• ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5479 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۹ ارديبهشت

گزارشي درباره نمايشگاه «هايپررئاليسم: از تصوير تا واقعيت» در موزه هنرهاي معاصر

تجربه مخاطب از حضور لحظه‌اي خاص

اين نمايشگاه، مروري بر آثار پست‌مدرن گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران است

مريم آموسا

موزه هنرهاي معاصر تهران كه جامع‌ترين و مهم‌ترين گنجينه‌هاي هنر مدرن در خارج از اروپا و امريكاي شمالي را در دل خود جاي داده است، اين روزها ميزبان يكي از مهم‌ترين نمايشگاه‌هاي خود در دهه‌هاي اخير نمايشگاه «هايپررئاليسم: از تصوير تا واقعيت» به كيوريتوري جمال عرب‌زاده است.  موزه هنرهاي معاصر كه در سال‌هاي اخير به واسطه تعميرات مدتي درهايش به روي مخاطبان هنرهاي تجسمي بسته بود؛ سال گذشته با برپايي نمايشگاه نمايشگاه ميني‌ماليسم (كمينه‌گرايي) و كانسپچوال آرت (هنر مفهومي) پس از مدت‌ها توانست نگاه‌هاي علاقه‌مندان هنرهاي تجسمي را به خود جلب كند نمايشگاهي درباره اهميت برپايي بيشتر رسانه‌هاي معتبر دنيا نوشتند. پس از اين نمايشگاه موزه هنرهاي معاصر با برپايي نمايشگاه عكس‌هاي «قربان خليلي» از دوران انقلاب با عنوان «آينه در آينه ۲» كه از بخش‌هاي جنبي پانزدهمين جشنواره هنر‌هاي تجسمي فجر بود به نوعي نتوانست پاسخ مناسبي به مخاطبان هنرهاي تجسمي بدهد. نمايشگاهي كه شايد در حد و اندازه خود مهم باشد اما هرگز نمي‌تواند در حد اندازه پسند مخاطباني باشند كه مي‌خواهند روند تحولات هنر معاصر را دنبال كنند. پس از اين نمايشگاه اين‌بار موزه هنرهاي معاصر تهران با برپايي دو نمايشگاه «رد پا - درنگي بر مراوده هنرمند و پيرامون» و «هايپررئاليسم: از تصوير تا واقعيت» درهايش را به روي مخاطبان جدي هنرهاي تجسمي گشود.
 در نمايشگاه «هايپررئاليسم: از تصوير تا واقعيت» كه مروري بر آثار پست‌مدرن گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران است، ۳۳ اثر در معرض ديد مخاطبان قرار گرفته است. نمايشگاه هنرمندان هايپررئاليست، يكي از رويدادهايي است كه هم‌جهت با رويكرد جديد موزه هنرهاي معاصر تهران در نمايش آثار گنجينه بر پايه پژوهش برگزار مي‌شود. در اين روند نه تنها آثار ارزشمند اين مجموعه در معرض ديد علاقه‌مندان هنر قرار مي‌گيرد، بلكه در روند پژوهشي دريافت آثار توسط مخاطب ابعادي تازه يافته و تاثير آموزشي و ماندگاري اين تجربه را افزايش مي‌دهد.
بي‌شك برپايي نمايشگاه پژوهشي از اين جنس فرصتي را پيش روي مخاطب و پژوهشگران جدي هنرهاي تجسمي مي‌گذارد تا متن‌هاي جديدي را درباره موضوع و تم نمايشگاه خلق كنند. هر چند كه به واسطه برپايي نمايشگاه «هايپررئاليسم: از تصوير تا واقعيت» كتابي نيز منتشر شده است؛ كتابي كه شامل مقالات تاليفي و ترجمه‌اي پيرامون موضوع نمايشگاه است. به گفته جمال عرب‌زاده كيوريتور اين نمايشگاه، ايده اوليه اين رويداد دو سال پيش به پيشنهاد رياست قبلي موزه، سعيد آقايي طرح شد و در ادامه با حمايت عبادرضا اسلامي كولايي به سرانجام رسيد.  