• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5401 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۴ دي

محمدباقر صدر؛ انديشمند و نظريه‌پرداز شيعه

محمود فاضلي

از نخستين روزهايي كه حزب بعث در سال 1347 در عراق به قدرت رسيد، محمدباقر صدر به‌ خوبي دريافت كه اين نظام تا چه حد خطرناك است و چه افكار ويرانگري عليه اسلام و نيروهاي اسلامي در سر دارد. در ابتداي امر طبيعي بود كه نظام بعثي براي فريب مردم از شعارهاي پرزرق و برق درباره آزادي، عدالت اجتماعي و اقتصادي استفاده كند، اما مدتي نگذشت كه نقاب از چهره برداشت و با اقدامات و اعمال خود كه در جنايت و درندگي فراتر از حد تصور بود، چهره واقعي و ضدديني خود را نشان داد. بي‌رحمانه با اسلام جنگيد و عالمان و افراد صالح عراق را به قتل رساند.
رژيم با اين كار قصد داشت حوزه علميه نجف و ساير شهرها را از نيروهاي علمي خالي كند و مقدمه نابودي حوزه را فراهم كند. همچنين با اين كار در جمعيت عراق تغيير ايجاد كرده و جمعيت شيعيان عراق را كاهش مي‌داد. نظام بعثي حملات خود را بر سركوب مراكز قدرت و محورهاي آگاهي در حوزه علميه متمركز كرده بود و شهيد صدر يكي از مهم‌ترين جلوه‌هاي اين قدرت و آگاهي قلمداد مي‌شد، به ‌همين دليل او در زماني كه ياران و دوستان اندك بودند، آماج حملات ددمنشانه و ضربات شديد قرار گرفت و به مرجعي در تاريخ مرجعيت‌ها و مراجع تبديل شد كه همه نيروها براي تحت فشار قرار دادن او با يكديگر متحد شدند. 
رژيم بعث كه جدايي دين از سياست شعار و روح اصلي آن بود، با اقدامات خود نشان داد كه دشمن سرسخت اسلام است و هدفي جز از بين بردن دين از زندگي مردم عراق ندارد. حزب بعث دست خود را به كارهايي آلود كه هيچ حاكم يا حكومتي جرات نزديك شدن به آنها را نداشت. در آن زمان مخالفان رژيم بعث در سطحي نبودند كه بتوانند مقابل آن بايستند و آشكارا با آن مبارزه كنند؛ چون جنبش‌هاي ملي‌گرا تمام قدرت خود را از دست داده بودند و احزاب اسلامي نيز هنوز در ابتداي راه و نوپا بودند. 
صدر در راستاي بي‌اعتبار كردن و سلب مشروعيت از حزب بعث، فتواي حرمت پيوستن به حزب بعث را صادر كرد. ايشان تصميم گرفت كه اين موضع را به ‌شكل كاملا آشكار اتخاذ كند و عواقب و خطرات وحشتناكي را كه بر اين موضع مترتب مي‌شد، پيش‌بيني مي‌كرد. طبيعي بود كه خبر اين فتوا به گوش رژيم بعث برسد. يكي از علما از شهيد صدر خواست كه در پاسخ دادن احتياط كند و تنها به اشخاص كاملا مورد اعتماد پاسخ بدهد، اما شهيد صدر گفت: «من مي‌خواهم همه بدانند كه پيوستن به حزب بعث حرام است و رژيم هم بداند كه مرجعيت، حزب بعث و عقايد آن را باطل مي‌داند.» اين موضع علني صدر در آن دوران، از شجاعانه‌ترين مواضع شهيد صدر به ‌شمار مي‌آيد.
ايشان در دوره‌اي علما و فقها را مجبور كرد تا نسبت به موضوع ورود به ارتش موضع منفي اتخاذ كنند. آنها اين كار را همكاري با ستمكاران و كمك در ظلم آنها برشمرده و فتوا دادند كه پيوستن به ارتش عراق حرام است. شهيد صدر در اثر ستم حزب بعث، چهار مرتبه در سال‌هاي 1355، 1356 و 1358بازداشت شد. در دستگيري صدر در 23 خرداد 1358 دويست نفر از افراد پليس شركت داشتند. پس از دستگيري ايشان، خواهرش بنت‌الهدي خطابه آتشيني در محكوميت دولت عراق ايراد كرد كه اين سخنراني يكي از مهم‌ترين اسناد تاريخ انقلاب اسلامي عراق نام گرفت. 
آخرين بازداشت صدر كه به شهادت او انجاميد سال 1359 بود. بنت‌الهدي قبل از همه به جايي كه قرار بود شهيد صدر را به بغداد منتقل كند رفت و آنجا ايستاد و خطاب به آنها گفت: «نگاه كنيد! برادرم تنها و بدون سلاح است، اما شما با اينكه صدها نفريد با اين سلاح‌ها به ميدان آمده‌ايد. آيا هيچ از خودتان پرسيديد چه نيازي به اين تعداد و اين همه سلاح است؟ به خدا قسم كه شما مي‌ترسيد؛ چون مي‌دانيد كه برادر من تنها نيست و همه مردم عراق همراه او هستند. بعد خطاب به شهيد صدر گفت: «برو برادرم كه خداوند حافظ و ياريگر توست و اين راه اجداد طاهرين توست.» 
20 فروردين 1359حدود ساعت 10 شب رژيم عراق جريان برق را در شهر نجف اشرف قطع كرد. در اين شب تاريك و ظلماني، مجموعه‌اي از نيروهاي امنيتي به خانه مرحوم حجت‌الاسلام سيدمحمدصادق صدر ريختند و از او خواستند تا همراه‌شان به ساختمان فرمانداري نجف برود. ابوسعد مدير جنايتكار اداره امنيت نجف آنجا منتظرش بود و به او گفت: «اينها جنازه صدر و خواهرش است كه اعدام شده‌اند» سپس از محمدصادق صدر خواست همراه‌شان برود و آنها را دفن كند. مرحوم محمدصادق صدر گفت: «بايد آنها را غسل داد.» مدير اداره امنيت گفت: «غسل داده شده و كفن شده‌اند.» گفت: «بايد به آنها نماز خواند.» 
بعد از پايان نماز، مدير اداره امنيت به او گفت: «آيا دوست داري آنها را ببيني؟» گفت: بله. او به دژخيمان دستور داد كه تابوت را باز كنند. او شهيد صدر را ديد كه در خون خود غرق بود و آثار شكنجه در جاي جاي صورتش پيدا بود. وضعيت شهيده بنت‌الهدي هم به همين شكل بود. سپس به او گفت: «مي‌تواني اعدام سيد صدر را اطلاع بدهي اما حق نداري درباره اعدام بنت‌الهدي چيزي بگويي وگرنه اعدام خواهي شد.» شهيد صدر در مقبره وادي‌السلام در نجف اشرف و در كنار خواهرش بنت‌الهدي دفن شد. رژيم بعثي جنايتكار بر اين جنايت شنيع خود سرپوش گذاشت و تنها عده كمي از مردم نجف از طريق تعدادي از گوركن‌هايي كه در قبرستان وادي‌السلام نجف كار مي‌كردند، در جريان موضوع قرار گرفتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون