گفتوگو با كارگردان و دو بازيگر نمايش «زوج ناجور»
كمدي خانوادگي در بحران اقتصادي
اين اولين اجراي يك نمايشنامه امريكايي در ايران بعد از 10 سال است
احمدرضا حجارزاده
اين شبها اگر به تالار قشقايي مجموعه تئاتر شهر سر بزنيد، ميتوانيد به تماشاي كمدي «زوج ناجور» بنشينيد. اين نمايشنامه كه اثري از نيل سايمون امريكايي است و توسط شهرام زرگر ترجمه شده، تاكنون در ايران اجرا نشده بود و حالا براي نخستينبار به كارگرداني محمدحسين پيوندي اجرا ميشود. محمدحسين پيوندي داراي كارشناسي ارشد كارگرداني تئاتر و هشت سال سابقه فعاليت در اين عرصه است. او در سينما نيز پنج فيلم كوتاه ساخته و مجري طرح بسياري از تئاترها بوده. نمايش «زوج ناجور» كه از نخستين شب اجرا با استقبال تماشاگران روبهرو شد، به مشكلات خانوادگي و زناشويي دو دوست در دهههاي 70 و 80 ميلادي و اوج بحران اقتصادي امريكا ميپردازد. حسين كشفياصل، فرشيد قليپور، انوش معظمي، كيميا جواهري، مينا زرناني، همايون حيدرزاده، عدنان فراهاني و وحيد كريمي در اين نمايش بازي كردهاند. با كارگردان و دو بازيگر اين نمايش گفتوگو كرديم.
پايان خوش براي سليقه ايراني
محمدحسين پيوندي، كارگردان نمايش از دو سال پيش درگير انتخاب متن بوده كه خيلي اتفاقي با حسين كشفي اصل آشنا شده: «ايشان چند متن را براي اجرا معرفي كردند. ميخواستم اولين تجربهام در كارگرداني، نمايشي كمدي باشد تا مردم را در اين شرايط اقتصادي و پرتلاطم كشور خوشحال كنم. در ادامه با آقاي شهرام زرگر، مترجم نمايشنامه، آشنا شدم. ايشان موافقت كردند متن اجرا بشود و اين افتخاري براي من است كه به عنوان اولين نفر آن را به صحنه ميبرم. قرار بود نمايش را پارسال اجرا كنيم. از شهريور 1401 درگير آن بوديم كه اجراي ما به دلايل مختلف مدام عقب ميافتاد. بعد هم مواجه شديم با مشكلاتي كه در جامعه پيش آمد. بعد قرار شد آذر ماه اجرا برويم اما باز نشد. درنهايت موفق شديم خرداد امسال نمايش را روي صحنه ببريم تا جايي كه ميدانم طي دو سال گذشته در تئاترشهر كار كمدي روي صحنه نرفته و اين اتفاق، دوباره با اجراي ما شروع شد.»
او به حضور كشفي اصل در مقام مشاور كارگردان اشاره ميكند و ميگويد: «اين متن 10 سال همراه ايشان بوده و بر آن تسلط داشتند. در تمرينها قرار شد اگر نكتهاي درباره ميزانسنها يا صحنهها بود، به ايشان بگويم. به عنوان كارگردان يك گوشه مينشستم و ايدههايي را كه در ذهنم بود، يادداشت ميكردم و در پايان تمرينها تحويل آقاي كشفي ميدادم و او تزريق ميكرد به گروه. خيلي از حسين كشفي ممنونم كه هم به عنوان بازيگر در صحنه بود و هم به عنوان بازيگردان. همچنين ممنونم بابت اينكه جاهايي از متن را حذف كرد تا لطمهاي به كار نخورد.»
پيوندي ميافزايد: «سال گذشته وقتي قرار بود اين متن را اجرا برويم، گروه ما هشت بازيگر ديگر داشت. با توجه به نابازيگراني كه براي آن اجرا دعوت كرده بودم و سختيهايي كه كشيدم، خدا را شكر ميكنم كه الان گروه تغيير كرد. به خاطر آن اجرا نزديك به 100 ميليون تومان ضرر كردم! ما از خردادماه شروع به توليد كرديم و تا آبانماه پارسال درگير تمرين بوديم. يك هفته مانده به اجرا، كار لغو شد. خيلي اذيت شدم اما الان خيلي خوشحالم.»
