• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳۰ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5526 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۷ تير

برداشتي آزاد از فيلم شهرك

در اين فضا، نمايش، نه براي تماشاگران كه براي بازيگران به اجرا در مي‌آيد: بازيگراني كه همديگر را نگاه مي‌كنند، اما نمي‌بينند و با هم مواجه مي‌شوند، اما هيچ‌گونه ارتباط تفاهمي و ديالوگي با هم ندارند. قانون حاكم بر اين فضا، قانون كاغذهاست - كاغذها، نه تنها به ‌مثابه واسط (مديوم) اراده معطوف به ميل و قدرت ديگري بزرگ، بلكه به ‌مثابه نگاه خيره او. كاغذها، حضور قدرتي را به نمايش گذارده‌اند كه تهديدگر هر آن بازيگر است كه از امكان و استعداد تبديل ‌شدن به «نقش» (يا تبديل ‌شدن به ابژه ميل و اراده ديگري بزرگ) برخوردار نيست. به ديگر سخن، تنها آن‌ كس از اهليت شهروندي اين شهرك‌ و قابليت بازيگري در اين نمايش برخوردار است كه خود را بي‌قيد‌و‌شرط‌ در معرض نقش (قانون كاغذ) قرار دهد. همين ‌جا شايد بتوان از فضاي پنهاني در درون اين فضا، پرده برداشت: فضايي كه از نقش و نمايش فراتر مي‌رود و شرايطي براي تحقق «مطلق‌ترين وضعيت غيرنمايشي» - يعني وضعيت انضمامي و واقعي بازي‌خوردگان - فراهم مي‌سازد. در اين فضاي پنهان، آنچه از بازيگر/بازي‌خورده طلب مي‌شود، نه بازي يك نقش كه زيستن آن نقش (تسليم‌ شدن در برابر اراده نقش) است. آگامبن جايي مي‌نويسد: در اردوگاه‌ آشويتس كساني بودند به نام «Muselmann» به‌ معناي تسليم‌شدگان كه «بر اساس از دست‌ دادن هر گونه اراده و آگاهي تعريف مي‌شدند... مردماني با قدرگرايي نامشروط». بازيگران/بازي‌خوردگان شهرك نيز، در اين فضا، در صورت و سيرت تسليم‌شدگان ظاهر مي‌شوند كه بر اساس نوعي قرارداد، اراده و آگاهي خود را به ديگري بزرگ تفويض كرده‌ و از اين‌رو، به نا-انسان‌هايي (تنها يك نقش) تبديل شده‌اند كه هرگز نمي‌توانند در مورد واقعيت خود شهادت دهند يا با بياني لكاني، به سوژه‌هاي اخته‌‌اي بدل شده‌اند كه امتناع و تخطي از ميل و نظم نمادين ديگري بزرگ را ندارند. 
سه-  اما اگر از نمايش گريزي نباشد، نقد نمايش، خود به ناگزير نمايشي ديگر خواهد بود. شايد. اما اين «نمايش ديگر» مي‌تواند ناقد يا انكار و عدوي نمايش ديگري بزرگ باشد: نمايشي كه در آن سوژه منقاد شهرك هيچ‌گاه نتوانست/نخواست در انديشه آن شود و هيچ‌گاه نتوانست/نخواست در نقش سوژه هيستريك و پسيكوتيك ظاهر شود و روزنه‌اي در پيله نظم نمادين ديگري بزرگ براي نگريستن به شهرك‌هاي ديگر و تماشاي نمايش‌هاي ديگر ايجاد كند. دقيقا در همين دقيقه است كه باز با اين پرسش اسپينوزايي مواجه مي‌شويم كه «چرا انسان‌ها براي به بند كشيدن خود پيكار مي‌كنند، آنچنانكه گويي براي رهايي خود مي‌جنگند؟ به‌ نحوي كه گويي از بردگي خود خشنودند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون