• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5401 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۴ دي

نگاهي به «زيست‌نامه» و مواضع فكري و سياسي عبدالحسين خسروپناه دبير جديد شوراي عالي انقلاب فرهنگي

مدافع حاکمیت دینی

محسن آزموده

«قبل از انقلاب وقتي در مغازه پدرم خانم‌هاي بي‌حجاب مي‌آمدند من از بالكن مغازه با تيركمان به پاهاي خانم‌هاي بدحجاب مي‌زدم كه چرا پالُخت بيرون آمده‌اند. پدرم نسبت به حجاب حساس بود اما گفت اگر ضربه‌اي بخورند شرعا ضامن هستي و از اين رو تيروكمان را گذاشتم كنار و روي آنها آب مي‌ريختم.» اين جملات از عبدالحسين خسروپناه به نقل از گفت‌وگويي با خبرگزاري فارس، اين روزها و به مناسبت انتصاب او به سمت دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در شبكه‌هاي مجازي دست به دست مي‌شود. خسروپناه در همان گفت‌وگو مي‌گويد: «چون (در زمان شاه) پدرم اجازه نمي‌داد به سينما برويم بنده تاكنون به سينما نرفته‌‌ام! بعضي وقت‌ها از بنده درخواست مي‌شود برخي از فيلم‌ها را ببينم و نظر دهم، به آنها مي‌گويم فيلم‌ها را بياوريد اينجا. به فرزندانم هم توصيه نمي‌كنم به سينما بروند.» 

پيش‌تر و در اوج بحران كرونا هم اظهارنظرهاي خسروپناه در مورد اعتبار و وجاهت طب سنتي بحث‌برانگيز شده بود، او در گفت‌وگويي ويديويي گفته بود كه سه بار به بيماري كرونا مبتلا شده و هر سه‌بار با داروهاي سنتي بهبود پيدا كرده. خواندن و شنيدن اين حرف‌ها ممكن است براي بخش‌هايي از جامعه تعجب‌برانگيز به نظر برسد، اما نزد اهالي علوم انساني به ويژه اهل فلسفه تازگي ندارد. ايشان سال‌هاست كه با ديدگاه‌ها و مواضع اين رييس پيشين موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران آشنايي دارند و خاستگاه‌هاي فكري و فرهنگي آن را مي‌شناسند. در جستار پيش رو مي‌كوشيم با بازخواني مهم‌ترين برهه‌هاي «زيست‌نامه» عبدالحسين خسروپناه، اين ريشه‌ها و خاستگاه‌ها را نشان دهيم.

از  دزفول و يزد تا  قم  و تهران
عبدالحسين خسروپناه، متولد بهمن ماه 1345 دزفول، در زمان انقلاب ايران نوجواني 12 ساله بود. به نوشته «زيست‌نامه» منتشر شده در سايت رسمي خودش (khosropanah.ir) در هفده سالگي دروس حوزوي را در كنار آموزش متوسطه (رشته تجربي) آغاز كرد. بنابراين او را بايد متعلق به نسلي از نوجوانان و جوان‌هايي دانست كه بعد از انقلاب، تحت تاثير شرايط و فضا وارد حوزه‌هاي علميه سنتي شدند و به تحصيل در علوم ديني پرداختند. در زيست‌نامه مذكور آمده كه خسروپناه جوان «به مدت شش سال در سال 1368 شمسي در مقطع سطح سوم حوزه علميه فارغ‌التحصيل شد» و در توضيح آن آمده كه اين علوم را در مدرسه‌هاي علميه دزفول، طرزجان يزد و قم نزد اساتيد سنتي حوزه فراگرفته است، همزمان در جبهه‌هاي جنگ حضور يافته و «علاوه بر فعاليت تبليغي در دوران دفاع مقدس، در عمليات‌هاي رمضان، محرم، كوشك، بدر، والفجر هشت، كربلاي پنج و والفجر ده، به عنوان تك‌تيرانداز و ديدبان شركت نمود و چندين‌بار با موج انفجار و مصدوميت شيميايي، راهي بيمارستان شد.» 
 البته در آن سال‌ها متاثر از فضا و شور و هيجان انقلابي، در حوزه‌هاي علميه به ويژه در قم مباحث ايدئولوژيك داغ بود و بسياري از پژوهشگران و طلاب جوان مي‌كوشيدند، براي مقابله با ايدئولوژي‌هاي چپ‌گرا و به‌ طور كلي فلسفه‌هاي غربي، در كنار علوم سنتي رايج، به مباحثي كه پيش‌تر كمتر به آنها توجه مي‌شد، مثل فلسفه و كلام اسلامي بپردازند و مقدماتي از علوم انساني جديد را هم فرا گيرند. در چنين شرايطي اساتيدي چون محمدتقي مصباح‌يزدي، مي‌كوشيدند كليات فلسفه غرب را براي طلاب جوان نقد كنند و در اين زمينه برخي چهره‌هاي جوان‌تر، مثل مصطفي ملكيان ضمن ويرايش و تنظيم درسگفتارهاي ايشان، خودشان هم درسگفتارهاي متعددي در زمينه تاريخ فلسفه غرب، كلام جديد، فلسفه دين و... ارايه مي‌كردند. خسروپناه جوان هم از اين جلسات بهره‌مند بود، به گونه‌اي كه خود در ميزگردي كه با حضور مصطفي ملكيان در خرداد 1394 در دانشگاه اميركبير برگزار شد، با تاكيد بر اينكه با ملكيان مناظره نمي‌كند، گفت: «ازآنجايي كه مدتي را از ايشان استفاده علمي كرده‌ام، جسارت نمي‌كنم تا رقيب بحث ايشان باشم، هر چند ما در قم با هم بحث‌هايي داشته‌ايم.»
خسروپناه بعد از طي دوره‌هاي مقدماتي تحصيلي، دوره خارج فقه و اصول را در حوزه علميه قم آغاز كرد و از سال 1370 تحصيل در موسسه امام صادق(ع) يا همان مركز تخصصي كلام در قم را آغاز كرد اين مركز در همين سال با اشراف آيت‌الله جعفر سبحاني تاسيس شد و در بالاترين مقطع آموزش، مدرك سطح چهار ارايه مي‌كند.  در برخي از نوشتارها و گفتارها خسروپناه رابه استناد اين مدرك «دكتر» خطاب مي‌كنند، اما در بخشنامه مورخ 20/12/1392، به شماره ۱۲۴۲۰۲/۵/۱۹ وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، استفاده از عنوان «دكتر» براي دارنده اين مدرك، قانوني نيست. حجت‌الاسلام خسروپناه در سال 1374 از اين موسسه فارغ‌التحصيل شد و به روايت «زيست‌نامه» مذكور، «از سال 1375 توسط آيت‌الله مدرسيان در دروس فقه و اصول اجازه اجتهاد و نقل حديث گرفتند.»

نويسنده قبسات و منتقد روشنفكري ديني
عبدالحسين خسروپناه به نوشته رزومه‌اي از او در سايت پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، از سال 1376 تا 1379 مسوول معاونت پژوهشي نهاد رهبري در دانشگاه بوده است. در «زيست‌نامه» او، اشاره‌اي به فعاليت‌هايش در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي نشده است. اين پژوهشگاه در سال 1373 به رياست آيت‌الله علي‌اكبر رشاد تاسيس شد و حجت‌الاسلام خسروپناه از سال 1379 تا 1384 قائم‌مقام و در همين بازه زماني مدتي (1379 تا 1382) معاون و يازده سال (از 1379 تا 1390) مدير گروه فلسفه اين پژوهشگاه بوده است و هم‌اكنون نيز استاد تمام گروه فلسفه پژوهشكده حكمت و دين‌پژوهي اين پژوهشگاه است. بسياري از كتاب‌ها و مقالات او نيز در اين پژوهشگاه و مجله مشهور آن يعني قبسات منتشر شده است. فصلنامه قبسات يكي از نشريات فرهنگي بود كه از سال 1375، در جو داغ مباحث كلامي جديد مي‌كوشيد به پرسش‌ها و مسائلي كه روشنفكران ديني مطرح مي‌كردند، پاسخ دهد. حضور انديشمنداني سنتي چون آيت‌الله جوادي آملي و علامه محمدتقي جعفري در كنار چهره‌هايي چون غلامعلي حداد عادل، محمدصادق لاريجاني و مهدي گلشني و نويسندگاني جوان‌تر چون حميدرضا آيت‌اللهي، همايون رحمتي، عبدالله نصري و محمدرضا اسدي در اين مجله، به خوبي گوياي رويكرد و نگاه سنتي آن به كلام و رويكرد انتقادي‌شان به مباحث جديد است. عنوان مقالات خسروپناه در اين مجله نيز مويد همراهي او با اين ديدگاه است: «آسيب‌شناسي دين‌پژوهي معاصر» (شماره 28، 1382)، «فرآيند ظهور و بسط نظريه پلوراليستي جان هيك و تهافت‌هاي آن» (شماره 37، 1384). البته نگاه انتقادي خسروپناه به روشنفكري ديني و روشنفكران، از ساير نوشته‌ها و مقالات او در همان سال‌ها نيز قابل استنباط است، مقالاتي چون «قبض تجربه نبوي يا بسط آن» (1380، نقد ديدگاه‌هاي عبدالكريم سروش در بسط تجربه نبوي)، «نقدي بر هرمنوتيك فلسفي» (1380)، «نگاه درون ديني به پلوراليزم ديني» (1376) و كتاب‌هايي چون «سروش، دين و نوانديشي» (1393) و «سكولاريسم نقابدار: تبيين انتقادي دين‌شناسي عبدالكريم سروش) (در دست انتشار). 