اين كارگردان به اين پرسش كه نمايش «زوج ناجور» با موضوع بحران اقتصادي در امريكا و مشكلات خانوادگي، چه تاثيري بر مخاطب امروز ايران ميگذارد؟ اينطور پاسخ ميدهد: «در بروشور نمايش يادداشت كوتاهي نوشتهام مبني بر اينكه معتقدم خانواده نه مرز ميشناسد، نه قوم و نه مليت. تنها خانهاي كه آدم ميتواند به آن اطمينان بكند و آنجا امنيت داشته باشد، خانواده است كه در همه جوامع يكسان است. خيلي خوشحالم كه متني امريكايي بر پايه و اساس خانواده كار ميكنم. اين موضوع نه ايراني ميشناسد، نه امريكايي و نه اروپايي. خوشحالم نمايشي را روي صحنه بردهام كه استحكام خانواده را به تماشاگر نشان ميدهد. خانواده بهترين جايي است كه آدمها تغييراتشان را هم ميتوانند آنجا اعمال بكنند.»
پيوندي با بيان اينكه در پروسه تمرينها احساس حضور در يك خانواده بين اعضاي گروه وجود داشت، به تغييري اشاره كرد كه در پايان نمايشنامه ايجاد شد: «در متن اصلي، شخصيتها به سمت خانواده برنميگردند، ولي ما پايانبندي را طوري طراحي كرديم كه اُسكار، همسر شخصيت اصلي، به خانه برگردد و آشتي كنند.»
شرايط امروز مردم، اين نمايشنامه را ميطلبيد
حسين كشفي اصل از بازيگران و كارگردانان شناختهشده و كاربلد تئاتر ايران است كه سال جديد را با كارگرداني نمايش كمدي «لئوناردو داوودنژاد» در سالن انتظامي خانه هنرمندان آغاز كرد و پس از آن با سه مسووليت بازيگر، دراماتورژي متن و مشاور كارگردان به نمايش «زوج ناجور» پيوست. او درباره حضور در پروژه «زوج ناجور» پس از كارگرداني نمايش كمدي «لئوناردو داوودنژاد» ميگويد: «من و ساير اعضاي گروه از اينكه باز هم سراغ يك كار كمدي رفتيم، بهشدت خوشحاليم؛ چون جامعه امروز ما خيلي به ديدنِ نمايش كمدي نيازمند است. به خصوص كمديهايي كه استايل و سر و شكل درست و خوبي داشته باشند و هر حرفي بابت خنداندن در آن گفته نشود؛ يعني حرفي براي گفتن داشته باشد. آدمها نمايش را ببينند و لذت ببرند. خنده به صورتشان بيايد، روحيهشان كمي عوض بشود و پيامي هم دريافت بكنند. ضمن اينكه نصف پرونده كاري من، شامل نمايشهاي كمدي است و نيم ديگر آن نمايشهاي جدي».
