• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5406 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۹ دي

تجاوز به دختران دم‌بخت

كت و شلوار به تن مي‌كرد و پس از اجاره كردن خودروهاي مدل بالا، سوار بر آنها به محل قرار با دختران دم‌بختي مي‌رفت كه آنها را در سايت همسريابي شناسايي كرده بود.
مرد 35 ساله كه تا سوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده، خودش را مهندس عمران معرفي مي‌كرد و نه‌تنها دست به كلاهبرداري از دختران مي‌زد، بلكه برخي از آنها را با تهديد چاقو مورد آزار و اذيت قرار مي‌داد و فرار مي‌كرد.

  طعمه‌هايت را چطور فريب مي‌‌دادي؟
اغلب آنها را در سايت همسريابي شناسايي كرده بودم. گاهي اوقات هم در گروه‌هاي تلگرامي. نقش خواستگار را بازي مي‌كردم و پس از به دام انداختن طعمه‌ام با او تماس مي‌گرفتم و خودم را مهندس عمران معرفي مي‌كردم. سپس با اجاره كردن ماشين‌هاي مدل بالا سر قرار مي‌رفتم. البته لباس‌هاي شيك هم مي‌پوشيدم تا ظاهري موجه داشته باشم. آنها وقتي ماشين زيرپايم را مي‌ديدند، اعتمادشان جلب مي‌شد و بعد از اينكه چندبار با آنها قرار ملاقات مي‌گذاشتم، مي‌رفتم سراغ اجراي نقشه. به آنها مي‌گفتم كه در زمينه دلار و ارز ديجيتال فعاليت دارم و در مدت كوتاهي به سود كلاني دست يافته‌ام. بعد آنها را وسوسه مي‌كردم كه در اين بازار سرمايه‌گذاري كنند. طلا يا پول نقدشان را مي‌گرفتم تا براي‌شان سرمايه‌گذاري كنم، اما بعد خط موبايلم را عوض مي‌كردم و غيبم مي‌زد.
 اما ظاهرا نقشه‌هايت فقط براي كلاهبرداري نبود؟
بعضي‌وقت‌ها كه اسير وسوسه‌ مي‌شدم، با تهديد چاقو، طعمه‌ام را مورد آزار و اذيت قرار مي‌دادم و پول و طلاهايش را سرقت مي‌كردم. بعد هم او را تهديد مي‌كردم كه اگر شكايت كند، پيدايش مي‌كنم و او را به قتل مي‌رسانم.
 چه شد كه تبديل به يك مجرم شدي؟
به خاطر پول. پدرم بيمار بود و براي تامين هزينه درمانش نياز به پول داشتم. براي همين ابتدا سرقت مي‌كردم، اما وقتي افتادم زندان، يكي از هم‌بندي‌هايم به من آموزش داد كه چطور بعد از آزادي، سراغ دختران دم‌بخت بروم و جيب‌هايم را پر از پول كنم.
   پرونده‌‌ات نشان مي‌دهد كه سوابق زيادي داري.
من تا قبل از اين 5مرتبه زندان رفته‌ام؛ به جرم سرقت و حمل سلاح. حدود 2سال قبل پس از پايان دوران محكوميتم از زندان آزاد شدم و كمي بعد نقشه‌اي كه در زندان كشيده بودم را اجرا كردم.
  چند نفر را با اين شگرد به دام انداختي؟
تعداد دقيقش را به‌ خاطر ندارم؛ شايد بالاي 30 نفر؛ چون فقط در تهران اين كار را نمي‌كردم. در استان‌هاي مختلف با اين شگرد دست به سرقت و كلاهبرداري از دختران و زنان مي‌زدم.
  چرا خودت را به تمام طعمه‌هايت مهندس عمران معرفي مي‌كردي؟
من تا سوم راهنمايي بيشتر درس نخوانده‌ام و هميشه آرزويم اين بود كه يك روز در كنكور قبول و وارد دانشگاه شوم. دوست داشتم در رشته مهندسي عمران درس بخوانم، اما به ‌خاطر فقر خانوادگي نتوانستم درسم را ادامه بدهم و تبديل به يك مجرم حرفه‌اي شدم. براي همين مي‌گفتم مهندس عمران هستم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون