دنبال دشمن نگرديد
عباس عبدي
خطرناكتر از دشمن براي اين نظام جهل برخي مدعيان طرفداري از نظام است
مطلب كوتاهي در توييتر نوشتم كه نواصولگرايان طرفدار ساختار موجود نه تنها آورده چنداني براي اين ساختار ندارند، بلكه كلا و جزئا هزينهزا هستند و گرچه خود را در ظاهر حامي معرفي ميكنند، ولي اين ادعا حتي اگر صادقانه باشد، در عمل نقش آنان در حمايت از اين نظام، شبيه داستان دوستي خاله خرسه است كه دركي درست از چگونگي رفع مشكلات وضعيت موجود ندارند و چه بسا اقداماتي ميكنند كه به زيان ساختار تمام ميشود. مصداقي كه براي اين ادعايم آوردم، مواضع مقام رهبري درباره مسموميتهاي دانشآموزان است كه موضعي شديد بود و آن را جنايت و غير قابل عفو دانستند و پس از آن بود كه نحوه مواجهه اين طرفداران تا حدودي تغيير كرد. هر چند برخي از آنان كوشيدند كه دوباره مساله را منحرف كنند و عليه روزنامهها و روزنامهنگاران داخلي توطئه كنند و حتي به دستگاه قضايي دستور و توصيه به بازداشت و بستن دادند در حالي كه از فهم اين نكته كوچك عاجزند كه نقطه قوت يك جامعه در استقلال دستگاه قضايي و آزادي رسانه است و آنان با يك تير ميخواهند هر دو را بزنند و به سرعت هم فراموش كردند كه همين دو هفته پيش بستن روزنامه سازندگي به چه سرنوشت زشتي دچار شد. مثال آنان در قرآن آمده كه «يحْسبُون كُل صيْحهٍ عليْهِمْ» هر نقد و فريادي را عليه خود ميبينند چون خودشان بهتر از ديگران بر ماهيت خويش آگاهند. بگذريم. اكنون پرسش اين است كه چرا در سه ماه گذشته، هيچيك از اين افراد نه تنها موضع مشابه يا حتي نزديك به موضع رهبري نگرفتند، بلكه كوشش ميكردند كه با حمله به ديگران يا مساله را كماهميت جلوه دهند، يا كل ماجرا را ساختگي بدانند، يا اينكه به صورت كليگويي و برحسب عادت آن را پروژه دشمنان تعريف كنند. آنان دانسته يا نادانسته با اين عملكرد خود موجب شدند چنان كه شايسته است با مساله برخورد نشود، لذا زمان طلايي حل مساله را از دست دادند بهطوري كه حتي امكان اجراي چنين وضعي بيش از اول آن فراهم شود و كشور را با بحراني به مراتب بدتر از اعتراضات پاييز مواجه كند.
پرسش اين است؛ در سخنان مقام رهبري چه مضمون غير منتظرهاي بود كه هيچكدام از شما كه مدعي طرفداري از حكومت هستيد، نتوانستيد اين موضع را درك كنيد و نتوانيد پيش از ايشان وظايف سياسي، اخلاقي و اداري خود را انجام دهيد تا كار به اينجا نرسد؟ قضيه خيلي روشن بود. در يك مدرسه دخترانه تعدادي از دانشآموزان دچار مسموميت و به بيمارستان و درمانگاه منتقل شدند. تا اينجا مساله حاد نبود، ولي هنگامي كه عامل آن را شناسايي و اعلام نكرديد، بايد بلافاصله زنگ خطر به صدا درميآمد، نه فقط از بعد امنيتي و شناختي، بلكه مهمتر از آن از منظر اخلاقي، انساني و حقوق شهروندي بايد حساس ميشديد. جامعهاي كه ميخواهد سياست فرزندآوري را تشويق كند، بيش و پيش از پرداخت وام بيثمر، لازم است كه جايگاه و آينده اين فرزندان را تامين كند، و الا اگر قرار باشد كه فرزندانش به اين راحتي مسموم شوند و مسوولان و وزراي مربوط اصل ماجرا را كماهميت يا حتي تكذيب كنند، ديگر فرزندآوري در اين جامعه چه توجيهي خواهد داشت؟
مهمتر اينكه اين اتفاق در قم رخ داده بود و از آنجا كه در كوران اعتراضات اخير بود، عقل سليم ايجاب ميكرد كه مسوولان مربوط حساسيت بيشتري به خرج دهند، چون با كمتوجهي به موضوع، غيرمنتظره نبود كه اين اقدام متوجه نيروهايي شود كه ساختار رسمي چنين انتسابي را نميپسندد. لذا بايد حساسيت در اين مورد، دو چندان ميشد ولي برخلاف اين بديهيات، مسوولان مربوط و طرفداران ساختار به جاي برخورد عاقلانه، سعي خود را در ناديده گرفتن يا كماهميت دادن متمركز كردند در نتيجه هر كس يا گروه يا عامل رواني و اجتماعي كه موجب اين بحران شده بود، زمينه را براي تكرار آماده ديد و در نتيجه ماجرا چند ماه طول كشيد و مهمتر اينكه به صورت تصاعدي بالا رفت. در ادامه باز هم به جاي ايفاي نقش مسوولانه شروع به توجيهات عجيب و غريب كردند و واكنش به اين توجيهات نيز روشن است. بالاخره با ورود رهبري ماجرا در وجه رسمي، به گونه ديگري شد. حتي در اين مرحله هم در توضيحات يكي از مسوولان، اشتباهات مهمي مرتكب شدند، از جمله غير معاندانه دانستن برخي از اين موارد را كه بسيار جاي تامل دارد و به لحاظ قانوني نادرست است و معناي بدي هم دارد. مگر ممكن است كساني چنين كارهايي را كرده باشند و فقط ارشاد شوند؟! در هر حال شما هيچ آورده و افزودهاي براي اين ساختار نداريد. فقط ادعا ميكنيد و مواضعتان بيش از اينكه به سود ساختار باشد به زيان آنان است. دنبال دشمن نگرديد، خطرناكتر از دشمن براي اين نظام جهل و فقدان عقل سليم و متعارف نزد برخي از مدعيان طرفداري از آن است.