گفتوگوي اختصاصي «اعتماد» با بانوي دريا پس از ثبت چهارمين ركوردش در گينس:
طلاها و ماشينم را فروختم تا براي ايران افتخارآفريني كنم
علي ولياللهي
چند روز پيش نام الهام اصغري ملقب به بانوي دريا براي چهارمين بار وارد كتاب ركوردهاي گينس شد. شناگر ايراني اينبار يك قايق كاياك 15 كيلويي همراه با وزنه ۴۰ كيلوگرمي را به مسافت ۵ كيلومتر در مدت زمان يك ساعت و 58 دقيقه در آبهاي نيلگون خليجفارس حمل كرد و ركورد قهرمان انگليسي را شكست. خودش ميگويد از اينكه با وجود همه محدوديتها و سختيها ركورد يك مرد را بيش از 40 دقيقه ارتقا داده احساس بسيار خوبي دارد. در سالهاي گذشته نام الهام اصغري به دفعات در رسانهها منتشر شده بود. چه زماني كه ركوردهاي عجيب و غريب به ثبت ميرساند چه موقعي كه اعلام شد فيلم زندگياش با بازي ترانه عليدوستي ساخته شده و در فستيوالهاي خارجي به نمايش درآمده. از آنجايي كه شناي حرفهاي و حضور در ميادين بينالمللي براي زنان ايران به دليل محدوديتهاي مربوط به پوشش امكانپذير نيست، فعاليت الهام اصغري سويههاي ديگري به جز ورزش را نيز در برميگيرد كه براي مخاطبان جذاب است. به مناسبت چهارمين ركوردشكني اين بانوي ورزشكار با ايشان به گفتوگو نشستيم.
اين ايده كه به دريا بزنيد و ركوردشكني كنيد از كجا وارد ذهنتان شد؟
من اولينباري كه به دريا رفتم فقط براي آبتني و آرامش بود. براي اينكه بتوانم دور از هياهوي زمين و كره خاكي و آدمهایش باشم به دريا رفتم. يك كيلومتر، دو كيلومتر، سه كيلومتر و كيلومترهاي مختلفي شنا كردم. من صبح به دريا رفتم و ظهر برگشتم. وقتي برگشتم اين ايده را پدرم به من داد و گفت وقتي اين همه توانايي داري چرا نميروي اينها را ثبت كني در فدراسيون؟
در چه سالي؟
در سال 87 اولين ركورد من ثبت شد اما در سالهاي قبلش داشتم به همين صورت تمرين ميكردم. ولي اولين ثبتي كه در فدراسيون شنا رخ داده مربوط به سال 87 ميشود كه من از مسير نوشهر و چيلك شنا كردم و برگشتم كه 12 كيلومتر اولين ركورد شناي من در داخل ايران بود.
شناگران بزرگ دنيا ويژگيهاي فيزيكي خاصي دارند مثل پنجههاي بزرگ يا سرشانههاي پهن. آيا شما اين ويژگيها را داشتيد كه تصميم گرفتيد وارد اين فضا شويد يا صرفا از لحاظ ذهني تصور ميكرديد ميتوانيد موفق شويد؟
من زماني كه وارد آب شدم نه از لحاظ ذهني و نه از لحاظ فيزيكي فكرش را نميكردم كه يك روز بتوانم ركورددار جهان و آنهم ركورددار رشتههاي آقايان شوم و در ضمن تبديل به اولين زني شوم كه در كتاب ركوردهاي گينس چهار بار اسمم ثبت شود. اما وقتي شما در يك مسيري حركت ميكني و راه ميافتي اگر با خدا و كائنات و جهان هستي يكي شوي و عشق بورزي آنقدر مسير قشنگ برايت باز ميشود كه انگار يك پله موفقيت را گذاشتهاند جلوي پايت و تو بايد تا به آن نقطه قله برسي. من از لحاظ ظاهري و فيزيكي هيچ تشابهي ندارم با شناگران بزرگ. اينكه پنجه بزرگي داشته باشم يا سرشانه پهني داشته باشم. البته الان بعد از اين همه مدت و تمرين كردن سرشانههايم پهن شده ولي آن زمان هيچ فيزيك خاصي نداشتم كه بخواهم دنبال اين كار بروم و پيگيري كنم.
روتين تمريني شما به چه شكلي است؟
به صورت منظم هر روز صبح يك تا دو ساعت تمرين هوازي دارم. مثل دويدن و... الان جديدا به اين دويدن حمل وزنه و قايق اضافه شده. تمرينات وزنه و اينها را هم دارم. اينها تمرينات روتين است كه يا هر روز يا يك روز در ميان انجام ميدهم. يك روز در ميان شنا هم دارم. آخر هفته هم به دركه و توچال ميروم و قله ميزنم و برميگردم. اين هم به حالت تفريحي نيست. به حالت دو تا قله ميروم و برميگردم. جوري كه همه هموطنان كه در كوه هستند حرفهاي بامزهاي به من ميزنند. ميگويند اين جت بود يا موشك بود كه رد شد؟ يا آقايان ميگويند ما داريم با باتوم ميرويم بالا اما شما داري با حالت دو كوه را ميپيمايي و به قله ميرسي. اما وقتي كه تمرين اردو دارم و ميدانم در چه تاريخي ركوردزني دارم كاملا اين برنامه تغيير ميكند و تمريناتم خيلي سنگين ميشود. بهطوري كه وقتي دوش ميگيرم وقت نميكنم موهايم را شانه كنم از خستگي. من بايد آن زمان استراحت كنم تا تمرين بعديام را شروع كنم. بعد غذا بخورم بعد بروم سراغ تمرين بعدي.
لقب بانوي دريا از كجا آمد؟
اين برميگردد به اولين ركوردم كه همان 12 كيلومتر است. من اولين شناگر استقامت ايران بودم كه داخل دريا شنا كردم. آن زمان ركورد آقايان در مسابقات آبهاي آزاد 10 كيلومتر بود و آنها 10 كيلومتر شنا ميكردند. من هميشه شناگر استقامت بودم. وقتي در استقامت سرعت دخيل ميشود خيلي به من فشار ميآيد. من در آن زمان يك كنفرانس خبري داشتم و عزيزاني كه كارهاي خبري ميكردند به من لقب بانوي دريا را دادند. از همان زمان عرقي پيدا كردم به درياي شمال و جنوب و خودم را متعلق به دريا دانستم و اين خانه دومم شد.
از ركورد آخري كه زديد تعريف كنيد.
من 6 تير سال 1401 ركورد را شنا كردم و ركورد تا كارهاي ادارياش طي شود طول كشيد تا به امسال رسيد. يكسري نامهنگاريها دارد و جداولي هست كه بايد بررسي شود. بايد آنها مطمئن شوند كه من در جزر و مد شنا نكردم و از اين مساله كمك نگرفتم. ركورد من حمل قايق كاياك بود كه اين آيتم دست يك آقاي انگليسي بود به نام نيك واتسون. ايشان يك مرد انگليسي است كه ركورد قبلي را شكسته بود. من سرعت حمل يك قايق كاياك با يك وزنه 40 كيلويي داخلش را شكستم. ما يك پسربچه ده ساله 40 كيلويي را داخل قايق 15 كيلويي قرار داديم و من با كمربند هيكلي آن را بستم به خودم و 5 كيلومتر آن را حمل كردم و سريعترين زمان را به ثبت رساندم. زمان من يك ساعت و 58 دقيقه بود. آن آقا اين كار را در دو ساعت و 42 دقيقه شنا كرده بود. من 44 دقيقه ركورد ايشان را جابهجا كردم. در نهايت موفق شدم اين ركورد را متعلق به ايران عزيزمان كنم.
