• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5517 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۵ تير

عبرت‌هاي شورش روسيه

جعفر گلابي

دنيا براي زيستن جاي امني نيست و شايد تعبير رساتر اين باشد كه جهان خطرناك‌تر از آن است كه به تصور بيايد.براي اين معنا هزار حادثه از گذشته‌هاي دور تا همين ديروز را مي‌توان مثال زد. درست است كه شورش نيروهاي واگنر عليه مسكو ظاهرا تمام شده است ولي چه كسي تصور مي‌كرد كه روسيه با آن همه اقتدار نظامي و امنيتي در اوج يك جنگ تعيين‌كننده كه عاقبتش مشخص نيست ناگهان با يك تمرد غافلگيركننده روبه‌رو شود؟ روسيه لرزيد و جهان نگران خطرهاي جنگ داخلي يك كشور هسته‌اي شد.دو سال پيش هواداران دونالد ترامپ به كنگره حمله كردند تا نتيجه انتخابات را برگردانند كه در آن 5 نفر كشته و1500 نفر زخمي و 800 نفر بازداشت شدند و بيم يك هرج و مرج گسترده در امريكاي ابرقدرت در نظر تحليلگران بعيد نيامد؟ داستان موحش داعش را هيچ كس از ياد نبرده است و هزاران بمبي كه اين سو و آن سوي جهان منفجر شدند و هنوز هم مي‌شوند تنها گوشه‌اي از خطرناكي جهان را نشان مي‌دهد.همين سه سال پيش بود كه كرونا آمد و جان 7 ميليون انسان را گرفت و نفس بشريت در سينه حبس شد.همين چند ماه گذشته زلزله تركيه 50 هزار نفر را به كام مرگ فرستاد.اينها مثال‌هاي نقد و بزرگ و خطرناك بودن جهانند و اگر بخواهيم ظهور و سقوط خونين هزاران امپراتوري و حكومت در طول تاريخ را شرح دهيم و بيماري‌هاي مسري و سيل‌ها و توفان‌ها و زلزله‌هاي مهيب را به آن اضافه كنيم بر هيچ عاقلي پوشيده نمي‌ماند كه جان‌ها و حكومت‌ها و ثروت‌ها به مويي بندند و گاهي از غرش شيري و وزيدن بادي و تكان نهنگي و نفوذ پشه‌اي در دماغ بينوايي همه‌ چيز به هم مي‌ريزد چنانكه گويي فقط برگي از درخت افتاده است! در چنين جهاني چه بايد كرد و چگونه بايد زيست؟وقتي مي‌بينيم كه روزگار قهار ابرقدرتي را به ساعتي در هم مي‌كوبد و مقتدري را به چاهي مي‌كشاند و ميلياردها نفر را ماه‌ها در خانه‌ها حبس مي‌كند آيا راهي جز درنگ و تامل و تفكر براي‌مان باقي مي‌ماند؟ فلك چگونه و با چه زباني و چند ميليارد بار تكرار كند كه از عاقبت‌ها هراس كنيد و از غرور و خشونت و تفرعن  و تكبر و منيت دست‌ برداريد؟  

اگر روسيه به عنوان بزرگ‌ترين كشور جهان و دومين قدرت هسته‌اي ناگهان كابوس فروپاشي جديد را تا عمق جان خود احساس مي‌كند ديگر كشورها بايد محاسبه نفس كنند كه تا چه حد در معرض خطرند و نكته اينجاست كه بسياري از خطرها صدا ندارند و خبر هم نمي‌كنند.تنها كشورهايي آرامش نسبي دارند و روي كاغذ، خطر نزديكي متوجه‌شان نيست كه از ريشه‌اي‌ترين اركان آرامش يعني رضايت مردم برخوردارند.رضايتي كه تنها با جاري شدن اراده ملت در همه تصميم‌ها و خصوصا سياست‌هاي كلان حاصل شدني است.دولتمردان روس سياستمداران كاهل و جاهلي نيستند و گاهي زيركي‌شان غربي‌ها را متحير مي‌كند ولي تنها بخشي از سياست به دانش و خلاقيت و حتي شجاعت تصميم‌گيران يك كشور بازمي‌گردد.اساس استحكام داخلي منوط به خرد جمعي است، خردي كه از طرف مردم قابل تشخيص است. اين مردمند كه از طريق انتخابات آزاد مي‌توانند تعهد و تخصص مديران كشور را بسنجند والا نادان‌ترين و كوچك‌ترين سياستمداران هم خود را شايسته رهبري جهان مي‌دانند! وقايع روسيه و انواع حوادث چند سال گذشته در داخل و اطراف و اكناف بيش از هر زمان ديگر نشان مي‌دهد كه ما سخت در خطريم و كشور نيازمند استحكام مردمي و رفع تهديدها از سرچشمه‌هاست. اگر رضايت و اراده مردم در كشور تعيين‌كننده باشد، اولا اكثر تهديدها بلاموضوع مي‌شوند و دوم اقتدار ناشي از متن ملت انرژي و توان دفع چندين تهديد بزرگ و همزمان را دارد.اين يك تحليل نيست، يك اطلاع روشن است كه در زمان جنگ لمس شد و مردم توانستند دشمن خارجي و تروريسم گسترده و كم سابقه در سطح جهان را همزمان دفع كنند. روي كاغذ اوكراين بايد طي يكي، دو هفته سقوط مي‌كرد ولي ديديم كه چنين نشد، چراكه در محاسبات سياستمداران روس مردم در جايگاه شايسته خود نيستند.اگر اكثريت روس‌ها خطر گسترش ناتو به شرق را احساس مي‌كردند چه بسا داستان عقب راندن ناپلئون و هيتلر از اطراف مسكو تا قلب اروپا دوباره پيش مي‌آمد.ولي پيداست كه جوش و خروش بايسته‌اي براي دفاع از ميهن در ميان ملت روس پديد نيامده است و نظاميان هم ظاهرا احساس چنين حمايتي از ملت را ندارند و كسي نشنيده كه در اوكراين حماسه‌اي از طرف روس‌ها خلق شده باشد.چگونه ممكن است مردم حامي نظام روسيه باشند و امكان هرج و مرج و فروپاشي ولو در حد تصور در ذهن‌ها بعيد ننمايد؟!  ايران كشور مقتدري است و امكان ارتقاي قدرت خود و توليد امنيت پايدار را هم دارد ولي انتخابات كم رمق و حداقلي تهديدهاي عميق را افزايش داده است و اگر از جايي كه تصورش نمي‌رود چالش ناگهاني پيش بيايد حمايت مردم واقعا يك نياز حياتي است. آيا اين نياز حياتي اكنون فعليت دارد يا در متن حادثه بايد غيبت مردم را احساس كرد؟به گذشت زمان و دفع برخي چالش‌ها دلخوش نباشيم، ما تنها زماني از خطرات ناگهاني و بزرگ و كوبنده آسوده و ايمن خواهيم بود كه رضايت و رفاه مردم حاصل شده باشد.حمايتي كه بدون آن هر ميزان از استحكام ظاهري آسيب‌پذيرخواهد بود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون