نگاهي به «براي تو در اينجا نوشتهام»، نمايشگاه چيدمانهاي بهار صمدي
بيان صريح، آزادي لحن، تمايز با گفتمان غالب
سارا كريمان
شناخت متريال، فرآيندهاي خلق و توليد، بازنگري در جنبههاي بصري و حسي مواد همواره مساله بارز آثار بهار صمدي است. اينبار هم در پروژههاي آران خلاقيت هنرمند در كاربست، كلاژ و تركيب مواد به غايت نمايش يافته است. صمدي گويي تعمدا با پرهيز از پرگويي و پيچيدگي در طرح و توليد، مفاهيم عميق انساني را بازگو ميكند. موضوعات اغلب فراجنسيتي است كه بيننده را كنجكاو كرده تا رد زنانگي را در آثار پيگيري كند.
بعد از پايين رفتن از پلههاي پروژههاي آران، مواجهه با چيدمان «سرود» به قدر كافي بيننده را غافلگير كرده كه كنكاش براي يافتن اندوه و گسستي آشكار را در مابقي آثار دنبال كند. چيدماني كه صورتي مخدوش، بينظم و در هم پاشيده از رشتههايي از جنس نوار برق سياه و كاغذ پاره هستند به راستي كه اگر هنرمند قصد داشته لحظه وقوع ويراني را نشانمان دهد چه ميزان موفقيتآميز بر اين هدف نشانه گرفته است و اما نامش «سرود»، آوازه جمعي كه مبتني بر ايدئولوژي مشتركي زمزمه ميشود و اين سرود كه در آغاز نمايشگاه نصب شده است و در ارتباط و نسبتي با ساير آثار اين مجموعه مانند قيام، رزمايش يا ايران چسب هستند و اشاراتي ملي- ميهني دارند.
«ايران چسب» شامل پنج عكس است كه هنرمند از فضاي مجازي و خبرگزاري انتخاب كرده و سر سوژههاي انساني را با چسب برق سياه پوشانده است در حقيقت سوژهها يكدست، بدون حالت چهره و همگاني شدهاند و مكان و واقعه بر كيستي پيشي ميگيرد.
فيلم 38 دقيقهاي و بيعنوان نيز در اين مجموعه به نمايش در آمده است كه هنرمند در بيانيه اثر اشاره داشته است: «نه آنچه ساخته ميشود، بلكه آنگونه كه ساخته ميشود» و دليل بيعنواني اين اثر را ممانعت از انحراف بيننده در دريافت پيام، مسير و محتوا ميداند. در واقع هنرمند ميخواهد بيننده در تجربهاي آزادانه و رها بدون سوگيري با انواع امكانات بصري فيلم مواجه شود. هنرمند دايما به زايش تصوير ميپردازد كه ذهن مخاطب را براي رديابي روايت چالاك نگه ميدارد، تصاوير ميان ذهن مخاطب و ايده هنرمند ميانجيگري كرده و در آخر حس يا خوانشي از نوعي سلف پرتره را القا ميكند. به نظر ميرسد هنرمند آگاهانه يا ناخواسته بهرغم پرهيز از واگويي روايتي آشكارا و صريح، بخشي از احوالات حسي خود در موقعيتي كه شامل اجزاي متضادي بودهاند، به تصوير كشيده است.
«براي تو در اينجا نوشتهام»، چيدمان كاغذ پرينت شده و كاغذ پوستي است. دهانهايي در حال فريادي است كه با ماژيك قرمز رنگ خون گرفتهاند و شايد بتوان كليت اثر را به زخمي تشبيه كرد كه پراكنده روي آن باندهايي گذاشته شده است يا فريادهايي كه پوشانده و سركوب شدهاند. «تجمع» كه به صورت كلاژ و ويديو ارايه شده، پرترههايي از افراد در حالات گوناگون است كه روي هم انباشت ميشوند كه خود صراحتا به عنوان اثر اشاره دارد كه در تجمع آنچه اهميت مييابد، كثرت است نه كيستي و چگونگي افراد. تصوير افراد دوبعدي روي كاغذ عاري از تمايز و اهميت فردي روي هم انباشت ميشوند و در اثري ديگر با همين عنوان كه تصاوير به صورت كلاژ روي هم قرار ميگيرند، خصيصه همپوشاني و زوال شكوه يگانگي انسان در فرآيندهاي انبوه شدن، حاصل ميشود.
«رزمايش» نيز با تكنيك كلاژ معكوس خلق شده است كه دورنمايي از دامنه البرز را نشان ميدهد كه با تصاويري از جنگ آميخته شده است، جنبه نمادين قله دماوند موكد مفهوم رزمايش و آرمان ملي است. «شيرجهاي به زيبايي يك قيام»، سه كلاژ ديجيتال است كه برآيندي از تصاوير دريا، ساحل، خروش، جنگ، مردم و سربازان نظامي است كه حاوي التهاب ناشي بروز وقوع قيام است. سوژهها پيكرههاي ناقصي هستند كه از بسترشان كنده شده و بر منظرهاي كش آمده از شمال تا جنوب آميختهاند. جلوه اين شيرجه خود هرج و مرج قيام را تصوير ميكند.
آزادگي هنرمند در انتخاب لحن و مديوم، بيان صريح و ساده و تمايز سبكي نسبت به جريان و گفتمان غالب هنري اين روزها در تهران و ايران، نمايشگاه «براي تو در اينجا نوشتهام» را قابل تامل ميكند. اين نمايشگاه در تاريخ 2 تير ماه در گالري پروژههاي آران گشايش يافت و تا 23 تير ادامه داشت.