دُم بريده يوزپلنگ و وزارت آموزش و پرورش
امين وليان |يك انسان! و البته يك ايراني دُم يك جانور كمنظير و در آستانه انقراض را در كناره جادهاي بريده و با خود برده است، بله اين تراژدي تلخ و غيرقابل هضم رخ داده و صحت دارد. نميدانيم آيا همان كسي كه با يوزپلنگ تصادف كرده اين كار را كرده يا رهگذاري ديگر و نميدانيم آيا تصادف سهوا يا اساسا به عمد براي ستاندن دُم و پوست جانور رخ داده؛ اما آنچه از آن اطمينان داريم بريده شدن دم لاشه يك يوزپلنگ است، گويا كسي خواسته دم بيجان و بيروح اين جانور را به عنوان مدال افتخار بر گردن بياويزد! يا بر مشتي خرافات بيپايه دامن زده و آن را كمربند شلوار سازد، اما قصه آنجايي غصهدار ميشود كه برحسب احتمالات بايد بپذيريم كسي كه دست به اين رفتار زده نه يك فرد، بلكه نماينده يك طيف اجتماعي از مردم سرزمينمان ميباشد. احتمالا نماينده همان طيفي كه براي جمعآوري مشتي عسل درخت كهنسالي را از پاي در ميآورند يا آنهايي كه براي تهيه چاي درختچهاي را ميسوزانند يا آنها كه زبالهشان از پنجره ماشين به بيرون پرتاب ميشود، شايد هم نماينده طيفي بزرگتر، آنهايي كه براي كسب ثروت به جاي جاي طبيعت زخمي وارد كرده و ميكنند، آنهايي كه زمين را ميبلعند و احتمالا خود را اشرف مخلوقات دانسته و به خود حق هرگونه دخل و تصرف را ميدهند. بدتر از همه آنكه گويي ديواري بلند بين اين طيف با ساير مردمان وجود دارد، گويي نه فرياد نجات زمين را ميشنوند نه نتيجه نگرش خود را ميبينند، نه ميخوانند و نه ميآموزند! آنها همانهايي هستند كه زمان طلايي آموختن را ازدست داده و هيچ آموزش معنادار و ملموسي در اين زمينه نديدهاند؛ ادعاي گزافي نيست اگر ارگان رسمي آموزش و پرورش را يكي از مهمترين متهمان رفتارهاي ضدمحيطزيستي اين طيف اجتماعي در كشورمان بدانيم. ارگاني كه در اين زمينه كمتر مورد پرسش قرار گرفته و خود را در قبال اين هجم از رفتارهاي طبيعتستيزانه جامعه مقصر و پاسخگو نميداند. حال كه دم يوزپلنگ بيرون زده و فرهنگ ضدمحيطزيستي را به شكلي عيان نمايان ساخته، بد نيست شاهد رويكرد جديدي در آموزش و فرهنگسازي براي برداشتن ديوار بلند جهالت و رفتار غيرانساني با محيطزيست باشيم، اگر مدرسه خانه دوم است بايد رفتار با زمين كه خانه اول و آخر همه ماست در آن اصلاح شده و تربيت لازم صورت گيرد.
كنشگر محيطزيست