اين بازيگر درباره انتخاب متن نيز با اشاره به سابقه برخوردش با نمايشنامه «زوج ناجور» يادآوري ميكند: «از 10 سال پيش تاكنون اين متن با من است و فراز و نشيبهاي عجيبي را از سر گذرانده. سال 87 نمايشي به نام «زنداني خيابان دوم» بازي كردم به كارگرداني مهدي گليج با متني از نيل سايمون كه اجراي موفقي داشت. دو سال بعد، گليج تصميم گرفت نمايش «زوج ناجور» را كار كند. اين متن را دو، سه بار با گروههاي مختلف تمرين كرديم، ولي هر بار به سرانجام نرسيد. در نهايت سال 91 آن را براي جشنواره دانشجويي اجرا كرديم كه فقط يك اجرا در سالن اصلي تالار مولوي داشتيم. همان سال قرار بود اجراي عمومي برويم اما كارگردان نمايش از كشور مهاجرت كرد! بعد از رفتنِ آقاي گليج، حس كردم متن، گوشه دلم مانده. به او گفتم حالا كه تو كار نميكني، من آن را كار ميكنم. سال گذشته با آقاي محمدحسين پيوندي آشنا شدم و قرار گذاشتيم يك همكاري با هم داشته باشيم. دنبال متن ميگشتيم كه من نمايشنامه «زوج ناجور» را پيشنهاد كردم. آقاي پيوندي متن را خواندند و بسيار جذب آن شدند و قرار شد آن را به صحنه ببريم. از آنجايي كه من حدود يك دهه با اين متن همراه بودم، تصميم گرفتم دستي به سر و گوش آن بكشم، چون اولا حس ميكردم متن نياز به اين كار دارد، ثانيا اگر ميخواستيم متن اصلي را اجرا كنيم، چيزي حدود سه ساعت زمان ميبُرد و از حوصله تماشاگر امروز تئاتر ايران خارج است. با آقاي شهرام زرگر، مترجم متن حرف زدم و اجازه گرفتم دستي به متن بكشم تا ريتم مناسبتري پيدا بكند و ايشان اجازه دادند. الان هم احساس خيلي بهتري به متن دارم؛ چون نيل سايمون دستش به كمنويسي نميرود. خيلي با جزييات همهچيز را توضيح ميدهد. گرچه يكي از نمايشنامهنويسان برتر تئاتر جهان است اما شايد متن اصلي براي جامعه امريكا مناسب باشد و در ايران خيلي مورد قبول واقع نشود.»
كشفي اصل در پاسخ به اين پرسش كه چرا در 10 سال گذشته براي اجراي اين متن اقدام نكرده، ميگويد: «اتفاقا دو، سه بار تلاش كردم. قرار بود سال گذشته خودم اين نمايش را در تماشاخانه ايرانشهر روي صحنه ببرم. حتي كارهاي اداري آن انجام شد، ولي قسمت نشد. سال گذشته هم كه وضعيت كشور به آن صورت بود؛ اما بابت اينكه اجراي ما الان با اين تيم و تركيب در مجموعه تئاتر شهر اتفاق افتاده، خيلي راضيترم. من هميشه تئاتر شهر را خانه دوم خودم ميدانم و لذت ميبرم وقتي اينجا اجرا دارم.»
بازيگر نقش «اُسكار» كه سال گذشته نمايش تراژدي «تجربههاي اخير» را در تئاتر شهر اجرا كرده بود، در پاسخ به اينكه چرا پيش از وقوع بحرانهاي اجتماعي اخير كه فضاي جامعه ظاهرا آرامتر بود، نمايش تراژدي روي صحنه برده، ولي حالا كه شرايط ملتهبي در كشور برقرار است، نمايش كمدي كار ميكند؟ ميگويد: «من فكر ميكنم ميتواند عكس اين ماجرا هم اتفاق بيفتد. زماني كه سال گذشته «تجربههاي اخير» را روي صحنه آوردم، يك نمايش تراژيك كار كردم، چون شرايط را آرام ميديدم. ما در سرزميني زندگي ميكنيم كه هر روز آن پرتلاطم است. شب ميخوابيم، صبح بيدار ميشويم، ميبينيم فلان قانون تغيير كرده يا فلان چيز قيمتش افزايش داشته! ما چندده سال است با اين فراز و نشيبها زندگي ميكنيم. بخشي از آن برميگردد به اينكه ديگر به شرايط موجود عادت كردهايم! بايد ببينيم با شرايط مختلفي كه به وجود ميآيد، ما ميتوانيم چه كار بكنيم كه خودمان را با آن وفق بدهيم يا چه تغييري ميتوانيم ايجاد كنيم؟ اگر سال پيش تئاتر تراژدي «تجربههاي اخير» را كار كردم، شرايط ميطلبيد و فضا به نسبت آرامتر بود. حالا كه شرايط اينگونه تغيير يافته، به عنوان هنرمند احساس وظيفه ميكنم كه حال آدمها را عوض كنم. مردم ما در شرايط عجيب و غريبي زندگي ميكنند. وضعيت اقتصادي و روحي رواني دارد آدمها را له ميكند! وقتي در اين شرايط كسي تئاترديدن را انتخاب ميكند و بين حدود هفتاد نمايشي كه هر شب روي صحنه ميرود، تئاتر ما را انتخاب ميكند، ما به عنوان هنرمند براي آن مخاطب چه كار ميكنيم كه حال او را حداقل براي يكيدو ساعت تغيير بدهيم، از فضاي هميشگي روزانه خارجش بكنيم و خنده بر لبانش بياوريم؟! من نميگويم متون تراژيك محلي از اعراب ندارد اما تشخيص من اين است كه الان كارهايي اجرا بكنم كه تماشاگر كمي بخندد و حالش خوب بشود.»
