تلويزيون و قمار مناظره غنينژاد
محمد مهاجری
اگر صداوسيما هدفش از پخش مناظره دكتر موسي غنينژاد با آقاي عليزاده مقيم لندن، جبران كاستيهاي شديد مناظره آقايان درخشان و غنينژاد باشد كاملا قابل فهم است. در مناظره پيشين، صداوسيما با ايجاد دوقطبي دو استاد سرشناس اقتصاد را در برابر يكديگر قرار داد. فرض هم اين بود كه دكتر درخشان ميتواند با نقد اقتصاد ليبرال از يكسو غنينژاد را به گوشه رينگ بكشاند و با شكست دادن او در مناظره بلافاصله پاي دولت قبل را وسط بكشد و با محكوم كردن و حمله به آن، ضعفهاي دولت كنوني را بپوشاند. انتخاب افراد هم كاملا مهندسي شده بود. در يكسو اقتصادداني ليبرال و در سوي ديگر يك مدافع تمامعيار اقتصاد دولتي نشسته بودند. ميشد حدس زد كه دكتر درخشان با نقد نظام سرمايهداري و نشان دادن كدهايي متضمن بيعدالتي و نابرابري و ظلم، سپهر معرفتي غنينژاد را احاطه كند و با يك من سريشم او را به دولت قبل بچسباند و از آنجا كه دولت روحاني با ناكامي مواجه شده، دليلش را حضور انديشهاي مثل غنينژاد معرفي كند. دكتر مسعود درخشان اما خيلي زود مشت خود را باز كرد و با اينكه انصافا استادي باسواد است رفتارهايي هيستريك بروز داد به گونهاي كه مخاطب فهميد با يك بحث علمي روبهرو نيست و او براي مرافعه آمده است و همانگونه كه سنت مناظره است و هر كس عصباني شود بازي را واگذار كرده، اينبار هم تكرار شد. دكتر درخشان همان لحظهاي كه تصميم گرفت طرف مقابلش را با كلمه «منحط» مرعوب و از دور خارج كند بازي را واگذار كرد و مانند كشتيگيري كه در همان لحظه 10 امتياز عقب افتاده باشد، شكست خورد. شكست او البته باعث شد غنينژاد اصل اين را كه مقولهاي به نام اقتصاد اسلامي وجود دارد، زير علامت سوال ببرد. معتقدان به اقتصاد اسلامي در برابر نفي اين مقوله دستشان خالي نيست و براي آن دلايل متعددي دارند، اما دكتر درخشان با بيتدبيري كاري كرده بود كه فرصت دفاع هم براي خود دست و پا نكرد. آن مناظره مشتاقان علم اقتصاد را قانع نكرد و خيليها آن را نه يك بحث علمي كه تسويه حسابهاي شخصي دانستند تا اينكه قرار شد غنينژاد در مناظرهاي ديگر در برابر چهرهاي قرار گيرد كه از خودش شخصيتي ظاهرا پرحرف و باسواد برساخته است. طبعا اين مناظره ريسك نسبتا بالايي داشت اما صداوسيما چارهاي جز جبران نمونه قبل نداشت. اينبار هم مهندسي شده وارد شد. عليزاده كه اپوزيسیون دستساز است و براي اينكه معلوم نشود كدام طرفي است گاهي به نعل و گاهي به ميخ ميزند، براي رويارويي با غنينژاد انتخاب شد.
عليزاده چون گذشته بازياش را شروع كرد. طبيعتا او با گرايش ماركسيستي خود كه سعي بيهودهاي براي پنهان كردنش دارد به ليبراليسم اقتصادي حمله كرد. براي اينكه ذهن طرف مقابلش و نيز مخاطبان را خسته كند از عبارات و جملاتي كه از بس تكرار كرده برايش روان شده است استفاده كرد.
روش او در بنيان با شيوه دكتر درخشان تفاوتي نداشت اما كمي مدرنتر بود. به اضافه اينكه انگ زدنها و متهم كردنهايش دقيقا شيوهاي بود كه از دوستان اصولگرا آموخته بود و الحق هم خوب درس پس ميداد.
غنينژاد، اما در بازي او قرار نگرفت. صرفا دنبال مواردي ميگشت كه ادعاي عليزاده را نقض كند و در اين زمينه موفق هم بود. تا اينجاي كار، نه فقط غنينژاد كه ليبراليسم هم قسر در رفته. او شانس بزرگي يافته كه طرفهايش بازي ساده او را پيشبيني نكرده بودند و درعين حال، او دست طرف مقابل را خوانده و با علم كافي وارد بازي شده است. با اين حال به نظر ميآيد متفكراني هم در كشور ما و هم در غرب وجود دارند كه ليبراليسم اقتصادي و سياسي مورد قبول غنينژاد را به چالش كشيدهاند و براساس همين چالشها ليبراليسم تبصرههايي خورده كه با اصل تعريف آن مغاير است.
به گفته غنينژاد اقتصاد آزاد هرگز در ايران پس از انقلاب وجود نداشته و در اين زمينه دولت فعال مايشاء بوده است. اين استدلال آقاي غنينژاد را بايد اقتصاددانان ديگر در فضايي علمي بررسي كنند. باز هم تلويزيون به قمار ديگري دست خواهد زد.