پيامي از گذشته درون بطري
مرتضي ميرحسيني
خانواده ايلمان آن روز كه گويا روزي از روزهاي ژانويه 2018 بود در ساحل شهر پرت، در غرب استراليا قدم ميزدند كه به آن بطري عجيب برخوردند. كاغذ لوله شدهاي داخلش بود و سروشكل بطري هم با همه بطريهاي ديگري كه آنان تا آن زمان ديده بودند، تفاوت داشت. قديمي به نظر ميرسيد. خانم ايلمان كه جذب خاص بودن بطري شده بود آن را برداشت و به شوهرش گفت: «اين را به خانه ببريم و جايي در قفسه كتابخانه بگذاريم.» چنين كردند. در خانه، كاغذ را دوباره از بطري بيرون كشيدند، چون مرطوب شده بود و نوشتههاي روي آن درست ديده نميشد، با حرارت ملايم خشكش كردند.
اولش چند جمله كوتاه تايپ شده كه مختصات نقطهاي خاص روي نقشه بود، ديده شد و بعد دستخط بسيار كمرنگ كسي كه گويا بطري را به آب انداخته بود. روي آن نام كشتي و تاريخ به آب انداختن بطري ديده ميشد: كشتي پائولا، دوازدهم ژوئن 1886 ميلادي. ايلمانها ذوق زده از كشف پيامي متعلق به قرن نوزدهم، بطري و كاغذ درونش را به نزديكترين موزهاي كه ميشناختند، بردند و به دكتر راس اندرسون، يكي از باستانشناسهايي كه آنجا كار ميكردند، نشان دادند. دكتر اندرسون با نگاهي به بطري و بررسي كاغذ درونش تقريبا مطمئن شد كه بطري و كاغذ به «تاريخ» تعلق دارند و ايلمانها ناخواسته و اتفاقي، ميان شنهاي ساحل پرت، كشف بزرگي كردهاند. آنچه به نظرش رسيده بود به آن زن و شوهر گفت و از آنها خواست براي بررسي بيشتر و اطمينان از اصالت پيام داخل بطري، كشفشان را همانجا نزد او به امانت بگذارند. ايلمانها پذيرفتند.
دكتر اندرسون كه حدس ميزد كشتي پائولا، كشتياي اروپايي بوده با همكارانش در هلند و آلمان تماس گرفت و ماجرا را برايشان تعريف كرد. در هلند چيزي درباره اين كشتي وجود نداشت، اما يكي از دوستان آلماني دكتر اندرسون با جستوجو در بايگانيهاي كشورش به مجموعهاي از اسناد مرتبط با كشتي پائولا و حتي دفترچه ناخداي آن كشتي دست پيدا كرد و به پاسخ بسياري از پرسشهايي كه درباره آن بطري و پيغام درونش وجود داشت، رسيد. دستخط درون بطري با دستخط ناخداي كشتي مطابقت داشت و نظر كارشناسي اين شد كه هر دو، هم نوشتههاي دفترچه و هم دستنوشته درون بطري كار يك نفر است.
ناخدا در دفترچهاش نوشته بود كه روز دوازدهم ژوئن 1886 ميلادي نامه كوتاهي را در بطري گذاشته و به آب انداخته است. در نامه نوشته بود: از يابنده درخواست ميكنم اين پيام را به مقامات كشورم برساند تا آنها بدانند ما سرنشينان كشتي پائولا در چنين روزي از ماه ژوئن سال 1886 كجا بودهايم. كشتي پائولا در آن تاريخ از بندري در ساحل ولز به سوي اندونزي ميرفت و ناخدا اين پيغام را جايي در دل اقيانوس هند به آب انداخته بود. زماني كه خانواده ايلمان آن را زير شنهاي ساحل غربي استراليا پيدا كردند 132 سال از عمرش ميگذشت و قديميترين پيغام داخل بطري بود كه پيدا ميشد.
تا جايي كه ميدانيم هنوز هم قديميترين پيغام اينچنيني است. ماجراي اين بطري ششم مارس همان سال خبري شد و به رسانهها راه پيدا كرد. نيز ناگفته نماند كه پيدا كردن اين بطري، هر قدر براي ايلمانها تجربهاي خاص و تكرارنشدني محسوب ميشد، انداختن آن به آب براي ناخداي كشتي پائولا كاري عادي و دمدستي بود. گويا كاري كه ناخداي كشتي پائولا در آن روز از ماه ژوئن 1886 كرد، كاري مرسوم و متداول ميان دريانوردان بود و چنانكه نوشتهاند تا پيش از اختراع و توسعه وسايل مخابراتي جديد و استفاده از آنها در كشتيها، دريانوردان هزاران پيغام اينچنيني را در گوشه و كنار دنيا به آب انداخته بودند. تاكنون 662 بطري از اين بطريها پيدا شده است.
البته تعداد بطريهايي كه در سواحل پيدا ميشوند بسيار بيشتر از اينهاست، منتها اكثرشان قديمي نيستند و ارزش تاريخي ندارند. بيشتر وقتها نامههايي به مخاطب ناشناس داخلش وجود دارد و نويسنده در آن از مشكلاتي كه تحمل ميكند يا از تنهايي و غمهايش نوشته است. رماني به نام «پيامي در بطري» (1998) نوشته نيكلاس اسپارك نيز درباره همين موضوع - يعني نامههاي تنهايي درون بطري - وجود دارد كه فيلمي هم با بازي كوين كاستنر و رابين رايت و پل نيومن از روي آن ساختهاند.