به ميدان آمد حتي پيش از آنكه دستگاههاي رسمي قدم از قدم بردارند، ملت ايران او را قهرمان شناخت، آن روز كه علي دايي دست ياري به سوي همميهنان دردمند خود دراز كرد كه محتاج پول ديه، پرداخت ديون خود بودند، همين مردم در قلبهاي خود او را قهرمان شناختند. امروز هم كه ميگويد ترجيح ميدهد در كنار مردمش بماند و از هيچ چيزي نميهراسد باز هم در قلب مردم قهرمان است.
قهرماني علي دايي به دستور يك مقام بالادستي نبوده كه اكنون به امر وي از وي سلب شود. قهرمان ملي، قهرمان ملت است و نه با اراده خود، بلكه به واسطه سرشت خود، قهرمان شناخته ميشود. از همه بالاتر اين لقب در قلبهاي مردم به وي اعطا شده نه توسط يا به انتخاب رسانههاي حكومتي يا غير حكومتي كه اكنون به خواست و اراده آنها ستانده شود!
اين افراد سرمايههاي اجتماعي جامعه هستند تا در بحرانها و بزنگاهها اسطورههايي همچون علي دايي مردم را حول يك محور جمع كند.
كارآفرين،مديرعامل و بنيانگذار بيمارستانهاي نيكان