«اعتماد» رويارويي جدي اصولگرايان و اعضاي جبهه پايداري را بررسي ميكند
انشقاق راست
انتخابات 1402 پايان پروژه ساختار يكدست قدرت در ايران است؟
مهدي بيكاوغلي
«انشقاق قريبالوقوع در صفوف اصولگرايي»؛ ترجيعبندي است كه بلافاصله پس از انتخابات رياستجمهوري سال 1400 از سوي برخي تحليلگران سياسي مطرح شد؛ تحليلي برآمده از واقعيات و تجربيات سياسي كه هرچند اصولگرايان تلاش ميكنند آن را انكار كنند، اما رخدادهاي پس از انتخابات 1400 و تجميع كامل قدرت نشان داد كه انشقاق، نزديكتر از هر زمان ديگري بيخ گوش طيفهاي مختلف اصولگرا لانه كرده است. انشقاقي كه سكانسهاي ابتدايي آن قبل از آغاز انتخابات رياستجمهوري سيزدهم در جريان ثبتنام ليدرهاي اصلي اصولگرا آغاز و تا همين امروز در بطن حاشيههاي #شاسي_بلند_گيت تداوم پيدا كرده است. به گونهاي كه اين روزها گروههاي مختلف دست راستي كه در مجلس، دولت و ساير نهادهاي مديريتي حضور دارند، يكديگر را نواخته و براي هم خط و نشان ميكشند. از يك طرف، نواصولگرايان و طرفداران قاليباف حضور دارند كه بخش قابل توجهي از فعاليتهاي خود را در مجلس قرار دادهاند و در نقطه مقابل اعضاي جبهه پايداري و گروههاي سمپات با اين جريان مانند جريان طرفدار سعيد جليلي و گروههاي عدالتخواه نشستهاند كه در كنار هم پايگاه قابل توجهي را در مجلس و دولت به خود اختصاص دادهاند.
سكانس نخست؛ جرقههاي دوري از هم
ماجراي شكاف ميان اصولگرايان از زماني آغاز شد كه بحث حضور چهرههاي مطرح اصولگرا در جريان ثبتنامهاي انتخاباتي 1400 مطرح شد. در آن برهه اعلام شده بود سيد ابراهيم رييسي و محمدباقر قاليباف كه هر دو سابقه شكست از حسن روحاني را در رزومه سياسي خود داشتند و يكي در شمايل رييس مجلس يازدهم و ديگري در قامت رييس دستگاه قضا فعاليت ميكرد، تصميم گرفتند تا هر دو از ثبتنام در انتخابات رياستجمهوري خودداري كنند تا فردي جوان و تازه نفس از جناح راست براي اين منظور برگزيده شود. اما ارديبهشت ماه سال 1400 و در كشاكش بحثهاي انتخاباتي، زمزمههايي از سوي نزديكان قاليباف شنيده شد كه او قصد كانديداتوري در انتخابات رياستجمهوري را دارد. بلافاصله پس از گسترش اين زمزمهها بود كه نمايندگان نزديك به جبهه پايداري وارد عمل شده و اعلام كردند در صورتي كه قاليباف تصميم به ثبتنام در انتخابات بگيرد، سيد ابراهيم رييسي هم توافقات قبلي را زير پا گذاشته و وارد گود انتخاباتي خواهد شد. با شكلگيري اين دوگانه در جبهه اصولگرايي، انتقاد دو طرف از هم در قالب رسانههاي همسو آغاز شد. در شرايطي كه دو طرف در حال سبك، سنگين كردن برنامههاي خود بودند، اعضاي جبهه پايداري با يك حركت عجيب، طرفداران قاليباف را آچمز كردند. با تلاش 24ساعته و ضربتي اعضاي جبهه پايداري، 220 نماينده مجلس يازدهم پاي برگهاي را امضا كردند كه در آن از ابراهيم رييسي خواسته شده بود در انتخابات حاضر شود! حركتي كه هر چند اعتبار و حيثيت مجلس يازدهم به عنوان وكيلالمله بودن را زير سوال برد، اما باعث عقبنشيني طرفداران قاليباف و نواصولگرايان به مرزهاي سكوت در انتخابات1400 شد. بلافاصله پس از انتشار اين نامه، نقدهاي تند و تيزي در خصوص خروج مجلس از دايره بيطرفي در انتخابات شكل گرفت و حركت نمايندگان برخلاف اصول نمايندگي تشخيص داده شد. هرچند نشانههايي از انشقاق پس از انتخابات مجلس يازدهم هم نمايان شده بود، اما اين تك جبهه پايداري و طرفداران رييسي را ميتوان نقطه آغازين انشقاق و دوري اصولگرايان از هم ارزيابي كرد.