قبلا اشاره كرديد كه ورزشكار مستقل هستيد و هيچ وابستگي به فدراسيون شنا نداريد. آيا از ابتدا نميخواستيد از فدراسيون كمك بگيريد يا وقتي از كمك كردن آنها نااميد شديد تصميم گرفتيد تنهايي ادامه دهيد؟
خودم به صورت مستقل رفتم دفتر گينس را پيدا كردم. البته اين را كه ميگويم مربوط ميشود به سال 2013 تا به امروز. يعني از موقعي كه نااميد شدم به صورت كامل. آن زمان ديگر تصميم گرفتم همه كارها را خودم انجام دهم. يادم هست آن زمان ماكسيما داشتم و آن را كه ماشين زير پايم بود فروختم و رفتم دفتر گينس را پيدا كردم. مسافرتهاي پياپي رفتم. من در اين راه اسپانسرهايي داشتم كه كمكم كردند. ولي هر ركوردي كه ثبت ميكنم هزينههاي جانبي زيادي براي من دارد. هزينه اردو رفتن و حتي اينكه هزينههاي تمريني و مكملها را تقبل كنم. من به صورت مستقل عمل ميكنم و از اينكه چنين شرايطي را فراهم كردهام و خنده را به لب هموطنانم ميآورم و ركوردها را از سراسر جهان جمع ميكنم و به ايران ميآورم و با افتخار تقديم به مردم كشورم و مخصوصا زنان ايران ميكنم خيلي خوشحالم. آنقدر خوشحالم و آنقدر انرژي ميگيرم كه باور كنيد هر بار ركوردم ثبت ميشود نميگويم آخيش راحت شدم و بس است ديگر. يعني زماني كه لينك قبوليام ميرود روي گينس و خاطرم از ثبت ركوردم جمع ميشود ميروم دنبال اينكه حالا چه ركوردي ثبت كنم يا چه آيتمي را تمرين كنم. يعني تمام كارها را از صفر تا صد خود خود خودم انجام ميدهم.
انتخاب ركوردي كه ميخواهيد بزنيد چطور صورت ميگيرد؟
من ميروم سرچ ميكنم. البته اين سرچ كردن مربوط به شنا و دريا و ركوردهايي كه به خودم و تواناييام ارتباط دارد، ميشود. من ميتوانم شنا را ول كنم بروم يك رشته ديگر كه استقامت ميخواهد. مثلا دوچرخه 40 ساعته يا دويدن چندين ساعته. اينها را بخواهم تمرين كنم ميتوانم ركوردهایشان را بزنم چون بدن من ديگر فول استقامتي شده و مقابل مادههاي استقامتي تحملپذير است و ميتوانم كيلومترهاي مختلفي را به ثبت برسانم. ولي براي من جذاب است كه در رشته خودم و در راه خودم بروم و ركوردها را شناسايي كنم. من ركوردهاي موجود در جهان را رصد ميكنم. البته اين كاري نيست كه من فقط انجام دهم. تمام ركورددارهاي جهان ميروند ركوردهاي موجود در جهان را شناسايي ميكنند و با توانايي خودشان محك ميزنند و ميروند به مصاف رقابت با آن ركورد. نكته خيلي جالبي كه وجود دارد اين است كه من هر بار دارم ركوردهايم را سختتر ميكنم. اولين ركوردي كه زدم شنا با دست بسته بود. خب من شناگر استقامتي هستم و فقط استقامت در آن مهيا بود. تايتلش اين بود كه دست بسته يك مقدار سخت بود. من تا آن زمان با دست بسته شنا نكرده بودم. ركورد بعديام ركورد يك كتف بسته بود. شامل سرعت و استقامت. يعني حالا كه يك كتفت بسته است كيلومتر هم دارد و سرعت هم به آن اضافه شده كه اين ركورد را در سال 2019 از كنارك تا چابهار زدم. يعني در درياي عمان كه چندين خليج دارد و اقيانوس هند هم به آن ميريزد شنا كردم و واقعا ركورد خيلي سختي بود. الان يك آيتم ديگر هم به آن اضافه شده يعني سرعت، قدرت و استقامت. بالاخره شما ميدانيد آدمها در يك زمينه توانايي دارند؛ مثلا قدرت. ميتوانند يك وزنه سنگين را حمل كنند يا اسكات سنگين پا بزنند. يا استقامتياند. ميتوانند كيلومتر زيادي را شنا كنند يا بدوند. يا اينكه سرعتياند. مثلا 50 متر از اين سمت استخر به آن سمت استخر. وقتي اين را ميرود ديگر طرف پا ندارد يعني هر انرژي كه دارد براي همان 50 متر گذاشته. ولي اين ركورد، ركوردي بود كه من بايد سرعت ميرفتم كه آن زمان را بشكنم و قدرت ميرفتم كه آن وزن را تحمل كنم و استقامت ميرفتم كه آن 5 كيلومتر پر شود. از كيلومتر سوم و به دليل اينكه طنابهاي قايقي كه حمل ميكردم دور پاهام ميپيچيد، ديگر پا نداشتم و پاهايم گرفته بود. تمام وزن قايق روي كمرم بود و من با پاي گرفته اين ركورد را به پايان رساندم. از اينكه هر دفعه يك چالشي اضافه ميكنم و خودم، خودم را محك ميزنم و دنبال اين نيستم كه دوباره كار قبلي را تكرار كنم و ميخواهم يك چالش اضافه كنم، پس ميروم دنبال ركوردهايي كه اين ويژگي را داشته باشد. اينكه خودم را محك بزنم و به تواناييهاي خودم هر بار بيشتر از قبل افتخار كنم و بتوانم ركوردهايي را كه سنگين است و دست آقايان در جهان است را بشكنم خيلي خوشحالم ميكند.
كلا آدم ماجراجويي هستيد؟
بله. خيلي. خيلي زياد (باخنده)
محدودیت شنا براي زنان به شكل حرفهاي باعث نشد كه در ابتداي راه از اين مسير پشيمان شويد؟
اتفاق، اتفاقي است كه خود آدم بايد رقم بزند و به وجودش بياورد. وقتي همه چي مهيا باشد همهچيز گل و بلبل است. وقتي آدم ميخواهد اتفاقي كه تا حالا نشده را رقم بزند سختيهاي خيلي زيادي را بايد تحمل كند. من هميشه دوست داشتم نوآور و خلاق باشم. من با علم بر اينكه راهي كه شروع كردم پر از مشكلات، چالش، ممانعتها و نشدنهاست، رفتم. آدمهايي موفقند كه نشدنها را با تحمل و صبوري و با علم بر سختيها و توكل بر خدا و ايمان به خودشان شدني كنند. اين آدم است كه برد ميكند. موفقيت اين نيست كه بيايند تقتق در خانه آدم را بزنند و تقديم كنند. بايد آدم صبوري به خرج دهد و خودش را باور داشته باشد و براي رسيدن به هدفش تلاش كند. من براي رسيدن به هدفم خودم را به آب و آتش زدم. زمانهايي كه در اردو هستم ميروم پشت پنجره تا خورشيد طلوع كند و بتوانم تمرين را شروع كنم. يعني اينقدر هيجان دارم براي شكستن ركوردها و تمرين.
برخي تصور ميكنند شما پولدار هستيد كه ميتوانيد با خيال راحت به فكر ركورد زدن باشيد.
خدا را شكر پدر خيلي خوبي دارم كه هميشه همراهم بوده. در اين مسير اسپانسرهايي دارم كه كمك كردند. اين دوستان بدون اينكه تبليغات خاصي داشته باشند كمك كردند. از سال 2017 تا به امروز آقاي مهندس عطارديان، فنايي، فتحاللهي، سليمانزاده، تيموري و خطيبي مرا همراهي كردند. هر كدام هر جا هر كاري از دستشان برآمده انجام دادند. ولي چون ركورد گينس خيلي هزينهبر است، از ثبت تا ارسال پولش كه به پوند است و هزينههاي جارياش من 6 ماه سال را كار ميكنم. 6 ماه دوم سال كارهاي مختلفي ميكنم. آموزش شنا ميدهم كه 12 تا مهدكودك را با متد خودم انجام دادم. با خواهرم كار ميكنم در دفتر مهندسياش. آن پولي كه در 6 ماه دوم سال جمع كردم در 6 ماه اول سال در راه ورزشم خرج ميكنم. شده تا به امروز طلاهايم را فروختم يا ماشين زيرپايم را. وقتي در سال 2013 ماشينم را فروختم خواهرم گفت با اين پول برو ملك بخر سرمايهگذاري كن. من اگر همان را نگه داشته بودم الان پورشه داشتم. اما من در عوض كاري كردم كه در كل تاريخ ايران اسمم بماند و يادگاري داشته باشم از خودم و بتوانم به هموطنانم و به كساني كه راهشان را شروع ميكنند بگويم براي رسيدن به هدفشان بايد از همهچيز بگذرند تا بتوانند يك بشوند. من اگر پولم را نگه داشته بودم يا پولهايي كه اسپانسر و پدرم در اختيارم قرار دادند را سرمايهگذاري كرده بودم نهايت الان يك ماشين خوب يا دفتر شيك داشتم.
در مورد فيلمي كه از روي زندگي شما ساخته شده توضيح بدهيد.
داستان كامل زندگي من است. از زماني كه وارد آب شدم تا زماني كه ركورد با دست بسته را زدم. خانم ترانه عليدوستي نقشآفرينياش را انجام داده است. نام فيلم اوركاست و اسم ايشان در فيلم الهام اصغري است. كاملا در آن فيلم داستان واقعي زندگي من روايت ميشود. حتي يك داستان يا يك روايت به اين اضافه نشده.
با خانم عليدوستي ارتباط داشتيد هنگام فيلمبرداري؟
خانم عليدوستي شنا با دست بسته را از خود من ياد گرفت. قبل از اردوي ركورد چابهارم بود كه من داشتم روي ركورد با كتف بسته تمرين ميكردم. خانم عليدوستي فيلم سينماييام را بازي ميكرد و گروه مستندسازم هم روي مستند زندگيام كار ميكردند. كاملا با هم در تعامل بوديم. همزمان كه در چابهار ضبط فيلم بود من داشتم روي تمرينهايم كار ميكردم.
خودتان فيلم را ديديد؟
در فستيوال دوحه قطر فيلم را ديدم و الحق كه بازي ايشان بينظير بود و فيلم بسيار بسيار قشنگ كار شده بود و خيلي تاثيرگذار بود
آن سختياي كه شما تحمل ميكنيد را توانسته براي مخاطب بازنمايي كند؟
من داشتم براي تمرين ركوردم تلاش ميكردم و به گروه سينمايي گفتم فرصت ندارم با خانم عليدوستي شناي دست بسته را كار كنم. گفتند نميشود. گفتند خانم عليدوستي اصرار دارد با خود شما كار كند. من بعدا متوجه شدم كه ايشان ميخواهند كاملا نحوه برخورد من با افراد مختلف را ببينند. هدف ايشان صرفا اين نبود كه شنا ياد بگيرند وگرنه ميتوانستند پيش هر مربي ديگري ياد بگيرند. ولي ايشان ميخواست رفتارهاي من را ياد بگيرند. خنديدنم، ناراحتيام، كاركترهاي اخلاقي مرا ببينند و در فيلم پياده كنند. ايشان بسيار اخلاق دارند. بسيار خانمي هستند كه كارشان را بلدند و نقش را طوري ايفا كردند كه من در واقع فكر ميكنم بهتر از ايشان هيچكس ديگري نميتوانست اجرا كند.
برنامه بعديتان چيست؟
دو، سه تا ركورد توي ذهنم هست كه برايش تلاش هم كردم. يك ركورد هم هست كه اگر بخواهم بزنمش آيتمي در سطح جهان است ولي چون خيلي سخت است اصلا نميتوان بهش فكر كرد. فعلا در ذهنم هست ولي برنامهريزي و اينكه در چه تاريخي بزنم و كجا اين كار را انجام دهم مشخص نيست ولي به زودي اعلام ميكنم.