رياست موسسه پژوهشي حكمت  و فلسفه ايران
در مرداد ماه سال 1390، به يك‌باره و با ارسال نامه‌اي به صورت فكس از كامران دانشجو، وزير علوم دوره دوم رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد، غلامرضا اعواني، استاد پيشكسوت فلسفه پس از سال‌ها از رياست موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه بركنار و عبدالحسين خسروپناه به جاي او منصوب شد. موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران با نام قبلي انجمن حكمت و فلسفه يكي از اصلي‌ترين و مهم‌ترين مراكز آموزشي و پژوهشي فلسفه در ايران است كه در اوايل دهه 1350 (1353) به همت دكتر سيدحسين نصر تاسيس شد. در سال‌هاي پيش از انقلاب اين موسسه محل رفت و آمد پژوهشگران فلسفه از سراسر دنيا بود و چهره‌هاي برجسته‌اي چون هانري كربن و توشيهيكو ايزوتسو با آن همكاري مي‌كردند. بعد از انقلاب اين موسسه تا سال 1361 تعطيل شد. پس از آن به همت چهره‌هايي چون عبدالكريم سروش بار ديگر به فعاليت‌هاي خود ادامه داد و از سال 1363 زيرنظر وزارت علوم قرار گرفت و در سال 1377 به ‌طور رسمي ثبت و در سال 1380 به موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران تغيير نام داد. 
موسسه حكمت و فلسفه، در طول دهه‌هاي هفتاد و هشتاد، تحت رياست دكتر اعواني محل حضور شماري از استادان قديمي و پيشكسوتان فلسفه بود كه در دانشگاه‌ها حضور نداشتند، چهره‌هايي چون دكتر ضيا موحد، دكتر شاپور اعتماد، دكتر حسين معصومي همداني، بهمن پازوكي و... همچنين در اين موسسه كلاس‌ها و جلسات متعدد و متنوعي در حوزه فلسفه و علوم انساني برگزار مي‌شد و چهره‌هايي چون آيت‌الله محقق داماد و دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني در آنجا به تدريس و سخنراني مي‌پرداختند. 
با انتصاب عبدالحسين خسروپناه و تغيير نگرش و رويه موسسه، نارضايتي‌هاي اعضاي پيشين هيات علمي آغاز شد. در بدو ورود خسروپناه، حكم اخراج محسن كديور از موسسه صادر شد. يك سال بعد حكم انفصال از خدمت سروش دباغ، صادر شد. ضيا موحد، تنها عضو هيات علمي حاضر در هيات امناي موسسه، از تركيب اين هيات حذف شد. در نتيجه اين تغييرات، شماري از اعضاي هيات علمي با مداركي معتبر از دانشگاه‌هاي برجسته مثل لاله قدكپور، مهدي نسرين، سعيد انواري، نصرالله موسويان و حسين شيخ رضايي از موسسه استعفا دادند يا تقاضاي انتقال به جاي ديگري را گرفتند و برخي چهره‌هاي پيشكسوت مثل حسين معصومي همداني و ضياء موحد تقاضاي بازنشستگي كردند. همكاري موسسه با پژوهشگران شناخته شده‌اي چون علي معظمي و سيد امير اكرمي نيز قطع شد. 
همزمان خسروپناه، شعبه جديدي از موسسه در قم تاسيس كرد و شماري چهره جوان و جديد از دانش‌آموختگان حوزه را كه برخي از آنها فارغ‌التحصيل موسسه آموزشي آيت‌الله مصباح‌يزدي با عنوان موسسه امام خميني (ره) بودند، جذب كرد. برخي از اين چهره‌هاي جوان مثل مهدي عبداللهي و عبدالله محمدي و مهدي عاشوري پيش‌تر سابقه همكاري و نگارش كتاب يا مقاله با خسروپناه را داشتند. 
افزايش نارضايتي‌هاي اعضاي هيات علمي و افت نشريه جاويدان خرد در رتبه‌بندي نشريات علمي كشور از ديگر اتفاقات دوران رياست او بر موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه بود. اواخر سال 1396 چند پژوهشگر حوزه فلسفه همچون نصرالله موسويان، حسين شيخ رضايي، اميرحسين خداپرست، امير صائمي، محسن زماني (با نام مستعار كسري پناهي)، مريم‌السادات حسيني و سروش دباغ مقالاتي در نقد علمي آثار و ديدگاه‌هاي عبدالحسين خسروپناه نوشتند و ضمن انتقادهاي تند و صريح به ضعف آثارش، مدعي انتحال از سوي او شدند. اين مقالات در روزنامه شرق و سايت صدانت منتشر شد. واكنش خود خسروپناه به اين انتقادها در ابتدا اين بود كه «اجازه بدهيدبه اين‌گونه نقدهايي كه با ادبيات سياسي در روزنامه سياسي نگاشته مي‌شود، پاسخ نگويم» اما چند روز بعد در نوشته‌اي منتقدان را «اپوزيسيون نظام و انقلاب» خواند. اما مهدي عبداللهي، سرپرست وقت شعبه قم موسسه كوشيد به اين انتقادها پاسخ دهد. 

