چطور هوش مصنوعي ميتواند به بازيابي لذت آشپزي كمك كند؟
نيلوفر منزوي
هوش مصنوعي نه تنها در امور پيچيده و محاسبات بزرگ، بلكه ظاهرا در امور ظاهرا پيش پا افتاده و روزمرهاي چون آشپزي براي ناهار و شام هم ميتواند به كمك آدميزاد بيايد. ميخواهيد غذا درست كنيد، اما به نظرتان مواد غذايي يخچال و كابينتها براي درست كردن يك وعده غذايي جواب نميدهد؟ يا نميدانيد با چيزهايي كه در خانه داريد، چه غذاهايي ميتوانيد درست كنيد؟ در اين صورت اگر به چت جيپيتي دسترسي داشته باشيد، كارتان تا حدودي راه خواهد افتاد. كافي است در برنامه بنويسيد: «لطفا با دو تخممرغ، مقداري لوبياچيتي، يك سيبزميني و مقداري ترشي، يك رسپي غذا تهيه كن.» برنامه اندكي فكر ميكند و ناگهان يك دستور غذاي غيرمعمول به شما ميدهد، اما اين تنها كاري نيست كه در اين زمينه از هوش مصنوعي برميآيد.
فيليپ ماوگان، در گاردين مينويسد: در سفر اخير به ونيز، ميخواستم بدانم چه نوع ماهياي بايد بخورم. GPT بدون اينكه ناداني من را مسخره كند، توضيح داد: «يكي از ماهيهاي ويژه محلي، برانزينو يا باس اروپايي است. در استفاده از اين برنامه، همانطور كه مدلهاي توليد تصوير مانند ميدجرني ميتوانند از هنرمندان محبوب تقليد كنند، ميتوانيد سرآشپزهاي معروف را براي تاثيرگذاري بر نتايج به درخواستتان اضافه كنيد. به عنوان مثال، هنگامي كه من «لوبيا روي نان تست به سبك يوتام اوتولنگي» را درخواست كردم، دستورالعملي براي «لوبيایادويهدار روي نان تست» دريافت كردم كه شامل زيره، زعتر و ماست يوناني، در ميان حدود 12 جزو ديگر بود. وقتي از برنامه نسخه سادهتري خواستم، به من جايگزينهايي به سبك جيمياليور (پنير چدار رنده شده)، مارتا استوارت (لوبيا و آب مرغ) و نصرت گوكجه (سير، سماق و تكههاي فلفل قرمز) داد. البته نتايج هميشه دلخواه نيستند. اين موضوع زماني مشخص شد كه سرآشپز يوتيوب، جاشوا وايزمن، GPT را به چالش كشيد. آزمايشكنندگان چشم بسته طعم در برنامه او دريافتند كه دستورالعملهاي فرموليك براي همبرگر، مرغ سرخ شده و كلوچههاي شكلاتي با طعمي كه غذاهاي وايزمن ميدهد، مطابقت ندارد. انتخاب فرمول غذا، در اين چالش بخشي از مشكل بوده است؛ مشكلي كه احتمالا هوش مصنوعي بتواند كمك كند برايش راهحلي بيابيم. با اين حال، همگرايي پخت و پز و محاسبات بسيار منطقي است. دستورالعملهاي غذا، الگوريتم هستند. آنها دستورالعملهاي متغيري هستند كه براي حل يك مشكل (چه چيزي بايد بپزم و چگونه؟) با جملات «اگر-پس» تكميل ميشوند كه فضايي را براي مواد تشكيلدهنده، مهارتها و ترجيحات موجود باز ميكند (به عنوان مثال، «اگر غذاي تند دوست نداريد، فلفل را كنار بگذاريد.») مهندس فنلاندي سامي ماتيلينن پيچيدگي آمادهسازي غذا را در كتاب «Flowchart Recipes»، غذاهاي كلاسيك نورديك را به تصوير ميكشد كه با استفاده از فلوچارتها براي خوانايي و فهم و قابليت استفاده بهتر از آنچه از يك كتاب آشپزي با فرمت سنتي دريافت ميكنيد، ترسيم شده است. دستورالعملهاي اين كتاب شبيه يك برنامه است. برنامهاي كه ميتواند خيلي نزديك به زبان GPT باشد. من به جاي اينكه از GPT بخواهم نسخهاي از غذاهايي كه هميشه ميپختم ارايه كند، تصميم گرفتم چيز جديدي را امتحان كنم. از برنامه خواستم دو غذاي ايراني و چيني مورد علاقهام را با هم تركيب كند و برنامه «ماپوي بادمجان» را پيشنهاد داد: تركيبي از ماپو توفوي تند و خورش بادمجان. شايد من اولين كسي باشم كه اين غذا را پختهام، اما اين دستور غذا اكنون در سرورهاي OpenAI وجود دارد و من شك ندارم كه پلتفرمي براي ثبت همكاريهاي هوش مصنوعي و انسان در آينده ايجاد خواهد شد. بيشتر دستورالعملهاي غذا ديگر وجود ندارند. يا فراموش شدهاند، يا به احتمال زياد، هرگز نوشته نشدهاند. سنت دستورالعملهاي مكتوب حدود 4000 سال پيش در بينالنهرين آغاز شد. تا اواخر قرون وسطي چيز زيادي تغيير نكرد. فرض بر اين بود كه هر كس با ليستي از مواد غذايي، ميداند كه بايد چه بپزد. در قرن هجدهم با كاهش هزينههاي چاپ كتابهايي مملو از دستور پختهاي پيچيده تكثير شدند. هوش مصنوعي يك بار ديگر آشپزي را به يك سنت شفاهي تبديل ميكند و جايي براي صفتها باز ميكند: گوشتي، جويدني، چسبناك... همكار من آندريا پروونزانو، كه با او پلتفرم تحقيقات مواد غذايي بلك آلماناك را اداره ميكنيم، به اين نكته اشاره كرد كه چگونه مادر ايتاليايياش پيشرفت پاي سيبهايش را با معيار زماني كه طول ميكشد تا عطرشان خانه را پر كند، ميسنجيد. معيار او اگرچه مطابق معيارهاي استاندارد اندازهگيري نبود، اما با وجود اين خوب عمل ميكرد. اميدوارم هوش مصنوعي هم بتواند اين مدل شخصيسازي، بازآموزي و بهروزرساني را در آشپزي ارايه دهد؛ آنهم براساس دادههايي كه هر كسي در آشپزخانهاش دست به آزمايشش ميزند. شايد حقيقتا ما در آستانه بازتعريف كامل معناي آشپزي باشيم.