درگذشت حسن غفوريفرد
با یادداشتی از محمدعلي ابطحي
حسن غفوريفرد از مديران پس از انقلاب، پنجشنبه گذشته درگذشت. حضرت آيتالله خامنهاي پيش از ظهر ديروز با حضور در كنار پيكر دكتر حسن غفوريفرد ضمن قرائت فاتحه، نماز ميت اقامه كردند. جمعي از خانواده و بستگان مرحوم غفوريفرد در اين مراسم حضور داشتند.
در پي درگذشت حسن غفوريفرد، چهرهها و شخصيتهاي مختلف از گروههاي سياسي گوناگون در پيامهايي از درگذشت او ابراز تاسف كردند. علياكبر صالحي، رييس پيشين سازمان انرژي اتمي ايران در بخشي از پيامي كه منتشر كرده، نوشت: «افتخار آشنايي بنده با ايشان به اوايل انقلاب كه جامعه اسلامي استادان شكل گرفت، برميگردد.از آن زمان تا به امروز همواره به اعتبار جايگاه ممتاز علمي و حس خدمتگزاري و عشق خدمت به مردم كه در ايشان مشهود بود موجب برانگيختن احترام دوستان و آشنايان و مردم قدرشناس بود. توصيههاي دلسوزانه ايشان به بنده در درك صحيح موقعيتهاي اجتماعي فراموش نشدني است... بنده قرار بود يكشنبه پيشرو در دانشگاه صنعتي اميركبير به مناسبت بزرگداشت شخصيت ايشان سخنران كنم. سبحانالله؛ لا يعلم الغيب الاالله».
غفوريفرد؛ از 1322 تا 1401
متولد 1322 بود و يكي از قديميهاي موتلفه. او گفته بود كه در جريان اتفاقات 15 خرداد 1342، از فعالان سياسي بوده؛ زماني كه 20 سال داشته است. به گفته خودش، براي تحصيل در مقطع فوقليسانس، راهي امريكا شد. او سال 1344 با بورسيه به ژاپن رفت. غفوريفرد در زمان تحصيل در امريكا، دبير تشكيلات انجمن اسلامي دانشجويان امريكا بود. به گفته خودش در سال 47 به استخدام دانشگاه جنديشاپور درآمد و آنجا مشغول تدريس شد تا سال 1356؛ در آن سال هم در دانشگاه اميركبير استخدام شد.
مدتي بعد از انقلاب و آذرماه 1358، او استاندار خراسان شد تا مرداد 1360؛ زماني كه انتخابات ميان دورهاي مجلس برگزار شد تا جاي خالي نمايندگان شهيد شده در جريان انفجار هفتم تير ماه 1360 در دفتر حزب جمهوري اسلامي نمايندگان جديد بيايند. او از حوزه انتخابيه مشهد نامزد شد و به مجلس رفت، اما چندان در مجلس دوام نداشت؛ ميرحسين موسوي كه آن زمان نخستوزير شده بود، او را به عنوان وزير نيرو به همان مجلسي كه غفوريفرد عضوش بود، معرفي كرد و با راي نمايندگان راهي كابينه ميرحسين شد. غفوريفرد همزمان كه نامزد مياندورهاي انتخابات مجلس بود، نامزد انتخابات رياستجمهوري هم شد. او به توصيه آيتالله ربانياملشي نامزد انتخابات رياستجمهوري شد؛ خودش روايت كرده كه «يك شبي شام ميخوردم و ماه مبارك رمضان هم بود. ايشان با من تماس گرفتند و گفتند من ميخواستم خواهش كنم فردا برويد و كانديداي رياستجمهوري شويد. آخرين روز هم بود. من واقعا خندهام گرفت. در اين فكر هم نبودم. ايشان 5-4 دليل آوردند و يكي از اين دلايل من را قانع كرد.»
غفوريفرد به نقل از ربانياملشي گفته كه «ميگفتند هنوز معلوم نيست امام موافقت كنند... چون امام مخالف بودند روحانيت رييسجمهور شود وگرنه كانديداي اصلي ما شهيد بهشتي از ابتدا بود. امام موافق نبودند حتي بعد از فرار بنيصدر هم موافق نبودند و آقاي رجايي آمدند. باز هم شهيد بهشتي بودند ديگر. اين را هم موافقت نكردند، گفتند معلوم نيست كه امام موافق باشند يك روحاني رييسجمهور شود. دوم اينكه معلوم نيست حضرت آقا سلامت كامل خود را به دست بياورند كه بتوانند مسووليتهاي بزرگ برعهده بگيرند و سوم اينكه خوب نيست يك نفر كانديدا باشد و چهارمين مورد كه من را متقاعد كرد، اين بود كه گفتند اگر تعداد كانديداها زيادتر شود خطر روي آقاي خامنهاي كمتر خواهد بود.» او نهايتا در تبليغات انتخابات رياستجمهوري در صدا و سيما، رسما اعلام كرد كه به آيتالله خامنهاي راي خواهد داد و از او حمايت ميكند. غفوريفرد تا سال 1364 اما در همان سمت وزارت نيرو باقي ماند و از 1364 تا 1368، سمتي نداشت و به گفته خودش «شبها خدمت امام رضا(ع) و آخر هفتهها به دانشگاه مشهد ميرفتم و تدريس ميكردم.» از سال 1368 تا 1372 او با حكم هاشميرفسنجاني، رييسجمهوري وقت، به رياست سازمان تربيتبدني منصوب شد. تا اينكه سال 72 به درخواست خودش از دولت كنار كشيد، اما هاشميرفسنجاني براي او حكمي با عنوان مشاور رييسجمهوري در امور تحقيقاتي صادر كرد.
اسفند 1374 انتخابات مجلس پنجم بود؛ همان انتخاباتي كه اكثريت محافظهكار در آن راي آوردند. غفوريفرد هم مانند اكثريت محافظهكاران حاضر در مجلس پنجم، توانست راهي بهارستان شود. اما انتخابات مجلس ششم روي خوشي به او نشان نداد. او باز هم در مجلس هفتم و هشتم نامزد شد و در هر دو دوره توانست از حوزه انتخابيه تهران راهي پارلمان شود. او در سالهاي مجلس ششم كه به مجلس نرفت، بدون سمت نماند و محمد خاتمي، رييسجمهوري وقت در حكمي او را به همان سمتي مشابه با آنچه هاشميرفسنجاني به او حكم داده بود، منصوب كرد: «مشاور رييسجمهوري در علوم و فنون». او سال 1380 هم در جريان انتخابات رياستجمهوري هفتم، نامزد شد تا به قول خودش مشاركت را بالا ببرد.
از سال 1385 تا 1388 هم رييس دانشگاه بينالمللي امامخميني قزوين بود و بعد از آن كمكم به سمت بازنشستگي در صحنه اجرايي سياسي رفت و بيشتر به اظهارنظر در مورد سياست پرداخت. او از رايهايي هم كه در چند انتخابات داده بود، به صراحت صحبت ميكرد؛ سال 1388 به ميرحسين موسوي راي داد و بعدهعا گفت كه از اين راي پشيمان است. سال 1392 به حسن روحاني و سال 1396 به ابراهيم رييسي راي داد.
غفوريفرد از افرادي بود كه در چارچوب محافظهكاران ايراني تا حدي ميانهرو بوده است. او سابقه حضور در احزاب و تشكلهاي سياسي محافظهكار از جمله حزب موتلفه را داشت. او 18 اسفند ماه پس از دورهاي بيماري درگذشت.