يكي از پست‌هاي «مديريت» جنابعالي
آذر ماه سال 1397، خبر انتشار نامه‌اي با سربرگ موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، از عبدالحسين خسروپناه خطاب به مديركل آموزش و پرورش قم وايرال شد. در اين نامه خسروپناه درخواست كرده كه براي انتقال همشيره‌اش به «شهر قم و همكاري در يكي از پست‌هاي مديريت جنابعالي» همكاري كند. البته اين نامه دو ماه پيش‌تر منتشر شده بود.
 انتشار اين نامه با واكنش‌هاي فراواني در فضاي عمومي همراه بود، به ويژه كه متن نامه 
به گونه‌اي نوشته شده بود كه اين كژخواني را در مخاطب ايجاد مي‌كرد كه گويي او تقاضاي يك پست مديريتي كرده، در حالي كه گويا منظور نويسنده آن است كه براي خواهرش كه «كارشناس گزينش و معلم شيمي» است، پستي ذيل مديريت آموزش و پرورش قم درنظر گرفته شود. خسروپناه در ابتدا نسبت به اين خبر واكنشي نشان نداد، اما چند روزبعد، اين‌چنين توييت كرد: «دوستان مي‌گويند چرا در مقابل تخريب معاندان در فضاي مجازي از خود دفاع نمي‌كني گفتم: استاد عرفانم فرمود: ذرهم في خوضهم يلعبون» (بگذار در ژرفاي خود به بازي سرگرم باشند).
بالاخره در 24 دي ‌ماه سال 1397، وزير علوم دومين دولت حسن روحاني، طي حكمي غلامرضا ذكياني، استاد فلسفه و حكمت اسلامي (گرايش منطق) دانشگاه علامه طباطبايي را به جاي عبدالحسين خسروپناه، به رياست موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران منصوب كرد. پس از آن علي‌اكبر ولايتي رييس دانشگاه آزاد اسلامي، خسروپناه را به عنوان «معاون علوم انساني و هنر دانشگاه آزاد اسلامي» منصوب كرد. 