ابرواقع‌گرايي يا فزون‌واقع‌نمايي يا واقع‌گرايي افراطي يا هايپررئاليسم رويكردي به واقع‌نمايي با الهام از هنر عكاسي است كه در آن به‌صورت بسيار دقيق و عكس‌گونه چهره و پيكر انسان و اشياي صنعتي در ابعاد بزرگ تصوير مي‌شود. به گفته عرب‌زاده در بعضي از كشورهاي مختلف جهان از جمله كشور ما هايپررئاليسم با كج‌فهمي مواجه و همين امر موجب شده تا كمتر به سبك هنري بها داده شود اما بايد به اين نكته توجه كرد كه هنرمنداني كه با اين سبك كار مي‌كنند از تكنيك بالايي براي شبيه‌سازي برخوردار هستند و اين سبك توانسته موجب طرح سوالات مهم و جدي در عرصه هنر شود.  او افزود: «هايپررئاليسم» در اوايل دهه 1970 ميلادي در اروپا رواج يافت؛ اين سبك بر فرا رفتن از واقعيت تاكيد دارد و عنوان «فتورئاليسم» براي اولين‌بار در سال 1969 و توسط لويي كي. ميزل براي توصيف آثار هنرمنداني به ‌كار رفت كه در آثار خود به‌صورت گسترده‌اي به عكس رجوع مي‌كردند. اين عبارت نيزبادقت به ‌كار رفته و همين طور بر حجم داده‌هاي بصري اين تصاوير تاكيد دارد.  به گفته اين عضو هيات علمي دانشگاه گروه تجسمي دانشگاه هنر، اساسا، تقابل ميان بازنمايي پديده‌ها و خود آنها، سابقه‌اي به قدمت تاريخ تصوير دارد. در تاريخ اساطير، افراط در شباهت بازنمايي‌ها به افسانه‌هايي مانند داستان رقابت زئوكسيس و پارهاسيوس براي ترسيم نقاشي واقع‌نمايي كه انسان و حيوان را فريب دهد يا اسطوره پيگماليون منجر شده است كه در آن بازنمايي ماهرانه مجسمه‌اي به‌صورت يك فرد واقعيت مي‌يابد. در تمام اين موارد شباهت (ميمسيس) به كيفيتي بدل مي‌شود كه امكان گذار از بازنمايي به واقعيت را ممكن مي‌سازد.  عرب‌زاده هايپررئاليست را به نوعي پاسخ نياز عصري مي‌داند كه انتزاع بر هنر حاكم بود و مي‌گويد: هنر هايپررئاليستي هم با رجوع به عينيت‌گرايي افراطي، خود را در قطب مقابل هنر غيرعيني انتزاعي قرار داد. اين رويكرد اگرچه در تمامي آثارش داعيه تقليد صرف از واقعيت را ندارد، اما با انتقال حجم زيادي از جزييات كه گاهي حتي بدون ابزارهاي بصري قابل مشاهده نيستند، مرز ميان موضوعات و بازنمايي آنها را مخدوش مي‌كند. چنين چالشي در مورد واقعيت و تصوير، توسط گرايش‌هاي معاصر ديگري هم طرح شده است. سنت داداييستي در مورد اثر هنري و تصوير نزد جريان‌هايي مانند نوورئاليسم مرز ميان شي و بازنمايي آن در اثر هنري را درمي‌نوردد. به نحوي مشابه، آثار هايپررئاليستي مانند مجسمه‌هاي دوان هانسون مرز ميان واقعي و غيرواقعي را نزد مخاطب خدشه‌دار كرده و برخلاف عكاسي كه يادآور«غيبت» سوژه است، تجربه مخاطب از«حضور» سوژه را به لحظه‌اي خاص بدل مي‌سازد. اين نمايشگاه به ارايه آثار هنرمندان هايپررئاليست امريكايي حاضر در گنجينه موزه اختصاص يافته است كه در چهار دهه گذشته كمتر به نمايش عمومي درآمده‌اند.   