سكانس دوم؛ زماني براي عميقتر شدن شكافها
با پيروزي ابراهيم رييسي در انتخابات كه در غياب چهرههاي ميانهرو و اصلاحطلب با يك راي حداقلي حاصل شده بود، يك جريان سياسي خاص همه اهرمهاي قدرت سياسي، تقنيني و مديريتي كشور را در دست گرفت. با رسيدن موسم تشكيل كابينه، يكبار ديگر روياروييها از راه رسيدند و دو طيف اصلي اصولگرايي (جبهه پايداري و نواصولگرايان) تلاش كردند سهم افزونتري را از كابينه به دست آورند. طرفداران قاليباف كه تصور ميكردند عقبنشيني او به نفع رييسي، فضاي مناسبي براي براي چينش كابينه در اختيارش قرار خواهد داد، مدت زمان اندكي پس از انتخابات به اشتباه بودن اين تصورات پي بردند. جبهه پايداري كه با حضور صادق محصولي به عنوان دبيركلي، نزديكترين مناسبات را با دولت مستقر ايجاد كرده بود، سايه سنگين خود را بر بخشهاي مختلف كابينه سيزدهم انداخت. جبهه پايداري چند ماه قبل از انتخاب تركيب شوراي مركزي خود را تغيير داده بود، علي نادري و ميثم نيلي را از تركيب شوراي مركزي خارج ساخته و آنها را راهي دولت كرد. ميثم نيلي در شمايل مشاور رييسي نقش ويژهاي در شكلدهي به تركيب كابينه ايفا كرد و علي نادري هم ساختار رسانهاي دولت را شكل داد. اينگونه شد كه وزن اعظم كابينه سيزدهم نصيب چهرههاي نزديك به پايداري شد و قاليباف جز وزارت امور خارجه و وزارت اقتصاد، لقمه دندانگيري از كابينه نصيب نبرد.
سكانس سوم؛ روياروييها نمايان ميشود
در همه اين ايام، اصولگرايان با همه اختلافات عميقي كه داشتند از عيان كردن اختلافات خود پرهيز داشتند. اما ماجراي سيسمونيگيت در حكم بنزيني بود كه آتش اختلافات را عميقتر و مشكلات افزونتري ايجاد كرد. ماجرايي كه بسياري از تحليلگران معتقدند، ريشههايش همچنان با انتخابات رياستجمهوري در ارتباط است. پس از تشكيل دولت سيزدهم و در شرايطي كه وعدههاي رييسي يكي پس از ديگري، روي زمين باقي مانده بود، زمزمههاي انتقادي در شبكههاي اجتماعي شكل گرفت كه دولت رييسي، دولت مستعجل بوده و پس از يك دوره جاي خود را به دولت اصولگراي جديدي خواهد داد. مطابق معمول فرد جايگزين براي چنين دوره انتقالي، محمدباقر قاليباف بود كه همچنان برنامههايش در حمايت از دهكهاي محروم و طيفهاي مستضعف در رسانههاي اصولگرا پردازش ميشدند. در اين ميان، قاليباف 29فروردين ماه 1401 در جريان افطاري مشترك دولت و مجلس عباراتي را به كار برد كه تفاسير عجيبي از آن شد. قاليباف در نشستي كه ابراهيم رييسي هم در آن حاضر بود، تلويحا عملكرد دولت را نقد و اعلام كرد: «ما (اصولگرايان) فرصت خطا كردن نداريم.» با گسترش زمزمههايي در خصوص حضور قاليباف در انتخابات، اينبار مخالفان اصولگراي قاليباف اقدامي را در دستور كار قرار دادند كه بهزعم بسياري از تحليلگران حضور او در همه آوردگاههاي انتخاباتي آينده را تحتالشعاع قرار داد. افشاي سفر خانواده قاليباف به تركيه كه بعدها مشخص شد با نقشآفريني چهرههاي نزديك به پايداري عملياتي شده است نوعي ارسال پيام به همه طيفهاي سياسي اصولگرا بود؛ اينكه هرگونه برنامهريزي براي نقشآفريني در انتخابات آينده را بدون هماهنگي با جبهه پايداري فراموش كنند. واكنش ابراهيم رييسي به همه اين زخمهايي كه بر پيكره سياسي قاليباف وارد ميشد، سكوت بود؛ سكوتي كه اين شائبه را تقويت ميكرد كه رييس دولت سيزدهم چندان از رفتارهايي كه عليه رقيب اصولگرايش ميشود، آزرده خاطر نيست. پس از اين رفتارها بود كه طرفداران قاليباف هم شمشير را از رو بسته و انتقاد از دولت را به عرصه عمومي رسانهها كشاندند. طرح بحث سوال از رييسجمهور و طرحهاي پي در پي استيضاح وزراي دولت كه امضاي چهرههاي نزديك به قاليباف، پاي آنها نشسته بود. شخص محمدباقر قاليباف هم پس از بيرون آمدن از شوك ضربه سخت سيسمونيگيت، ادبيات انتقادي تازهاي را اينبار عليه جبهه پايداري اتخاذ كرد. قاليباف عبارت «سوپر انقلابيها»را براي مواجهه با مخالفان اصولگرايش انتخاب و تلاش كرد نقدهاي مبنايي را در خصوص تحركات آنها طرح كند. جماعتي كه قاليباف معتقد بود «تنبلي ميكنند» و هر حرف «نپختهاي را به زبان ميآورند» نهايتا هم اسم خودشان را ميگذارند «انقلابي»... در ادامه هم با لحن تندي اعلام كرد: «تو كه هيچ غلطي نكردي، حق نداري به اسم انقلاب حرف بزني.» اين روند ادامه داشت تا اينكه اخباري شنيده شد كه ابراهيم رييسي و قاليباف در جريان نشست سران قوا، قرار و مداري را براي آتشبس با هم گذاشتهاند. قرار و مداري كه هرگز جزييات آن در رسانهها منتشر نشد. اما پس از اين دوران بود كه هر طرح استيضاحي در مجلس يازدهم با سد هيات رييسه مجلس و شخص قاليباف از دستور كار نمايندگان خارج ميشد.
سكانس پاياني؛ هميشه پاي انتخابات در ميان است
اما بهرغم همه قرار و مدارها رويارويي زيرپوستي اصولگرايان بر سر سهم افزونتر از قدرت در دوراني كه سكه حاكميت يكدست اصولگرايي ضرب شده است، همچنان ادامه دارد. با نزديك شدن به موعد رسمي انتخابات اما ناگهان نمايندگان مجلس خود را با سبد خالي دستاوردها و انواع و اقسام انگها مواجه ديدند. امضاي نامه دعوت از رييسي براي حضور در انتخابات و مداراي مستمر با دولت، مجلس يازدهم را به عنوان مجلسي كه بيشتر مطالبات دولت را دنبال ميكند تا مطالبات ملت را مطرح ساخت. افشاي ماجراي اهداي 70خودروي شاسي بلند، موجي از انتقاد را عليه مجلس شكل داد. واكنش مجلس به اين رسوايي، استيضاح وزير صمت بود. وزيري كه گفته ميشد مورد علاقه شخص رييسجمهور است، مبتني بر همين علاقه بود كه ابراهيم رييسي شخصا براي دفاع از فاطميامين در بهارستان حاضر شد. پاسخ مجلس اما معنادار بود. نمايندگان كه احساس ميكردند طي 2سال گذشته اعتبار سياسي خود را قمار كردهاند، اينبار با راي عدم اعتماد به فاطميامين تلاش كردند خود را مستقل نشان دهند. دولت هم واكنش تندي به اين راي مجلس نشان داد. بازرس رييسجمهوري ضمن تاييد اهداي خودروي شاسي بلند به نمايندگان اعلام كرد كه موضوع همچنان در دست بررسي است. در فاز بعدي، نمايندگان هم اعلام كردند كه بايد ليست دولتمرداني كه خودروهاي شاسي بلند بدون ضابطه دريافت كردهاند، اعلام شود. در كشاكش اين روياروييهاي بنيادين است كه تحليلگران معتقدند آوردگاههاي انتخاباتي پيش رو احتمالا پايان پروسه ناموفق تشكيل ساختار قدرت يكدست در ايران خواهد بود؛ ساختاري كه يكبار در زمان احمدينژاد و يكبار هم در زمان ابراهيم رييس شكل گرفت، اما دستاوردهاي هر دو دوره دستاوردهايي توام با اما و اگرهاي فراواني بودند.
ماجرای شکاف میان اصولگرایان از زمانی آغاز شد که بحث حضور چهره های مطرح اصولگرا در جریان ثبت نام های انتخاباتی 1400 مطرح شد
اما اردیبهشت ماه سال 1400 و در کشاکش بحث های انتخاباتی، زمزمههایی از سوی نزدیکان قالیباف شنیده شد که او قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را دارد
نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری هم اعلام کردند در صورتی که قالیباف تصمیم به ثبت نام در انتخابات بگیرد، سید ابراهیم رییسی هم وارد گود انتخاباتی خواهد شد
در آن برهه اعضای جبهه پایداری امضای 220 نماینده را برای درخواست از رییسی برای حضور در انتخابات جمع کردند
سهم خواهی در چینش کابینه سیزدهم سکانس بعدی رویارویی اصولگرایان بر سر قدرت بود
ماجرای سیسمونی گیت در حکم بنزینی بود كه آتش اختلافات را عمیق تر و مشکلات افزونتری را ایجاد کرد
تحلیلگران معتقدند، آوردگاه های انتخاباتی پیش رو احتمالا پایان پروسه ناموفق تشکیل ساختار قدرت یک دست در ایران خواهد بود.