سياستِ مسمومِ رسانهاي
به نظرم سياست رسانهاي در محدود كردن دسترسي و انتشار اخباري است كه از نظر ساختار سياسي، امنيتي محسوب ميشود، اين مشكل اصلي ما است. براي مثال در ماجراي آتشسوزي پلاسكو، تقريبا همه رسانهها به نحوي وارد ماجرا شدند، گفتوگو ميكردند، فيلم پخش ميشد، تحليل ميكردند و... هر چند پاسخگويي رسمي اشكالات جدي داشت، ولي عموم مسائل طرح ميشد. در حالي كه در اين ماجرا قضيه متفاوت است، هر چند به عللي اهميت آن بيشتر از پلاسكو بود. در واقع دسترسي به كادرهاي آموزشي و مدرسه، خانوادههاي دانشآموزان، حتي مديران مستقيم ماجرا بسيار محدود بود. به تعبير دقيقتر نقش رسانهها در مواجهه دقيق با اين پديده، كمرنگ و در حد اخبار كاملا رسمي بود، درحالي كه رسانهها بايد بتوانند از ابتدا به ابعاد گوناگون ماجرا بپردازند. شايد بزرگنمايي هم كنند، ولي ايرادي ندارد اين از ويژگي رسانه است كه ماجرا را برجسته و حساسيتها را افزايش ميدهد. هنوز رسانهها نتوانستهاند به صورت مستقل گزارشهايي از پزشكان و پرستاران، دانشآموزان و... ارايه كنند. همهاش سخنان مقامات رسمي است كه بدون تاييد مراجع مستقل كمتر پذيرفته ميشود.
نكته و مساله مهمتر ديگري كه نبايد فراموش كرد، واكنش كمرنگ مقامات رسمي به مسموميتها بود. علت اين نيز تا حدي قابل پيشبيني است. آنان ميترسند كه با پرداختن به موضوع با دست خودشان موجب ايجاد يك مساله شوند و در اين فضاي عمومي دردسر توليد شود. درحالي كه اين يك وجه ماجرا بود، در وجه ديگر جامعه انتظار داشت كه مسوولان
نه تنها در برخورد و رسيدگي امنيتي و انتظامي جديتر باشند، بلكه نسبت به جنايت رخ داده واكنش اخلاقي و سياسي شديدتري هم نشان دهند نه اينكه سه ماه پس از ماجرا وزير كشور مسوول پيگيري شود. اتفاقا نشان دادن حساسيت سياسي و اخلاقي و رسانهاي موجب ميشد كه حس اعتماد در مردم ايجاد -و نگرانيهاي خانوادهها برطرف شود- و اطمينان پيدا كنند كه حكومت مصمم به شناسايي عوامل اين اقدام است.
متاسفانه واكنش ضعيف موجب شده كه هر چه از طرف مقامات رسمي گفته شود، كمتر از آنچه انتظار دارند موردتوجه قرار گيرد. پس اگر بخواهم پيام اين يادداشت را كوتاه كنم در اين جمله است كه مسموميت دختران اين جامعه به اين علت به مسالهاي هزينهساز تبديل شد كه سياست رسانهاي در ايران مسموم است. در چنين فضاي رسانهاي هر خبر و اطلاعي ميتواند مسموميت مضاعف پيدا كند. همچنين اگر برخي افراد درباره نتيجه و فرجام و عامل اين جنايت گمانهزني ميكنند، مساله اصلي ما شيوه مواجهه با مسائل و حل آنها است. پيش از اينكه چه كسي مرتكب قتل شده، اين مساله اهميت دارد كه طي چه فرآيند مورد توافقي متهمان قتل شناسايي و محكوم ميشوند؟