درباره ادبيات، پيرامون ايران فرهنگي - 8
دين جدا كردمان ز يكديگر
سهند آقایی٭
ملكالشعرا بهار در مثنوي «كارنامه زندان» ذيل عنوان «شمّهاي در تاريخ خراسان» به اختلافات ديني در تاريخ پرفرازوفرود خراسان بزرگ و نواحي ديگر از ظهور زردشت تا دوره اسلامي اشاره كرده است. بهار ميسرايد:
گرچه زردشت از خراسان خاست / دين زردشت از خراسان كاست
مردم كابل و تخارستان / گوزگانان و غور و غرشستان
بگزيدند دين بودا را / بردريدند زند و اُستا [=اوستا] را
مردم تورفان و فرغاني / بگرفتند مذهب ماني
طوس و باورد و رخّج و گرگان / نيمروز و عراق و ماه و مغان
دين پيشينه را به سر بردند / چارآخشيج را نيازردند
باري، بهار پس از آنكه از سه آتشگاه رسمي ايرانيان يا به تعبير خودش «سه قبله خلق» سخن به ميان ميآورد، به اختلاف ميان سه ملتِ شمني، زردشتي و مانوي ميپردازد:
خلق ايران شدند بر سه فريق / شمن و زردهشتي و زنديق
دين زردشت چون اساسي بود/ روشي متقن و سياسي بود
اندرو جلوه كرد ايراني / چيره شد بر دو كيش عرفاني
كه در آن هر دو كيش صوفيوار / بود تجريد و ترك حاصل كار
گيگر بر آن بود كه كشمكش ميان دو فرهنگ روستايي و چادرنشيني در عصر زردشت در نهايت به يك اصلاح ديني انجاميده كه چندان باب طبع فرهنگ چادرنشيني (nomadic nation) نبوده است؛ چنانكه ما اوج اين نقار را ميتوانيم در حماسه پهلواني يادگار زريران بجوييم. با اين همه اين دشمني همچنان در زمان ساسانيان زنده ميماند و گواهش را ميتوان در كتيبه سرمشهد واقع در هشتاد كيلومتري جنوب كازرون باز جُست. در اين سنگنوشته كه ژاله آموزگار آن را به فارسي برگردانده است، به مبارزه كردير (=كرتير)، موبدموبدان بهرام دوم با پيروان اديان ديگر و استقرار دين زردشتي در سراسر قلمرو ساساني اشاره شده است: «يهوديان، شمنان، برهمنان، نصاري و مسيحيان (مقصود دو فرقه از پيروان دين مسيح است)، مغتسله و زنديقان (مقصود پيروان آيين ماني است) در كشور سركوب شدند و بتها ويران شدند و لانههاي ديوان خراب گشتند و جايگاه و نشستنگاه ايزدان بنا گرديد. در سرزمينهاي گوناگون و جاهاي مختلف بسيار اعمال ايزدان افزايش يافت و بسيار آتشهاي بهرام برپا شد و بسيار مغمردان شادمان و نيكبخت شدند و براي آتشها و مغان بسياري سند مهر شد.»
٭شاعر و نویسنده