نمايش «زوج ناجور» درباره اختلافات خانوادگي و مشكلات زناشويي است اما در آن به بحران اقتصادي امريكا نيز اشاره ميشود. از كشفي اصل ميپرسيم «حالا كه موضوع نمايش با وضعيت اين روزهاي كشور ما كه در بحران اقتصادي اسفناكي قرار دارد، همخواني پيدا كرده، آيا در دراماتورژي متن به اين نكته توجه داشته و چرا شوخيهاي اقتصادي در نمايشنامه را پررنگتر نكرده؟»
او به اين پرسش چنين پاسخ ميدهد: «حق با شماست. اين بخش از ماجرا كه به زندگي زناشويي شخصيتها و رفاقتشان ميپردازد، بيشتر مد نظر ما بوده. در مورد وضعيت اقتصادي، اين متن به دهه هفتاد و هشتاد امريكا برميگردد كه به لحاظ اقتصادي، دهههاي پرتلاطمي بوده اما هنگام دراماتورژي متن، سعي كرديم بيشتر به آن بُعد قضيه نگاه بكنيم، زيرا آن بُعد ماجرا براي تماشاگر ايراني جذابيت بيشتري دارد تا شرايط بحراني اقتصاد. تماشاگر ايراني، خودش شبانهروز در اين شرايط غوطهور است، ولي ديدنِ روابط زناشويي و پستي و بلنديهاي روابط انساني براي مخاطب ايراني قطعا جذابتر خواهد بود. شايد اگر متن اصلي اجرا ميشد، به آن مسائل اقتصادي هم بيشتر ميپرداختيم اما چون مجبور بوديم متن را براي تماشاگر ايراني دراماتورژي بكنيم كه فهم آن بهتر بشود، حوصلهاش سر نرود و ريتم مناسبتري داشته باشد، به ابعاد انساني و زندگي زناشويي ماجرا بيشتر پرداختيم.»
تجربه دختري مهاجر، شكننده و مهربان بودن
كيميا جواهري، ليسانس روانشناسي دارد و دانشآموخته بازيگري از آموزشگاه استاد سمندريان است. او سابقه بازي در تئاتر، سينما و تلويزيون را دارد و به عنوان طراح و مجري گريم فعاليت داشته. «جان گابريل بوركمن» ايبسن، «تقصير»، «افراي ژاپني»، «پنگوئنهاي افسرده» و «تجربههاي اخير» از كارهاي اوست. تلهفيلم «اي دوست مرا به خاطر آور» ساخته حميد نعمتالله، فيلم سينمايي «دختران» اثر قاسم جعفري از كارهايي است كه او در آنها ايفاي نقش كرده.
اين بازيگر كه ايفاي نقش «گِوِندولين» را در نمايش «زوج ناجور» برعهده دارد، درباره نقش خود ميگويد: «گِوِندولين دختري است كه مهاجرت كرده به امريكا و سعي دارد مستقل باشد. خوش ميگذراند و سعي ميكند از هر لحظه زندگياش لذت ببرد. آدم راحتي است اما اصل و اصول زندگي براي او خيلي اهميت دارد. در ظاهر امر، احساس ميكنيم دختر بيخيالي است ولي در باطن بسيار شكننده و دلرحم است.»
