بحران بس!
درنتیجه درگيري با كرونا افت تحصيلي هم داشتهايم، همزمان ايرانستيزان بيروني اقدامات گستردهاي عليه كشور داشتهاند تا هر چه در توان دارند تحريمها را بيشتر كنند و فشارها افزايش يابند... خلاصه گويي ما در محاصره انواع بحرانهاي طبيعي و غيرطبيعي هستيم و ترديدي نيست كه اين همه نفسها را به شماره ميافكند.
اگر تحقيق گسترده ميداني از وضعيت روح و روان مردم انجام گيرد چه بسا نتايج بهتآوري حاصل شود!
نكته بسيار مهم و كليدي اين است كه به هر حال تاكنون از انواع بحرانها عبور كردهايم و حتي برخي مقامات عبور از آنها را مايه فخر و مباهات قلمداد ميكنند. البته پس زدن بحرانها نشانه قدرت است ولي روشن است كه هيچ بحراني بدون خسارت ازسر نميگذرد و اگر همه خسارتهاي مستقيم و غيرمستقيم بحرانها را محاسبه كنيم اعداد بزرگي چشمهايمان را خيره ميكند. مديريت و كنترل بحرانها البته خود هنري است ولي اساس و اصل آن است كه اولا چگونه بحرانها را سپري ميكنيم و دوم تلاش كنيم بحراني پديد نيايد و همه مساعي معطوف آن شود كه زمينه ايجاد بحرانها به حداقل خود برسند. طبيعي است كه دشمنان و رقيبان منطقهاي و جهاني هيچگاه از فشار به كشور دست برنميدارند ولي اين ما هستيم كه نبايد اجازه بحرانآفريني به آنها بدهيم. اولين و استراتژيكترين اقدام آن است كه از دشمنان خود بكاهيم، حساسيت روي كشور را به حداقل برسانيم و به اين نتيجه احتمالي برسيم كه هدف اصلي بيگانگان درگيري دايمي كشور با انواع مشكلات و شخم زدن اعصاب مردم ايران است. اگر از اين زاويه به موضوع نگاه كنيم شايد بتوان نتيجه گرفت كه ايرانستيزان از فروپاشي كشور و عواقب آن سخت در هراسند و از آن استنكاف دارند ولي موذيانه تلاش ميكنند كه تهران را هميشه در بحرانهاي تودرتو قرار دهند. در اين صورت ميتوان ادعا كرد كه آنها به هدف خود رسيدهاند. اگر چنين هدفي وجود دارد كه همه قرائن و شواهد نشاندهنده اين معناست نقطه مقابل اين هدف شوم تلاش گسترده و همهجانبه و به هر قيمتي آن است كه كشور در آرامش كامل بهسر ببرد. متاسفانه به نظر ميرسد كه برخي در داخل كشور با وجود ادعاهاي آتشين دشمنستيزي نه تنها جلوي اين كيد دشمن نميايستند بلكه از آن استقبال ميكنند و گاهي بهانههاي خوب به بيگانگان ميدهند! گويي عدهاي عادت كردهاند كه ما در بحران بهسر ببريم تا مكررا و با افتخار اعلام كنند كه از فلان بحران هم خارج شدهايم! بايد از آنها سوال كرد پس وقت زندگي عادي مردم كي فراميرسد؟ آيا نميدانيم كه توليد و خلاقيت و رفاه و دانش و سرمايهگذاري و برخورداري از عزت و رسيدگي به هزار مشكل و معضل كوچكتر نياز به آرامش ممتد كشور دارد. چرا بايد كار به جايي برسد كه حتي نابينايان و معلولان دردمند هم از شدت مشكلات و نواقص و كمبودها تجمع كنند و از مردم و خبرنگاران و روزنامهنگاران استمداد كنند كه صدايشان را به مسوولان برسانند؟! اگر روزي تصميمگيران كشور با رويكرد عدم اجازه به بروز بحرانها برسند و تصميم بگيرند كه زمينه ظهور مشكلات را از راههاي اساسي آن ازبين ببرند آن روز، روز بزرگي براي ايران خواهد بود و دوران جديدي از زيست عادي ولي خلاقانه و اطمينانبخش فراخواهد رسيد.