لطفا قاچ زين گاز داخلي را بچسبيد، خط لوله صادراتي پيشكش
فريدون مجلسي
ديروز براي كاري شخصي به حوالي زنجان رفته بودم از چند ده كيلومتري قزوين تا دهها كيلومتر بعد از آن محيط به عارضه مه دود مبتلا و تيره و تار بود. همه چيز اگر ديده ميشد، خاكستري بود. هوا خفهكننده بود. در آبيك كارخانه بزرگ سيمان و در نزديك قزوين كارخانه بزرگ توليد برق وجود دارد كه از دودكشهاي آن دودي غليظ به هواي همرنگ پيراموني ميپيوست. مدارس را تعطيل كردهاند كه بچهها به جاي مدرسه در خانه خفقان بگيرند! در نقاط مختلف كشور در سرماي زمستان گاز نيست. نميدانم مساله چيست، فقط ميدانم كه مازوت اضافي آلوده به گوگرد را كه حتي كشتيها در وسط اقيانوس حق مصرف آن را ندارند به جاي گاز به خورد كارخانههاي سيمان و توليد برق و فولاد و غيره ميدهند و چون نميتوانند گوگردزدايي كنند با نرخهاي دور زدن تحريمي هم قابل فروش نيست و مخازن را انباشته است و آن را به صورت دود در ميآورند و به خورد مردم ميدهند. از اگزوز ماشينها بار ديگر بوي بنزين احمدينژادي يعني بنزين معروف به پتروشيمي به مشام ميرسد.
گاز در نقاطي از كشور نيست! صنايع را زماني در تابستان به دليل گرمي هوا و اكنون در زمستان به دليل سردي هوا هفتهاي يكي، دو روز تعطيل كردهاند تا گاز به مصارف «بهينه» برسد. از طرفي از توافق پاكستان و روسيه براي انتقال گاز از طريق افغانستان به پاكستان و شايد هند ابراز نگراني ميشود كه دارند بازار گاز ايران را در كريدورهاي شرق و غرب و شمال و جنوب تصرف ميكنند. نميدانيم از كدام گاز صحبت ميكنند! وقتي در داخل نداريم، لطفا قاچ زين داخلي را بچسبيد، خط لوله صادراتي پيشكش! اما از طرفي هنوز گاز اضافي همراه چاههاي نفت در مشعلهاي «فلِر» ميسوزد و امكان تصفيه و استفاده را فراهم نكردهاند يا بلد نيستند. با دنيا هم كه حالت قهر ادامه دارد.
شخصا با صدور گاز از طريق خطوط لوله پرهزينه و افتادن به دام چانهزنيهاي كشورهاي ترانزيت مخالفم. با هزينه كمتر از لوله كشيدن ميتوان گاز را مايع كرد و مانند قطر كه بزرگترين صادركننده گاز است در كشتيهاي گنبدي تخليه و صادر كرد. كشورهاي دوردست مانند ژاپن و برزيل و استراليا و فيليپين و سواحل صنعتي چين كه خط لوله انتقال گاز ندارند! در بندر بار ميزنند و ميبرند!
كمبود فصلي گاز هم بايد يك زماني براي كشوري مانند ايران كه ادعاي فراواني گاز و آگاهي از تكنولوژي دارد، حل شود! كشورهاي ديگر چه ميكنند! در فصلهاي متعارف مقادير لازم گاز را به صورت CNG كمپرس و در مخازني ذخيره ميكنند و در زمانهاي كمبود گاز و اضافه شدن مصرف، فشار را به اصطلاح رگلاژ يا تنظيم ميكنند! گاز كه پياز و سيبزميني نيست كه از هفتاد سال پيش يكسال پياز زياد و ارزان ميشود و توليدكننده زيان ميبيند و سال بعد به جايش سيبزميني ميكارد و پياز كم و گران و سيبزميني فراوان و ارزان ميشود و باز سال بعد پياز را زياد و سيبزميني را كم ميكارند! در ايران همه مسائل فقر ،گراني و تورم و بيكاري و خلاصه همه راهها به رُم يعني به برجام و تحريم ختم ميشود!
چرا بين همه كشورهاي عالم فقط ما دچار بيماري تحريم شدهايم؟ چرا عربها كه خودشان هزار مساله داشتهاند روي خليج ما ميرقصند و مسائلشان را به ريش ما ميبندند و خوش و خرم با همه جهان رابطه بازرگاني و صنعتي دارند. چرا هيچ كشوري تحريم نيست؟ بالاخره مردم ميپرسند و انتظار شفافيت دارند.