يك داستان ترسناك واقعي
آيا هوش مصنوعي مانند آن زن كابوسوار جهان هنر را تسخير ميكند؟
نيلوفر منزوي
در جهاني موازي، او جايي آن بيرون در كمين است. جايي شايد در سرزمين كابوسها. جايي كه در آن تمام ترسهاي ما يكجا جمع شدهاند. براي احضار كردن او كافي است دستور درست را در يك برنامه توليد تصوير هوش مصنوعي تايپ كنيد. بعد مثل يك طلسم ديجيتالي، كلمات شما چهره وهمآلود زني ميانسال با نگاهي خالي از فروغ زندگي، تاريك و اخمي آزاردهنده را در برابرتان پديدار ميكند. نام اين زن لوب (Loab) است و توسط هنرمندي سوئدي كه در توييتر با نام سوپر كامپوزيت (Supercomposite) شناخته ميشود، احضار شده است.
سوپركامپوزيت يكي از اولين كساني است كه با ورود به قلمرو توليد تصوير با هوش مصنوعي موج به راه انداخت. سال گذشته اين هنرمند حين آزمايش با نگاتيو پرامپت (دستورهايي كه از هوش مصنوعي ميخواهد كه چه چيزهايي را حذف كند)، به طور تصادفي با چهرهاي ترسناك روبهرو شد.
وقتي سوپر كامپوزيت براي بار دوم دستور را اجرا كرد، همان زن دوباره برگشت و اينبار در كنار كلمه لوب. سوپر كامپوزيت در سپتامبر 2022 درباره كشف لوب در توييتر نوشت: «هوش مصنوعي او را راحتتر از بسياري از چهرههاي مشهور بازتوليد كرد. او ماندني است و هر تصويري را كه در آن حضور مييابد، تسخير ميكند. اين يك داستان ترسناك واقعي است.» عجيب نيست كه لوب شهرت جهاني پيدا كرد. تصوير اين زن مرموز آنقدر شناختهشده است كه حتي يك صفحه ويكي پديا هم براي خودش دارد.
بخشي از رمز و راز پيرامون لوب به اين برميگردد كه نميدانيم دقيقا چه چيزي را قرار است به ما نشان دهد. تصوير لوب، شايد نوعي «تروني» امروزي است. تروني نوعي نقاشي پرتره در عصر طلايي هلند است كه بر بيان حالت چهره و احساسات تمركز دارد، بهطوري كه شايد بتوان معاني متعددي را از آن برداشت كرد. در واقع در تروني ما نه با يك شخص، بلكه با يك ايده طرفيم. يكي از مشهورترين ترونيهاي قرن هفدهم، نقاشي دختري با گوشواره مرواريد از يان ورمير نقاش هلندي است. البته كه تصوير لوب، از تصوير دختري با گوشواره مرواريد ترسناكتر است، اما مساله اينجاست كه اين تصوير توسط انسان خلق نشده كه بتواند درباره ايده پشت آن برايمان توضيح دهد. در ميان صدها تصوير لوب كه سوپركامپوزيت ساخته، شاهد پسزمينهاي از كودكان تكه تكه شده يا كساني در حال فرياد زدن هستيم. برخي تصاوير آنقدر ترسناك بودند كه هنرمند تصميم گرفت به صورت عمومي منتشرشان نكند.
لوب بيش از ويژگيهاي كابوسوار خود توجه جهانيان را به خود جلب كرده است. اين زن وهمآور كه بهواسطه چيزي كه سوپركامپوزيت آن را تصادف آماري تكرارشونده مينامد، ظاهر شده، از ورود به عصر جديدي از خلاقيت خبر ميدهد؛ چه برايش آماده باشيم و چه نباشيم.
برندان مورفي، عكاس و مدرس رسانههاي ديجيتال در دانشگاه مركزي كوئينزلند استراليا، بيشتر اوقات فراغت خود را صرف فكر كردن در مورد آينده هوش مصنوعي و جمعآوري نمونه از توليدات تصوير و متن ميكند. با توجه به اينكه فناوري اخيرا در حال انفجار است، او فكر ميكند كه دنياي هنر به سمت يك تغيير پارادايم پيش ميرود، دقيقا مانند زماني كه عكاسي در اوايل دهه1800 پا به عرصه گذاشت.
امروزه، وقتي مورفي از هوش مصنوعي براي ساختن اثر هنري استفاده ميكند، آن را مانند عكاسي از منظره، پرسه زدن در يك مكان و جستوجوي چيزهاي جالب براي عكاسي در نظر ميگيرد. منظرهاي كه او در حال كاوش آن است، نوعي جهان موازي هنر بشري است. به هر حال، مولدهاي هوش مصنوعي بر اساس دانش، فرهنگ و سنتهاي هنري انساني آموزش ديدهاند، به اين معني كه ما ميتوانستيم هر كاري را كه آنها خلق ميكنند، انجام دهيم. به گفته مورفي هوش مصنوعي ابزاري است كه هنرمندان ميتوانند از آن براي پيشبرد فعاليتهاي هنري خود استفاده كنند و هر چند وقت يكبار، شخصيتي بينظير مانند لوب از دل تاريكيها
بيرون ميآيد.
آن پلوين، جامعهشناس ديجيتالي در موسسه اينترنت آكسفورد كه در مورد تاثير بالقوه يادگيري ماشيني بر كار خلاق تحقيق ميكند، ديدگاه مشابهي دارد. به گفته پلوين مدلهاي هوش مصنوعي ميتوانند به روشهاي غيرمنتظره توجهها را به يك عامل كاملا ناشناخته در سبك خاصي از نقاشي جلب كنند. اما مدلهاي يادگيري ماشيني مستقل نيستند و به تنهايي جريان هنري جديدي خلق نميكنند. مورفي گفت كه در آينده، آثار هنري توليد شده توسط هوش مصنوعي ميتوانند ما را ترغيب كنند كه سنتهاي هنري را زير سوال ببريم و واكنشهاي احساسي خود را نسبت به تصاوير بررسي كنيم.
در حال ورود به دورهاي هستيم كه بسياري مشاغل ازجمله برخي خدمات نوشتني و نقاشي ممكن است از بين بروند و انفجار هنر توليد شده توسط هوش مصنوعي در ماههاي اخير نگرانيهايي را ايجاد كرده كه الگوريتمها با تقليد سبكهاي متمايز هنرمندان، هنرمندان را از صحنه حذف كنند.
بهترين هنرمندان انساني بدون شك به رقابت با هوش مصنوعي ادامه خواهند داد. تبديل شدن به چهره عمومي و هويت ملموس و واقعي ميتواند براي هنرمندان بيش از هر زمان ديگري حياتي باشد. مورفي ميگويد كه صرفنظر از اينكه اپليكيشنهايي مانند لنسا (Lensa) چگونه شيوه ساخت اثر هنري را تغيير ميدهند، شخصيت هنرمند همچنان يك زمينه مهم براي كار او است.
چتجيپيتي كه امروز بسيار مشهور است، يك توليدكننده متن مبتني بر هوش مصنوعي است كه در نوامبر 2022 به طور عمومي منتشر شد. نام آن مخفف « Chat Generative Pre-trained Transformer» است، با موتوري كه براساس ارزيابي احتمال قرار گرفتن كلمات خاصي به دنبال يكديگر در يك بلوك متني است. مانند لوب، به نظر ميرسد كه در پاسخهاي اين برنامه كه مرزهاي دانش و خلاقيت انسانها را به چالش ميكشد، حضوري شبحگونه وجود دارد. برنامهاي كه مثل يك طوطي تاسانداز، بر سر توليد رشتههاي مناسب از كلمات ريسك ميكند تا ما
را فريب دهد.
هنوز هم به عهده ما است كه حرفهاي او را قضاوت و درست و غلطش را روشن كنيم. وقتي از او پرسيده شد كه هوش مصنوعي چطور هنر را تغيير ميدهد، ظاهرا او هم با مورفي همنظر بود:
«هوش مصنوعي شيوه خلق، درك و تجربه هنر را تغيير ميدهد. الگوريتمهاي هوش مصنوعي ميتوانند براي توليد اشكال بديع هنر مانند موسيقي، شعر و هنرهاي بصري استفاده شوند. اين الگوريتمها همچنين ميتوانند براي تحليل و تفسير موجود استفاده شوند. آثار هنري به روشهاي جديد و جالب خلق شوند. به علاوه، فناوري هوش مصنوعي براي ايجاد اينستاليشنها و اجراهاي هنري تعاملي استفاده ميشود كه ميتواند در زمان واقعي به بينندگان پاسخ دهد و با آنها تعامل داشته باشد. در مجموع، هوش مصنوعي اين امكان را براي هنرمندان فراهم ميكند تا اشكال جديدي خلق و كشف كنند. بيان هنري و براي مخاطبان به تجربه هنري به روشهاي جديد و هيجانانگيز توسعه مييابد.» مرزهاي خلق هنري در حال گسترش است و خلق چيزهايي مانند «لوب» تازه آغاز كار است.