موانع مشاركت زنان
محمود فاضلی
كتاب «موانع مشاركت زنان در فعاليتهاي سياسي- اقتصادي ايران پس از انقلاب» نوشته دكتر محمدعلي ناجيراد از سوي انتشارات كوير منتشر شد. در طول تاريخ، فرهنگ «مردسالاري» در عرصههاي مختلف زندگي اجتماعي، نظام ارزشي، آموزشي، جامعهپذيري مناسبات اجتماعي و... را متناسب با باورهاي خود در جهت توليد و باز توليد نظام «مردسالاري» شكل داده است كه نابرابريهاي جنسيتي را در همه حوزههاي اجتماعي به دنبال داشته است. در اين فرآيند قدرت در همه عرصهها در انحصار مردان قرار گرفت و موجبات حاشيهنشيني و فرودستي زنان نسبت به مردان را فراهم ساخت. تاريخ تحولات اجتماعي ايران نيز در ادوار مختلف نشان ميدهد كه مشاركت زنان در عرصههاي سياسي- اقتصادي همواره با موانع ساختاري و غيرساختاري مواجه بوده است. اگرچه در برخي مقاطع تاريخي، زنان فرصتي براي بروز استعدادهاي خود يافتند، اما اين فرصتها صرفا استثنايي، گذرا و به صورت اتفاقي بودهاند و هرگز صورت جدي، مستمر و پايداري نداشتند. همچنين در برخي مقاطع دولتمرداني از قبيل پهلوي اول و دوم تلاش گستردهاي براي به كارگيري استعدادهاي بالقوه زنان معمول داشتند. اما موانع فوقالذكر كوششهاي آنان را غالبا با شكست مواجه كرد. كوششها و تلاشهاي زنان در جهت كسب حقوق اجتماعي خود نيز به دليل همان موانع غالبا به نتيجه نرسيدهاند و پيشرفت قابل ملاحظهاي را در وضعيت زنان ايجاد نكرد. صاحبنظران، نخبگان و برخي دولتمردان اصلاحگر با تأسي از اصول انقلاب اسلامي و نيز پيشرفتها و تحولاتي كه در رابطه با مشاركت زنان در همه عرصههاي زندگي اجتماعي در كشورهاي صنعتي به وقوع پيوسته بود و همچنين نقش سرنوشتساز زنان در انقلاب اسلامي ايران، درصدد ارايه راهكارهايي برآمدند تا بتوانند ضمن برآورده ساختن مطالبات زنان، از استعدادها و تواناييهاي بالقوه آنان كه نيمي از جمعيت كشور را تشكيل ميدادند، به بالفعل درآورند. آنها متقاعد شدند كه شرط لازم براي دستيابي به توسعه واقعي و پايدار و همچنين معمول داشتن حقوق اسلامي زنان، منوط به بهرهگيري از استعدادها و تواناييهاي عظيم زنان است. به دنبال آن تلاشهايي صورت گرفت و ديدگاهها و راهكارهاي مختلفي ارايه شد، اما چرا كوششهاي آنان با موانعي مواجه شده كه در نهايت غالبا به شكست منجر ميشد و پيشرفت قابل ملاحظهاي را در مشاركت دادن زنان در كليه عرصهها سياسي- اقتصادي، به وجود نميآورد. در اين كتاب اين موضوع به بوته آزمايش و بررسي گذاشته شده است. موضوع اين كتاب براساس اين اعتقاد انتخاب شده است كه مشاركت زنان در فعاليتهاي سياسي – اقتصادي، نقش بسزايي در توسعه و نوسازي هر كشوري دارد. با درك اهميت اين مشاركت، هر كشوري بايد تلاش كند كه موانع مشاركت زنان را مرتفع ساخته تا زمينههاي دستيابي به رشد و شكوفايي جامعه در همه عرصهها فراهم شود. امروزه برنامهريزان در سطح خرد و كلان به اهميت نقش زنان در پيشبرد اهداف جامعه واقف شدهاند و به تدريج و بهطور فزايندهاي به نقش چندگانه زنان در اجتماع به عنوان همسر، مادر، مدير، كارگر، كشاورز و... توجه كردهاند. اما مشاركت سياسي- اقتصادي زنان در ايران با موانع ساختاري (سياسي، اقتصادي، فرهنگي، قانوني و...) و غيرساختاري مواجه است، بهطوري كه از استعدادها و پتانسيل و تواناييهاي بالقوه زنان كه تقريبا نيمي از جمعيت كشور را تشكيل ميدهند، استفاده بهينه نميشود و همين امر اثرات نامطلوبي را در توسعه و نوسازي كشور برجاي گذاشته است. در حالي كه پتانسيل مذكور در كشورهاي پيشرفته غربي اثرات گسترده مثبتي را برجاي گذاشته است. اين امر موجد ديدگاههاي مختلفي در ميان صاحبنظران ايراني شده و هر يك راهحلهايي جهت رفع آنها ارايه كرده است. در كتاب حاضر ضمن بررسي برخي ديدگاهها درباره مشاركت زنان در فعاليتهاي سياسي - اقتصادي در ايران موانع مشاركت زنان تجزيه و تحليل شده و راهكارهايي به منظور رفع اين مشكل عرضه شده است. موضوعاتي همچون «بررسي ديدگاههاي نظري در خصوص نهضت اجتماعي زنان در مغرب زمين»، «بررسي جريانات و ديدگاههاي نظري در خصوص نهضت اجتماعي زنان در ايران پس از انقلاب»، «سير تاريخي مشاركت زنان – موانع و امكانات»، «اهميت و ميزان مشاركت زنان در فعاليتهاي سياسي- اقتصادي و موانع آن»، «موانع مشاركت زنان در فعاليتهاي اقتصادي در ايران پس از انقلاب» در اين كتاب 432 صفحهاي مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.