پست جديد  نظريه‌پرداز  فلسفه  اسلامي
عبدالحسين خسروپناه در پست جديدش عمدتا به اظهارنظر درباره مسائل سياسي و اجتماعي و فرهنگي مي‌پرداخت و هر از گاهي خبر انتشار يا بازنشر آثارش به گوش مي‌رسيد. از او حدود 60 كتاب منتشر شده كه از آن ميان مي‌توان به اين عناوين اشاره كرد: منظومه فكري امام خميني(ره)، منظومه فكري آيت‌الله العظمي خامنه‌اي در دو دو جلد، پلوراليزم ديني و سياسي، فلسفه فلسفه اسلامي، فلسفه‌هاي مضاف در دو مجلد و...
خسروپناه در كنار اظهارنظرهاي سياسي و اجتماعي، معمولا به مطالب و اظهارنظرهاي روشنفكران ديني چون عبدالكريم سروش هم پاسخ مي‌دهد. او در دي ماه 1399 در گفت‌وگويي با خبرگزاري تسنيم به نقد ديدگاه‌هاي سروش پرداخت. بعد از اعتراضات اخير هم خسروپناه در واكنش به نامه عبدالكريم سروش خطاب به مراجع، نامه‌اي تند و تيز با عنوان «بي‌ادب محروم گشت از لطف رب» خطاب به سروش نوشت. 
 اينك با حكم ابراهيم رييسي، عبدالحسين خسروپناه، واضع نظريه فلسفه فلسفه اسلامي، از مدافعان علم ديني و از منتقدان علوم انساني جديد و روشنفكران به عنوان دبير جديد شوراي عالي انقلاب فرهنگي منصوب شده است. او جانشين سيد سعيدرضا عاملي شده است، كسي كه 5 سال از خسروپناه بزرگ‌تر است، دوره دبيرستان را در امريكا گذرانده و در دانشگاه سكرمنتو در رشته مهندسي مكانيك درس خوانده و سال‌ها بعد هم در دانشگاه‌هاي دوبلين و لندن در رشته جامعه‌شناسي ارتباطات تحصيل كرده است. عاملي كتاب‌ها و مقالات فراواني در زمينه ارتباطات و تكنولوژي‌هاي جديد نوشته است.
 انتخاب يك متخصص فلسفه و كلام اسلامي به جاي يك متخصص جامعه‌شناسي ارتباطات نشانه رويكرد جديدي در تصميم‌گيري فرهنگي حاكميت است. شوراي عالي انقلاب فرهنگي (تاسيس 1363) يكي از نهادهاي حاكميتي جمهوري اسلامي است كه گسترش نفوذ فرهنگ اسلامي در شؤون جامعه و تقويت انقلاب فرهنگي و اعتلاي فرهنگ عمومي و تزكيه محيط‌هاي علمي و فرهنگي را دنبال مي‌كند. بايد ديد آيا سكاندار جديد اين شورا با دلبستگي عميق به علم ديني در تحقق اين اهداف و آرمان‌ها موفق خواهد شد يا خير. 


خسروپناه در كنار اظهارنظرهاي سياسي و اجتماعي، معمولا به مطالب و اظهارنظرهاي روشنفكران ديني چون عبدالكريم سروش هم پاسخ مي‌دهد. او در دي ماه 1399 در گفت‌وگويي با خبرگزاري تسنيم به نقد ديدگاه‌هاي سروش پرداخت. بعد از اعتراضات اخير هم خسروپناه در واكنش به نامه عبدالكريم سروش خطاب به مراجع، نامه‌اي تند و تيز با عنوان «بي‌ادب محروم گشت از لطف رب» خطاب به سروش نوشت.


شوراي عالي انقلاب فرهنگي (تاسيس 1363) يكي از نهادهاي حاكميتي جمهوري اسلامي است كه گسترش نفوذ فرهنگ اسلامي در شؤون جامعه و تقويت انقلاب فرهنگي و اعتلاي فرهنگ عمومي و تزكيه محيط‌هاي علمي و فرهنگي را دنبال مي‌كند. بايد ديد آيا سكاندار جديد اين شورا با دلبستگي عميق به علم ديني در تحقق اين اهداف و آرمان‌ها موفق خواهد شد يا خير.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون