• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5512 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳۰ خرداد

شريعتي، جامعه بي‌نظريه

 روشنفكران ديني سرمايه‌اي جز «چند تا خودكار» ندارند و بايد بدانند چه بسا اين «آخرين نسلي» است كه پاسخ خود را از دين مي‌جويد و معلوم نيست فرصتي ديگر براي نجات جوانان باشد. ‏ پرسش شريعتي، پرسشي معطوف به گسست ميان-نسلي بود. او مي‌گفت در اين زمانه چگونه مي‌توان ارزش‌ها وبه‌طور مشخص، آن روح مذهبي و آن عشق را كه در طول قرن‌ها به محمد و آل‌محمد ورزيده‌ايم  «به اين نسل سپرد» و به نسل بعد از خود منتقل كرد؟ چگونه مي‌توان نسل موجود در لحظه حاضر را كه به قول شريعتي در برابر ديدگان ما «كهنه مي‌شود»، «فرسوده مي‌شود» و «رو به زوال مي‌رود» از فقر معنوي نجات داد؟
تدبيري كه شريعتي، خود انديشيده بود بر اين مبنا استوار بود كه بايد تلاش كنيم در زمان مناسب، در مناسب‌ترين لحظه شكل‌گيري روح فرزندان‌مان، لمحه‌اي از عرفان جاري كنيم در رگ رگ عاطفه و انديشه آنها. اما شريعتي كسي نبود كه در سطح چاره‌انديشي‌هاي فردي متوقف شود، او در جست‌وجوي رهايي جمعي يك ملت بود و مي‌كوشيد  بر گسست  نسل حاضر با خاطره و حافظه تاريخي علوي اين سرزمين پيوند ايجاد كند. خاطره‌اي كه او آن را تداعي‌كننده رنج همه مصيبت‌ديدگان و همه محرومان و همه ستمديدگان تاريخ مي‌دانست. 
با هر نگاه و نقدي به شريعتي، او موفق شد با تيغ يك نقادي ژرف و چند سويه يعني نقد همزمان ماركسيسم و نقد درك منحط و صفوي زده از تشيع، از آن مانع عبور و آن گسست عظيم تاريخي را ترميم كند.
 شريعتي در جاي ديگر در مورد نسل جوان آن دوره از يك تضاد مغزسوز پرده‌برداري مي‌كند: «امروز محمد (ص) و ماركس در سينه جوانان ما با هم مبارزه مي‌كنند.»
او در سال‌هاي واپسين حيات خود پس از آزادي از زندان‌، دغدغه مذكور را در قالب اصل بقاي ايماني و اسلامي جوانان در قالب «چگونه ماندن» مفهوم‌سازي كرده بود.
در سالروز درگذشت شريعتي، بر اين سياق بايد از خود پرسيد : 
«در سينه جوانان نسل‌هاي متاخر ما» چه مبارزه‌اي جريان دارد؟ اين پرسشي مبنايي است كه تمايل به كنكاش و ديدن واقعيت از سوي متوليان فرهنگ و انديشه، بسيار كم به چشم مي‌خورد.
آنچه از شريعتي مي‌آموزيم، اين است كه اگر نگران نسل جديد هستيم، اگر مي‌خواهيم ارزش‌هايي كه با آن در طول تاريخ زيسته‌ايم را به نسل جديد منتقل كنيم، اگر مي‌خواهيم خاطره تاريخي عشق به عدالت و تجسم علوي عدالت را براي نسل جديد بازگويي و بازخواني كنيم، اين مسيري طولاني است كه بدون گذر انتقادي از وضع موجود ميسر نخواهد شد.  آنچه از شريعتي براي ما مانده نه تكرار و دنباله‌روي مكانيكي از او، بلكه همين راه و روش انتقادي است كه بايد متناسب با وضعيت كنوني تازه شود. من در اين روزها، با يادآوري شريعتي، مساله مهم بي‌نظريه‌گي را كاملا نگران‌كننده مي‌بينم. جامعه‌اي كه ذهنيت نسل‌هاي فعال آن حاصل چالش‌هاي نظري و نهادينه نشدن نظريه‌هايي براي آينده نباشد، باقوام و پويا نيست. نگراني شريعتي كه مطرح مي‌كرد: «چه بسا اين آخرين نسلي است كه پاسخ‌ خود را از دين مي‌جويد.» با تاخير حدودا پنج دهه‌اي، كاملا احساس مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون