به بهانه قهرماني منچسترسيتي در پريمير ليگ و احتمال كسب سهگانه
گوارديولايي بودن و سازشپذيري با حضور هالند
ترجمه: هانيه نيك
پپ گوارديولا يك تيم فوقالعاده ساخته است، اما همچنان برخي ميگويند اين تيم فاقد عنصر تعيينكننده دوران قهرماني سهگانهاش در بارسا است.
رئال مادريد قهرمان اروپا است، با اين حال در نيمه اول ديدار روز چهارشنبه در برابر الاتحاد، به صورت باورنكردني شكست خورد. هر بار روبن دياس، بازيكن منچسترسيتي، اقدام به ضربه زدن ميكرد اما بازيكنان رئال تنها ميتوانستند بخشي از اين فشار را مديريت كنند. پرس وحشيانه سيتي به قدري گيجكننده بود كه مادريد تنها 13 پاس را در 15 دقيقه اول رد و بدل كرد. در نيمه دوم نتيجه 2-صفر بود ولي ميتوانست به 5 بر صفر هم برسد. سيتي با چنان سرعت و دقتي -برابر يك تيم بزرگ اروپايي- بازي كرد كه تنها ميتوان گفت رئال ترسيده بود كه آنهم يك واكنش طبيعي به نظر ميرسيد. با اين حال، در اواسط ژانويه، وقتي سيتي در اولدترافورد مغلوب منچستريونايتد شد، منطقي به نظر ميرسيد كه بگوييم كه اين تيم و بازياش بهترين تيم پپ گوارديولا نيست. در آن روزها با افزايش امتيازات يونايتد، سيتي ديگر نميتوانست بگويد تيم برتر شهر منچستر است. با اين تفاسير، چهار ماه بعد، تنها اينتر و يونايتد بين سيتي و دومين سهگانه تاريخ فوتبال انگليس قرار دارند. البته كه چنين پيشبينيهايي كمي احمقانه به نظر ميرسند.
كمي به عقب برگرديم. سيتي به تازگي در گوديسون پارك مقابل اورتون فرانك لمپارد امتياز از دست داده بود. آنها از جام Carabao حذف شدند؛ با باخت به تيم ساوتهمپتون كه توسط ناتان جونز مديريت ميشد پنجشنبه هفته بعد، سيتي در نيمه اول با نتيجه 2-صفر مقابل تاتنهام شكست خورد و البته به پيروزي 4 بر 2 رسيد. با وجود قدرت آتشين آنها، آسيبپذيري سيستم دفاعي تيم براي رقبا مورد توجه قرار داشت. اين بازگشت در نيمه دوم به اين معنا بود كه سيتي در نيمه فصل، 42 امتياز داشت، 50 گل زده و 20 گل خورده. با بهترين ميانگين سوم خود زيرنظر گوارديولا. اما در مجموع بدترين و ضعيفترين گل زده خود را ثبت كرده بود. شناسايي دليل آن كار سختي نبود.
گوارديولا كه هميشه مصمم به مقابله با حريف است، هميشه كنترل را در اولويت قرار داده است. اما ارلينگ هالند با توپهايي كه سريع به فاز حمله ارسال ميشود، جلو ميرود. با حركت مستقيمتر براي استفاده بهينه از سرعت او، سيتي مجبور شده بود بازتر بازي كند. در اين شرايط به دست آوردن تعادل مشكل بود. در همان اوايل سوپر جام انگلستان، زماني كه او تنها 16 بار توپ را لمس كرد، مشخص بود كه هالند در حال دويدنهاي خطرناكي است كه البته نتيجهبخش نبودند.
هالند در اولدترافورد تنها 19 بار توپ را لمس كرد. در برد 2-صفر سيتي در بازي مشابه فصل قبل، كمترين لمسي كه يكي از بازيكنان آنها ثبت كرده بود، ايلكاي گوندوگان با 66 ضربه بود. اگر دخالت مستقيم يك بازيكن در حفظ مالكيت توپ تا اين حد محدود باشد، چگونه ميتوانيد بازي را به شيوهاي كه گوارديولا ميخواهد كنترل كنيد؟ اين يك ناسازگاري به نظر ميرسيد. باور داشته باشيد كه برخوردها در بازي ميتواند خلاقانه باشد. ليونل مسي هرگز سيستم گوارديولا در بارسلونا را به خوبي پياده نكرد و در عين حال مهمترين بازيكن يكي از بهترين تيمهاي تمام دوران بود.
