این برخورد دوگانهی دردناک
كيوان كثيريان
اين خانم مايا صباغ است؛ بلاگر لبناني. او مهمان اولين كنگره بانوان تاثيرگذار است و به دعوت همسر رييسجمهور، خانم جميله علمالهدي به تهران آمده. او را در كافهاي در تهران ميبينيم. اينكه سر و شكل و حجابش چطور است به خود او مربوط ميشود و تمام حرف اكثريت جامعه هم اين است كه پوشش افراد مربوط به خود آنهاست. اما نكته اينجاست كه آيا پوشش ايشان مورد قبول دعوتكنندهشان هم هست يا خير. به عبارت ديگر آيا همسر رييسجمهور، پوشش ايشان را تاييد ميكنند يا خير؟ اگر نه كه چرا از محل بيتالمال اين همه براي دعوت ايشان و بقيه هزينه شده؟ و اگر مورد تاييد است پس آنچه در اين چهار ماه و در اين چهل و چهار سال در باب مساله حجاب از سر گذرانديم، چگونه توجيه ميشود؟ اين برخورد دوگانه دردناك را چطور بايد هضم كرد؟ آيا برخوردي كه با يك دختر شهرستاني كه چند روز از مازندران يا كهگيلويه يا لرستان يا خراسان يا كردستان يا هر جاي ديگر به تهران آمده هم همينطور محترمانه است؟ آيا به يك دختر ايراني كه بخواهد با ظاهري شبيه همين پوشش شما در كافه، املت بخورد هم همين قدر احترام گذاشته ميشود؟ آيا پوشش ساير دختران و زنان ايراني محترم شمرده شده يا ميشود؟ يا اينكه آنچه ميانديشند يا به زبان ميآورند در قضاوت پوشش آنها موثر است؟ چرا نگاه دولتي كه مدعي عدالت و برابري است به بلاگر لبناني يا سخنگوي وزارت خارجه روسيه و حتي كاترين شكدم بايد با زنان هموطن خودش متفاوت باشد؟
اصولا لزوم برگزاري چنين كنفرانسي با چنين مهماناني در شرايط فعلي با همين گزارهها قابل تحليل است. اين كنفرانس طرز تفكر برگزاركنندگانش كه بخش زنانه دولت جمهوري اسلامي را نمايندگي ميكنند و سوگيري هسته مركزي دولت را در نگاه به زن معرفي ميكند. تفكري كه متاسفانه گاه ريشه در يك نگاه ابزاري صِرف دارد؛ يك نگاه تبعيضآميز ايدئولوژيك. شوربختانه تصورشان از تبليغ و پروپاگاندا نيز به شكلي افراطي، سطحي و ابتدايي است كه اين ماجرا بحثي عليحده ميطلبد.
واقعا آيا دولت جمهوري اسلامي احساس ميكند در شرايط فعلي به تاييد خانمهاي ناشناختهاي مانند مايا صباغ نيازمند است؟ آيا تاييد و تشويق دولت جمهوري اسلامي توسط كسي مثل ايشان مشروعيت توليد ميكند؟ آيا به گمانتان اينگونه حركات نمايشي باورپذيري لازم براي فضاي بينالمللي و حتي افكار عمومي جهان دارد؟ آيا در قرن بيست و يكم كسي با اين ترفندها اقناع ميشود؟ آيا هزينهاي كه پاي چنين كنفرانسي متحمل شدهايد/ شدهايم به منافعش-كه نميدانم چيست- ميارزد؟ و بد نيست كه برگزاركنندگان، منافع و هزينههاي برگزاري چنين كنفرانسي را هم اعلام كنند و به قضاوت عموم بگذارند.
واقعا آيا هيچ وقت ميزان تاثير و واكنشهاي مخاطبان داخلي و خارجي اين دست فعاليتها را سنجيدهايد؟
آيا قرار است همنشيني اين پوشش و آن كلمات كه بر زبان خانم مايا صباغ جاري ميشود، ارزش افزودهاي براي دولت جمهوري اسلامي به بار بياورد؟ آيا گفتن اين كلمات قرار است اعتباري براي دولت كسب كند؟ چگونه و چقدر؟
از ديگر سو آيا اين برخاسته از همان نوع نگاهي نيست كه حضور زناني با پوشش مغاير با خواست نگاه رسمي را در انتخابات، راهپيماييهاي رسمي، تشييعها، عزاداريها و... تبليغ و تكثير ميكند؟ آيا اين، رسما استفاده ابزاري از زن نيست؟
خانم مايا صباغ! آمدي، با خانمهاي مسوول در دولت جمهوري اسلامي نشستي و برخاستي؛ راحت و بيدغدغه كافهات را هم رفتي، چهار تا جمله هم گفتي، بالطبع هداياي نفيسي هم گرفتي و تشريفت را بردي. ولي بدان كه پاي همين نشست و برخاست آزادانه تو و همين پوشش فعليات هزينهها پرداخت شده و تاوانها داده شده. بسيار و بسيار. همين.