در واقع در دوره‌اي، انسان معاصر با اشباح از طريق عكاسي و تلويزيون مواجه شد؛ هايپررئاليسم اولين گرايش معاصر بود كه عكاسي را به خدمت خود گرفت. اين هنر در واكنش به تسلط مطلق هنر انتزاعي در صحنه هنري، به تصاويري روي آورد كه به‌صورت گسترده در جامعه در گردش بودند.  بيشتر اين نقاشي‌ها نمايشي از موضوعات، فضاهاي روزانه و تصويري از فرهنگ زندگي در جامعه ارايه مي‌كنند. فرهنگي كه از دهه‌هاي مياني قرن بيستم خود را به عنوان «روش زندگي امريكا» متمايز مي‌كرد. اين عبارت به ويژگي‌هاي منحصربه‌فرد زندگي در جامعه‌اي اشاره دارد كه با هدف رشد صنعتي و اقتصادي، نوع خاصي از فرهنگ زندگي مصرفي را ترويج مي‌داد.  چنين فرهنگي به منبع الهامي بدل گشت كه هنرمندان هايپررئاليست تصاوير خود را در آن جست‌وجو كردند. نمايش انعكاس ويترين‌هاي فروشگاه‌ها (ريچارد استس)، فرهنگ فست‌فود و فضاي كافه و رستوران‌ها (رالف گوئينگز)، نقاشي ماشين‌هاي امريكايي و انعكاس روي فلزات (جان سالت، دان ادي، رون كليمان)، فرهنگ تفريح در زندگي امريكايي (دوان هانسون، ريچارد مك لين) و همين‌طور فرهنگ تبليغات و تابلوهاي تجاري (رابرت كاتينگهام) تصاويري هستند كه غالبا آثار هايپررئاليست به ما عرضه مي‌دارند. آثار فوق از نظر ارتباط موضوعي با فرهنگ عامه، نسبت نزديكي بين هنر هايپررئاليست و جنبش هنر پاپ ايجاد مي‌كنند. كاتالوگ اين نمايشگاه را مقالاتي در مورد اين گرايش تصويري كه در سال‌هاي دهه 1960 و 70 ميلادي ظهور پيدا كرد، همراهي مي‌كند.  عرب‌زاده؛ عدم وجود منابع نظري كافي و همچنين كمبود شناخت، دلايلي عنوان مي‌كند كه ضرورت اداي دين به اين شاخه هنري را كه آنچنان‌كه بايد و شايد نظر نخبگان هنري را به خود جلب نكرد، توجيه مي‌كند.نمايشگاه «هايپررئاليسم: از تصوير تا واقعيت» كه از دوشنبه 11 ارديبهشت در موزه هنرهاي معاصر افتتاح شده تا 11 تيرماه ادامه خواهد داشت. هر چند به دليل اهميت اين نمايشگاه پژوهشي انتظار مي‌رود برگزار‌كننده نمايشگاه زمان نمايشگاه را تمديد كنند.


    نمايشگاه هنرمندان هايپررئاليست، يكي از رويدادهايي است كه هم‌جهت با رويكرد جديد موزه هنرهاي معاصر تهران در نمايش آثار گنجينه بر پايه پژوهش برگزار مي‌شود. در اين روند نه تنها آثار ارزشمند اين مجموعه در معرض ديد علاقه‌مندان هنر قرار مي‌گيرد، بلكه در روند پژوهشي دريافت آثار توسط مخاطب ابعادي تازه يافته و تاثير آموزشي و ماندگاري اين تجربه را افزايش مي‌دهد
   در واقع در دوره‌اي، انسان معاصر با اشباح از طريق عكاسي و تلويزيون مواجه شد؛ هايپررئاليسم اولين گرايش معاصر بود كه عكاسي را به خدمت خود گرفت. اين هنر در واكنش به تسلط مطلق هنر انتزاعي در صحنه هنري، به تصاويري روي آورد كه به‌صورت گسترده در جامعه در گردش بودند 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون