اختصاصي «اعتماد» از نيمكت آبيها
از نقش يك مربي مشهور در انتخاب سرمربي استقلال تا آدمهاي پشت پرده
علي ولياللهي
يك منبع آگاه به خبرنگار اعتماد اطلاع داد كه سرمربي مشهور دوست ندارد جواد نكونام هدايت استقلال را برعهده بگيرد. چند روزي ميشود كه بحث سرمربيگري جواد نكونام در باشگاه استقلال مطرح شده اما برخلاف انتظارات اين قرارداد هنوز به انجام نرسيده است. به گزارش «اعتماد»، در اين بين برخي شايعات نيز در فضاي رسانهاي مطرح شده است؛ شايعاتي نه قابل تاييد و نه قابل تكذيب كه ميگويد برخي نهادهاي نظارتي با نشستن نكونام روي نيمكت آبيها موافق نيستند. برخي ديگر هم مدعي شدهاند مشكل نكو با فولاد و آن شكل جدا شدن از باشگاه اهوازي در كوران ليگ قهرمانان آسيا باعث شده عقد قرارداد او با باشگاه استقلال دچار مشكل شود.
چهرههاي هميشه پشت پرده
اينكه هيچ كس نميداند چرا در حالي كه جواد نكونام انتخاب مديرعامل، كميته فني و طرفداران استقلال است اما قرارداد شروع همكاري امضا نميشود اتفاق بسيار بدي است. از آن بدتر اينكه هيچ نهادي در اين رابطه توضيحي ارايه نميكند؛ نه در جهت رد و نه در جهت تاييد. در سالهاي گذشته نيز اخبار مشابهي از اين دست اتفاقات به گوش ميرسيد. مثل ماجراي ممنوعالكاري نانوشته علي دايي، بركناري رييس قبلي فدراسيون فوتبال يا همين اواخر كه داستان وريا غفوري پيش آمد و شايعه شد تيمها از امضاي قرارداد با كاپيتان سابق استقلال منع شدهاند. اين مساله تنها مربوط به ورزش هم نميشود. در ساير حوزهها نظير موسيقي يا سينما نيز بارها شنيده شده كه فلان چهره سرشناس بدون اينكه به صورت مشخص ازسوي نهادي با ممنوعيت مواجه شده باشد كنار گذاشته شده است. حالا هم عجيب است كه بعد از اين همه شايعه در رابطه با مشكل داشتن نهادهاي امنيتي و نظارتي با سرمربيگري در استقلال هيچ كدام از اين نهادها حداقل داستان را تكذيب نميكنند! همين تكذيب نكردن باعث ميشود بازار گمانهزنيها داغ شود و حتي برخي اين آب گلآلود را فرصتي مناسب براي ماهيگيري ببينند. در اين بين هواداران استقلال نيز كاملا حق دارند اگر تصور كنند كه دستهايي فراتر از حوزه ورزش قصد چوب گذاشتن لاي چرخ مسير باشگاه محبوبشان را دارد. سوالي كه ميتوان امروز پرسيد به صورت مشخص وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال را نشانه ميرود. اين دو نهاد به عنوان متوليان اصلي ورزش و فوتبال كشور چرا در مقابل اين شايعات سكوت كردهاند و پاسخي نميدهند؟ اگر نكونام ممنوعالكار است به او اعلام شود و دلايل اين تصميم هم به اطلاع مردم برسد. اگر مشكل از طرف باشگاه فولاد است اسناد و مداركش دراختيار رسانهها قرار بگيرد. اما اگر هيچكدام نيست يك نفر توضيح بدهد چرا باشگاه استقلال در عقد قرارداد با نكونام به مشكل خورده است؟ اين افراد هميشه در سايه كه نه به نهادي منتسب هستند نه نامي از آنها برده ميشود چه كساني هستند؟
نقش يك سرمربي مشهور در انتخاب سرمربي استقلال
جدا از مسائل بالا از زمان مطرح شدن نام جواد نكونام براي هدايت استقلال، نام يك مربي ايراني ديگر نيز در كنار نكو به گوش رسيد؛ محمد ربيعي سرمربي فصل قبل مس رفسنجان. گزينهاي كه اصلا به مذاق هواداران آبي خوش نيامد. طبق اطلاعاتي كه يك منبع آگاه دراختيار خبرنگار اعتمادآنلاين قرار داده محمد ربيعي گزينه مورد علاقه يك سرمربي مشهور و صاحب نفوذ براي هدايت استقلال است و اصلا نام اين مربي كه تجربه چنداني در ليگ برتر ندارد با هماهنگي همين فرد به عنوان كانديداي سرمربيگري استقلال مطرح شده است. با تمام اين تفاسير آنچه امروز با قطعيت ميتوان از آن حرف زد اين است كه محمد ربيعي گزينه مورد علاقه آن سرمربي مشهور براي هدايت استقلال
به شمار ميرود. حال اينكه آيا اين علاقه منجر به تاثيرگذاري مستقيم يا غيرمستقيم در امضاي قرارداد با جواد نكونام شده يا خير سوالي است كه جوابش بعدها معلوم خواهد شد.
سرنوشت آبيها چه خواهد شد؟
استقلال امروز دچار مشكلات بيشماري است. بدهيهاي بهجا مانده از فصل قبل، شكايتهاي احتمالي، بلاتكليفي نيمكت تيم و عدم حضور فعال در بازار نقل و انتقالات بخشي از مشكلات آبيها از همين ابتداي تابستان است. در چنين شرايطي برخي صحبت از مربي خارجي و عقد قرارداد ارزي ميكنند. اظهاراتي كه باتوجه به بودجه استقلال بيشتر شبيه به يك شوخي است. در اين بين نگراني هواداران استقلال كاملا قابل درك است. آنها فصل قبل دو جام ليگ و حذفي را به رقيب ديرينه واگذار كردهاند و باتوجه به اتفاقات رخ داده چشمانداز مثبتي براي فصل بعد نميبينند. آنها نگران هستند زمان از دست برود و بعد از كش و قوسهاي فراوان بالاخره مديران تيم براي خالي نماندن عريضه يك نفر را روي نيمكت اين تيم بنشانند و سناريوهاي چند سال قبل تكرار شود. امروز سهشنبه است و بدون شك اگر تا پايان هفته تكليف نيمكت استقلال مشخص نشود ميتوان به صراحت گفت كه آبيها از همين شروع كار دو سه قدم از رقباي اصلي خود عقب ميافتند. حال اين عقب افتادگي را چه كسي گردن ميگيرد؟ بدون شك هيچ كس! و آنچه در نهايت باقي خواهد ماند آه و افسوس ميليونها هواداري خواهد بود كه نميدانند چه كسي و چرا مقابل حركت تيم محبوبشان سنگاندازي ميكند.