نگاهي به مسير طي شده
اسماعيل گراميمقدم
با چرخه بسته تصميمسازي و ردصلاحيتها نميتوان توقع افزايش مشاركتها را داشت
در روزهاي پاياني سال لازم است، نگاهي به مسير طي شده در يكسال، چرايي به وجود آمدن فرصتها و تهديدها و بحرانها انداخته شود. جامعه ايران پس از فوت مهسا اميني با شرايطي مواجه شد كه بررسي آن ميتواند درسهاي فراواني براي تصميمسازان و سياستگذاران داشته باشد. در يادداشتي كه براي سالنامه روزنامه اعتماد تدارك ديدم به مشكل «سيكل بسته تصميمسازيها» در ايران به عنوان مهمترين چالشي كه ساير بحرانها از آن نشات ميگيرند، اشاره كردم. در واقع از سالهاي پاياني دهه 60 ساختار سياستگذار و نظامي حكمراني كشور به جاي بهرهمندي از نظرات نخبگان، شايستگان و عموم مردم به سمت ايجاد يك چرخه بسته از تصميمسازيها حركت كرد كه نتيجه چنين تصميماتي را ميتوان در بحرانهاي سالهاي 78، 88، 96، 98 و نهايتا 1401 به عينه مشاهده كرد. اگر تدبيري براي بهبود وضعيت و باز كردن قفلهاي اين چرخه بسته صورت نگيرد در ادامه هم بايد منتظر مشكلات افزونتري باشيم. بهطور كلي با ظهور چنين چرخه بستهاي از نظام تصميمسازيها، ابتدا روند مهاجران نخبگان، شايستگان از كشور تسريع ميشود. در مرحله بعد، سرمايهها از كشور خارج ميشوند و نهايتا آن دسته از شهرونداني كه نه امكان مهاجرت از كشور را دارند و نه از چنان سرمايهاي بهرهمند هستند كه با تكيه بر آن شرايط بهتري براي خود ايجاد كنند، اقدام به مواجهه با اين نظام تصميمسازيهاي بسته ميكنند. اين روندي است كه طي دهههاي اخير عينا در فضاي كلي كشورمان شكل گرفته است. از دهه 70 به بعد شاهد افزايش آمارهاي مهاجرت نخبگان از ايران هستيم. به گونهاي كه ديگر نه فقط مشاغل سطح بالا مانند پزشكان متخصص، برندگان المپيادهاي علمي و...بلكه حتي پرستاران، تكنيسينها و كارگران كشور هم اقدام به مهاجرت ميكنند. از سوي ديگر، موضوع خروج سرمايهها از كشورمان هم اين روزها به يك چالش جدي بدل شده است. بخش قابل توجهي از صنعت ساخت و ساز در تركيه با تكيه بر سرمايههاي ايرانيان رونق گرفته است.
بسياري از استارتآپها و شركتهاي برنامهنويسي ايران هم يا راهي امارات ميشوند يا عمان و قطر و ...پذيراي آنان ميشوند. نهايتا هم مردمي باقي ميمانند كه وقتي با اين چرخه بسته قدرت روبهرو ميشوند و امكان مهاجرت و... ندارند، اقدام به پيگيري مطالبات خود از طريق تجمعات خياباني و... ميكنند. اما براي عبور از اين چالشها چه راهبردهاي معقولي وجود دارد؟ سيستم براي پشت سر گذاشتن اين بحران بايد ابتدا تغييري در اين چرخه بسته ايجاد كند و زمينه كنشگري مردم (به خصوص جوانان، دانشجويان، زنان و...) را فراهم سازد. بهترين قلمرو براي افزايش كنشگريهاي عمومي، عرصه انتخابات است. سال 1402 كه آماده ورود به آن ميشويم، سالي است كه قرار است در آن انتخابات مهم مجلس دوازدهم برگزار شود. سيستم از همين امروز بايد زمينههاي لازم براي افزايش كنشگريهاي عمومي را فراهم كند. اگر قرار باشد تيغه تيز ردصلاحيتها مانند گذشته ادامه داشته باشد، نميتوان اميدي به بهبود اوضاع و افزايش مشاركتهاي عمومي را داشت. سياستگذاران بايد بدانند، براي حل مشكلات فردا از همين امروز بايد دست به كار شوند؛ چراكه فردا ممكن است دير شده باشد... .