استفاده ابزاري غرب
از آزادي بيان
احمد مازني
به نظر ميرسد نظام حاكم بر رسانههاي غربي در قبال موضوعات مختلف رفتاري دوگانه دارد
ماجراي برخوردهاي توهينآميز مجله شارلي ابدو با موضوعاتي كه به نوعي به هويت ملي، مذهبي و تاريخي كشورهاي اسلامي مرتبط است، هر روز ابعاد و زواياي تازهتري پيدا ميكند. تهاجمي كه لازم است برخورد مناسبي با آن صورت بگيرد و از سوي افراد، جريانات و گروههاي مختلف محكوم شود تا حداقل از تكرار آن جلوگيري شود. به نظر ميرسد در ايران سايه سنگين سياست و رويكردهاي جناحي بر همه ابعاد و زواياي ديگر احاطه پيدا كرده است. در واقع برخوردهاي دو قطبي كه برآمده از نگاههاي سياستزده و جناحي است باعث شده تا حتي در زمان مواجهه با موضوعاتي كه به نوعي با هويت ديني، ملي، تاريخي و... همگي ما در ارتباط است، رفتار درستي در پيش گرفته نشود. از جمله اين دو قطبيسازيهاي مخرب، رويكردي است كه در زمان توهين برخي نشريات و جريانات در كشورهاي غربي با مقدسات ديني و ملي كشورمان به بهانه آزادي بيان صورت ميگيرد. به نظر ميرسد نظام حاكم بر رسانههاي غربي در قبال موضوعات مختلف رفتاري دوگانه دارد، مثلا اگر فردي در گوشهاي از عالم درباره هولوكاست اظهارنظر انتقادي مطرح كند و خدشهاي به روايتهاي رسمي و ديكته شده موجود وارد سازد، ناگهان همه رسانهها و افراد تاثيرگذار غربي وارد ميدان ميشوند و فرد، جريان، يا رسانه مورد نظر را تحت شديدترين فشارهاي تخريبي و تحريمي و... قرار ميدهند. اما در نقطه مقابل زماني كه افراد يا رسانههاي غربي به مقدسات ديني با چهرههاي ملي و مذهبي مسلمانان توهين ميكنند ناگهان بيرق آزادي بيان برافراشته شده و هرگونه نقدي با اين استدلال كه «اينجا آزادي بيان وجود دارد» پاسخ داده ميشود. نمونه يك چنين رفتارهايي را در ماجراي حمايت ايرانيان از سردار شهيد حاج قاسم سليماني به عينه ميتوان مشاهده كرد. خود من امسال در سالگرد شهادت سردار سليماني پيامي را كه قبلا در روزنامه اعتماد هم منتشر شده بود در صفحه اينستاگرامم بازنشر كردم. در اين پيام به اين واقعيت اشاره شده بود كه سردار سليماني مانع رشد تضادها بوده و تلاش ميكردند اختلافات را به حداقل برسانند. اين پيام را در صفحه رسميام در اينستاگرام منتشر كردم، اما بلافاصله اين پيام از سوي گردانندگان اين پلتفرم حذف و صفحه من هم براي 48ساعت تعليق شد. انگار نه انگار كه آزادي بيان بايد محترم شمرده شده و از آن پاسداري شود. اين رويكردهاي متضاد در خصوص بحث آزادي بيان، نشاندهنده استفاده ابزاري از بحث رسانه در مواجهه با مقولات گوناگون است. اهداف و رفتارهاي طرف مقابل كه مشخص است، اما ما در ايران و در ميان خود به دليل دوقطبيسازيهاي غيرضروري، مشكلات داخلي و نگاههاي سياسي رويكردهاي مناسبي را براي حفاظت از داشتههاي ديني، ملي و هويتيمان اتخاذ نميكنيم. اين خلأ بزرگي است كه كشورهاي غربي از آن بهره ميگيرند تا به ايدهآلها، آرمانها، علايق و داشتههاي ما خدشه وارد سازند و ما به جاي اتخاذ يك رويكرد واحد، سرگرم دو قطبيسازي و اتهامزني و سياسيكاري هستيم. به نظرم لازم است براي مقابله با اين پديده و پديدههايي از اين دست، اولا دامنه اختلافات را از موضوعات ملي، مذهبي، هويتي و... دور ساخته و در مرحله بعد در مواجهه با يك چنين رفتارهاي مخربي از سوي افراد، جريانات و كشورهاي غربي، رويكرد واحدي در محكوم ساختن اين رفتارها در پيش بگيريم تا طرف مقابل متوجه شود ارتكاب يك چنين رفتارهايي برايش بدون هزينه نخواهد بود.