هالند، به طور مشابه، شبيه يك صدف در ميان شنهاي درياست. او همان تمامكننده مهلكي است كه سيتي فاقد آن بود: اگر روزي به او نياز بود، آن تيم اكنون ميتواند بازياش را با نصف شانسهاي گلزني برنده شود. درحالي كه بدون حضور هالند احساس ميشد براي موفقيت بايد مسلطتر و قويتر باشند. بيش از هر چيز، بزرگي او به اين معني است كه تيمها نميتوانند به سادگي در مقابل سيتي قرار گيرند. همانطور كه مثلا پاري سن ژرمن در پارك دو پرنس در فصل گذشته اين كار را انجام داد. آنها بسيار خوشحال بودند كه اجازه ميدادند سيتي از عمق به وسيله فيل فودن عبور كند؛ اما هيچ كس ريسك انجام اين كار را در برابر هالند به جان نميخرد.
سيتي اما كمكم با تعادل خارقالعادهاش برتري زيادي به دست آورد. از زمان باخت مقابل تاتنهام در 5 فوريه، سيتي 23 بازي انجام داده كه در آنها در مجموع 10 دقيقه عقب افتاده بود. واقعيت اين است كه تيمي كه در 12 بازي متوالي پيروز ميشود، متوقف كردن آن بسيار سخت است. درنهايت همين هفته شرايط به سمتي رفت كه سيتي پنجمين قهرماني ليگ برتر را در شش فصل جشن گرفت.
انگليس هنوز وضعيت انحصاري ليگهايي شبيه به فرانسه يا آلمان را ندارد، اما اين حس به وضوح در حال افزايش است كه ليگ جايي نيست كه بتوان درباره سيتي و گوارديولا قضاوت كرد. اين بهترين فصل ليگ سيتي تحت هدايت گوارديولا براي كسب امتيازات، گلهاي زده يا گلهاي خورده نخواهد بود. اما با وجود تمامي مسائلي كه از زمان بازي كردن هالند در تيم مديريت ميشد، هيچ كدام از اين موارد به جز احتمال سهگانه بردن تيم مهم نيست. براي سيتي، ليگ قهرمانان همچون جام قهرماني است. اين بزرگترين فصل گوارديولا در انگليس خواهد بود، بزرگترين فصل در تاريخ منچسترسيتي: پيروزي در آن با وجود هر اتفاقي كه در فينال جام حذفي مقابل يونايتد بيفتد.
بحث كردن در مورد چگونگي اين شرايط با وجود اقدامات انجام شده، واقعا سخت است. منچسترسيتي حتي در مقطعي از فصل با 115 اتهام در مورد بيانضباطي مالي و شكستن قوانين فيرپلي مالي مواجه شد. وقتي يونايتد در سالهاي ۱۹۹۸ تا ۹۹ سهگانه را برد، اولينبار بود كه يك تيم انگليسي بعد از ۱۴ سال قهرمان اروپا ميشد.
نمايش و خلاقيت مهمترين عناصر در ساخت موفقيت در يك بازي هستند، حداقل از نظر دستيابي به پيروزي. در عين حال حس ناديده گرفتن احتمالات نيز نبايد بر ديدگاهها غلبه كند. اما زماني كه حداقل براساس آخرين گزارشها منچسترسيتي ثروتمندترين باشگاه جهان است، ضربه زدن به آن دشوار ميشود.
آيا سيتي ميتواند بارسلوناي بزرگ گوارديولا را در كسب افتخارات شكست دهد؟ اين مسالهاي قابل بحث است، اما بارسا با يك شوك و با اعلام يك دوران جديد، آنهم بعد از تمام شدن دوران فرسايش باشگاه، بعد از سالهاي مربوط به سبكهاي ژوزه مورينيو، رافا بنيتز و يونان كه قهرمان اروپا شد پا به عرصه گذاشت. سيتي ممكن است پيشرفتي در اين زمينه باشد، اما با وجود تمام تغييرات مانند ورود جان استونز به خط هافبك، اين تيم مانند بارسا راديكال نيست. حتي ميتوان گفت آنها ممكن است اين كار را بهتر انجام دهند، اما چيز جديدي خلق نميكنند و اگرچه سيتي مشخصا يك تيم گوارديولايي است، اما آنها نمونه خالصي از گوارديولا نيستند، مثلا سيتي 2018-2017، هيچ اهميتي به بارساي 11-2010 نميداد. تكامل به معناي سازش است و هيچ كدام از اين سازشها بزرگتر از افزودن هالند به حساب نميآيند.