جامعه و پوشش خانمها
جعفر گلابي
بايد دانسته ميشد كه گشت ارشاد پاسخي خردمندانه به موضوع پوشش خانمها نيست
سادهاش اين است كه ميخواهند سفت بگيرند تا وضعيت پوشش برخي ازخانمها از اين هم كه هست ضعيفتر نشود و اين معنا در نگاه اول منطقي به نظر ميرسد. ولي در و ديوار و تاريخ و علوم انساني و اجتماعي گواهي میدهند كه موضوع ساده نيست. موضوع حجاب تا قبل از اعتراضات پاييز سال گذشته با شيب ملايمي راهي را ميرفت كه البته رضايت حاكميت را در برنداشت اما برايش قابل تحمل بود ولي با وقوع آن همه تجمع طي مدت زمان نسبتا طولاني تمركز خود را روي كنترل اوضاع گذاشتند و وضعيت حجاب را مورد چشمپوشي قرار دادند تا در شرايط عادي به آن بپردازند. در اين ميان يك اتفاق جديد افتاد و بيحجابي كه معمولا به ندرت ديده ميشد در مقياس بيشتري ظهور كرد. اينكه اعتراضات پاييز و محوريت خانمها تا چه حد در ظهور اين پديده اجتماعي دخالت داشت و اينكه زمينه بيحجابي از پيش تا چه حد فراهم هم بوده و نوع برخوردها و تبليغات و كجسليقگيها و آمريتها در زمينه حجاب، خصوصا وضعيت اقتصادي تا چه حد در اين موضوع تاثير داشته ، نيازمند تحقيق ميداني و نگاه كارشناسي است. نگاهي كه در بسياري از موضوعات محلي از اعراب پيدا نميكند و چارهجوييها معمولا به صورت روزمره و خصوصا با محورسياست نهايي ميشوند! بيترديد موضوع پوشش خانمها از اهميت بسيار بالا و حساسيت فوقالعادهاي برخوردارشده است و اگر در اصل چنين اهميت و حساسيتي وجود نداشته با برخوردها و تمركزها و سياسي كردنها دچار چنين حالت حادي شده است. مشكل از آنجا ناشي ميشود كه گويا پاك كردن صورت مساله چون به نظر ساده و شدني ميرسد جاي برخورد عقلاني را ميگيرد و حل شدن مسائل فراموش ميشود. بسياري از صاحبنظران در همان ابتداي ماجراي مرحومه مهسا اميني راه درست و حل موضوع را نشان دادند. ولي نه تنها توجهي صورت نگرفت كه خطاهاي آشكار پشت سرهم رديف شدند و حالا هنوز هم در بعدي ديگر هزينه آن اشتباهات فاحش در موضوع حجاب در سطحي بيسابقه پرداخت ميشود. مسلما حل شدن يك مساله تفاوت بسيار با جمع شدن يا همان پاك شدن دارد. حتي پيش از اعتراضات پاييز سال گذشته بايد دانسته ميشد كه گشت ارشاد پاسخي خردمندانه به موضوع پوشش خانمها نيست و هر آن امكان وقوع يك فاجعه وجود دارد و تصميمگيراني كه خود را استاد بحرانها ميدانند بايد ميتوانستند احتمالش را حدس بزنند و از وقوعش جلوگيري كنند. اكنون اگربا انبوه تبليغات و انواع اقداماتي كه درحال انجام است نتايج دلخواه حاصل نشود و وضعيت حجاب سروسامان پيشين را به خود نگيرد فقط ضربهاي ديگر به رابطه مسوولان و مردم وارد ميشود و تندتر كردن برخوردها هم انواع خطرهاي ديگر دارد كه ناگفته روشن است.
به هر حال نكاتي وجود دارد كه اشاره به آنها ضروري است وكم وبيش با ادبيات مختلف بعضا گفته شده است:
اولا در اين عرصه ايجاد دوگانگي در ميان مردم و به تبع آن امكان به وجود آمدن برخوردها و درگيريها در كوچه و خيابان قطعا سياستمدارانه نيست و ممكن است خطرات و آسيبهاي غيرقابل پيشبيني به وجود آورد. مردم در برابر هر پديدهاي رفتاري طبيعي ازخود بروز ميدهند و در اين مورد هم بايد بخش بزرگي از ماجرا را به خود جامعه و روند موجود در آن سپرد. اگر جامعه در سطح بالايي ظرفيت پذيرش بيحجابي را نداشته باشد بياعتقادان به حجاب را متقاعد به رعايت آن خواهد كرد و حجابي كه از چنين بستري به وجود آيد اصيل و ماندني خواهد بود. كساني كه هدايت جامعه را برخود فرض ميدانند خارج از تذكر محترمانه زباني وظيفهاي ندارند چراكه آرامش و ثبات و امنيت جامعه درصدر مصالح است و اتفاقا از وظايف اوليه دولت هم هست.
دوم، احتراز از تقابل با بخشي از جامعه شرط خردمندي و مدارا و رواج معروف و محدوديت منكراست. سياستهاي تقابلي و نه تفاهمي شايد در ابتدا نتايجي داشته باشد ولي ايمان و اعتقاد به وجود نميآورد و با سرعت نتايج معكوس خواهد داشت. اگر تعداد بيحجابان كم باشد نشان ميدهد كه آنان داراي جرياني ريشهدار نيستند و لذا نگراني نخواهد داشت واگر زياد باشند راه متقاعد كردن آنها تهديد و جريمه و برخورد نيست.
سوم، براي يكبار هم كه شده دولت وظيفه شناخت دقيق و همهجانبه موضوع و راههاي برونرفت از آن را برعهده گيرد. كارشناسان و جامعهشناسان و سياستمداران با گرايشهاي مختلف دعوت شوند، اطلاعات دقيق و ميداني در اختيارشان قرارگيرد تا به پرسشهاي مشخص پاسخ صريح و روشن قابل اجرا بدهند.
مثلا در چنين مجمعي به اين پرسشها با عدد ورقم پاسخ داده شود كه ابعاد موضوع داراي چه زمينه و گستره و عمقي است؟ امكان تاثيرگذاري بر اين جريان چقدراست؟ هزينهها و آسيبهاي آن و هزينهها و آسيبهاي برخورد با آن چيست؟ آينده پديدهاي كه در جامعه رخ نموده است چه خواهد بود؟ نقشه جغرافيايي اين پديده در كشور ترسيم و پاسخ داده شود كه از نظر كيفي و كمي با چه ابعادي روبروهستيم؟ مسلما از دل چنين رويكرد بخردانهاي پاسخهاي راهگشا پديدخواهند آمد و جامعه از يكي از گردنههاي حساس خود به سلامت و بدون خسارت و عوارض منفي عبور خواهد كرد. شايدعبور منتقدانه از كنار آن تنها راه بدون آسيب و خسارت باشد.