او كه تاكنون در نمايشهاي متعددي با حسين كشفي اصل همكاري داشته، در مورد تاثير اين همكاري بر كيفيت و روند بازي خود ميگويد: «بازي مقابل آقاي كشفي اصل، قطعا ميتواند تاثيرگذار باشد اما نكته مهم درباره كارهايي كه تا به حال بازي كردهام اين است كه كارگردان سه مورد از نمايشهاي من، آقاي كشفي اصل بودند. ايشان دست بازيگر را باز ميگذارد تا خلاقيت خود را بروز دهد. اين نكته خيلي مهم و مثبتي براي يك بازيگر است اما بايد يادآوري و تاكيد كنم كه آقاي كشفي اصل، هم يك كارگردان زبردست است، هم دموكراتترين ديكتاتوري است كه ميشناسم. يعني بازيگر را به زيبايي در لايههاي زيرين كار، به سمتي هدايت ميكند كه درست است. اين نكته در ايشان خيلي برايم جالب است. ما در دو نمايش «افراي ژاپني» و «زوج ناجور» همبازي بوديم. حضور ايشان كنار بنده، باعث دلگرمي است و اعتماد بهنفس بيشتري به آدم ميدهد، چون بازيگر بسيار مسلطي هستند. در حوزه كارگرداني و بازيگري نيز حواسشان به همهچيز است و كاركردن با ايشان خيلي لذتبخش است.»
او درباره ايفاي نقش در اولين تجربه حرفهاي محمدحسين پيوندي، كارگردان ميگويد: «تئاتر يك كار گروهي است و اگر بين افراد گروه تعامل وجود نداشته باشد، قطعا اتفاق درستي نميافتد. در نمايش «زوج ناجور» نيز به همين ترتيب بود. تعامل با آقاي محمدحسين پيوندي و اعتمادي كه ايشان به ما داشتند و مشاورههاي آقاي كشفي اصل تاثير اين ماجرا را دوچندان كرده. هرچند در اجراي نقش گِوِندولين، بيشك داشتههاي خودم هم تاثيرگذار بوده، چون آموزههاي خوبي در زمان حيات استاد سمندريان ديدهام؛ دورهاي كه ايشان بسيار روپا بودند و دوره خيلي خوب و شكوفايي بود. در دورههايي كه من هم در خدمتشان بودم، آموزههايشان تا امروز خيلي برايم كمككننده بودهاند.»
محمدحسين پيوندي: خوشحالم كه متني امريكايي بر پايه و اساس خانواده كار ميكنم. اين موضوع نه ايراني ميشناسد، نه امريكايي و نه اروپايي. خوشحالم نمايشي را روي صحنه بردهام كه استحكام خانواده را به تماشاگر نشان ميدهد... در متن اصلي، شخصيتها به سمت خانواده برنميگردند ولي ما پايانبندي را طوري طراحي كرديم كه اسكار، همسر شخصيت اصلي، به خانه برگردد و آشتي كند.
حسين كشفياصل: جامعه امروز ما به كمديهايي كه استايل و سر و شكل درست و خوبي داشته باشند و هر حرفي بابت خنداندن در آن گفته نشود، نيازمند است. يعني حرفي براي گفتن داشته باشد. آدمها هم نمايش را ببينند و لذت ببرند و هم پيامي دريافت كنند، ضمن اينكه نصف پرونده كاري من، شامل نمايشهاي كمدي است و نيم ديگر آن نمايشهاي جدي.
كيميا جواهري: در نمايش «زوج ناجور» نقش گِوِندولين را بازي ميكنم. دختري كه مهاجرت كرده به امريكا و سعي دارد مستقل باشد. خوش ميگذراند و سعي ميكند از هر لحظه زندگياش لذت ببرد. آدم راحتي است، اما اصل و اصول زندگي براي او خيلي اهميت دارد. در ظاهر امر، احساس ميكنيم دختر بيخيالي است ولي در باطن بسيار شكننده و دلرحم است.