• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5401 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۴ دي

غير از من كسي مقصر نيست

گويا هيچ‌ كدام از نيروهاي سياسي در وضعيت فعلي تقصيري ندارند پس لابد من مقصرم

مهرداد احمدي‌شيخاني

مدت زمان زيادي نمانده تا نيم قرن از حاكميت جمهوري اسلامي سپري شود، فقط شش سال ديگر. ابتدا دولت موقت به نخست وزيري مهندس بازرگان مستقر شد و ما بسيار خوشحال از اينكه قرار است آن وعده داده ‌شده محقق شود كه بعد معلوم شد برخي بر اين باورند كه با دولت مهندس بازرگان آن وعده محقق نخواهد شد. بعد گفتيم با استقرار اولين رييس‌جمهور آن وعده محقق مي‌شود كه نشد و گفتند نه اين يكي هم نمي‌تواند. بعد گفتند فعلا جنگ است و تا تحقق وعده بايد صبر كنيم تا جنگ تمام شود كه بالاخره جنگ تمام شد و رسيديم بر سر وعده تاخير شده. دولت هاشمي مستقر شد و ديگر حتما همه‌ چيز درست مي‌شد ولي باز هم نشد. اين‌بار خودمان آمديم، گفتيم شما اهلش نيستيد و خاتمي را آورديم. هم اقتصاد رونق گرفت و هم اعتبار جهاني‌مان بالا رفت ولي بعد، هم خودمان و هم ديگران گفتند نه اين هم نه و اين نه تبديل شد به بله به معجزه هزاره سوم كه نتيجه‌اش نابودي انبوه سرمايه‌هاي مادي و معنوي كشور شد و اعتبار جهاني پايمال شده. اين يكي را هم گفتيم نه اين هم مرد تحقق آن وعده نبود. بعد شد دولت روحاني كه اين را از همان اول گفتند اين هم نه و تهش همه گفتند اين نه. اين‌بار يك‌جور اجماع همگاني دست داد. گفته شد كه اگر آن وعده محقق نمي‌شود به دو دليل است، اول، آنكه سكان به دستش بوده، نادرست بوده، دوم، عوامل داخل كشتي، هر كدام كار خودشان را مي‌كردند و براي همين كشتي در توفان گير كرده بود. پس اراده اين شد كه همه عوامل هماهنگ شوند و سكان هم در دست فردي امين قرار بگيرد و ديگر هيچ مشكلي نماند. زندگي مردم هم كه ديگر به برجام گره نخورده بود و اين ‌بار بعد از چهار دهه حتما ديگر آن وعده داده‌ شده تحقق پيدا مي‌كرد كه اين شد، عده‌اي گفتند عالي. جماعت بسياري هم گفتند اصلا نه خودتان و نه اين كشتي به ما ربطي ندارد و پشت كردند به همه‌ چيز و اين‌طوري همه اركان كاملا يكدست شد و شد اينكه شد.
خب الان اين چيست؟ همان وعده داده ‌شده بود؟ اگر الان يكي بيايد و بگويد كه اين همان وعده داده شده بود كه قرار بود محقق شود، يعني هماني كه الان محقق شده، به او چه بگوييم، بايد حرفش را تاييد كنيم يا بگوييم نه اين آن وعده داده ‌شده نيست؟ من اينجا نمي‌خواهم از ارزش پول ملي بگويم. از اعتبار جهاني كشورمان هم نمي‌خواهم حرفي بزنم، يا از خط فقر يا از اينكه در همان دولت روحاني كه همه تقصيرها به گردن او بود وضع اينترنت چگونه بود و حالا كه اينترنت امروزمان اين‌گونه است حتما باز تقصير روحاني است. از اين هم نمي‌گويم كه از سالي 600 هزار شغل و رسيدن تورم به زير 10 درصد، سال گذشته نه تنها شغلي ايجاد نكرديم كه يكصد هزار شغل هم كم كرديم و امسال كه با اين وضع اينترنت گفته مي‌شود احتمالا حداقل يك ميليون شغل ديگر هم از دست رفته است. به اعتراضات هم اشاره‌اي نمي‌كنم كه بارها و بارها تمام شده و گويا همچنان قرار است بارها و بارهاي ديگر هم تمام شود. به بحران آب هم اشاره نمي‌كنم كه قطعا اين يكي ديگر هيچ شنونده‌اي ندارد. بحران‌هاي زيست‌محيطي و شوخي بودن آمايش سرزمين و مهاجرت روزافزون نيروي كار و متخصصان و نخبگان هم به كنار، من فقط مي‌خواهم بدانم آن كسي كه بيايد و بگويد بعد از 44 سال و كمي مانده به نيم قرن، بالاخره اين همان است كه بايد باشد، من بايد قبول كنم يا قبول نكنم؟ بالاخره جمهوري اسلامي و آن وعده داده‌ شده را بعد از گذشت اين همه سال محقق كرده‌ايم يا نه و آيا چيز ديگري هم مانده و اگر مانده، دقيقا چه چيز ديگري مانده تا محقق شود؟
من ديگران را نمي‌دانم ولي خودم را مي‌دانم كه حالا مي‌توانم بگويم با آنكه هيچ ‌وقت به اندازه سر سوزني در قدرت و حاكميت سهيم نبوده‌ام و حتي به عنوان يك آبدارچي هم در ساختار اين حكومت پست و مقامي نداشته‌ام، در آنچه امروز هستيم سهيمم، به اندازه خودم سهيمم. در همين وضعيت مهاجرت نخبگان كه سرمايه اصلي اين كشورند سهيمم و در تمام آنچه در بالا نوشتم و فقط بخش كوچكي از وضعيت امروز است. ديگران را نديدم كه جايي بگويند سهمي در اين وضعيت دارند، هيچ كس را نديدم. نه آنها كه در دهه 60 در ساختار حاكميت بودند و نام‌شان جناح چپ بود، نه صاحبان قدرت دهه 70، نه قادران دهه 80، نه مالكان دهه 90 و نه امروز در آغاز قرن جديد. همه بي‌تقصيرند ولي مي‌دانم كه من مقصرم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون