• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5541 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳ مرداد

بازتاب گفتمان‌هاي موزه‌داري در يك موزه وقفي

رضا دبيري‌نژاد

سوم مردادماه سالگرد در گذشت حاج حسين آقا ملك است كه حالا بيش از 50 سال از چشم فروبستن او مي‌گذرد.حاج حسين آقا ملك كه مي‌توان اقدام او را در ايجاد كتابخانه و موزه ملي ملك يك اقدام ديرينه و آغازين در شناسايي و صيانت از ميراث فرهنگي تلقي کرد و حيات اين مجموعه در يك قرن گذشته را مي‌توان تجلي گفتمان‌هاي مختلف در بستر بومي كشورمان دانست. بنيان آغازين اين مجموعه در گردآوري نسخ خطي و بعد ايجاد كتابخانه است كه مي‌توان كتابت و كتابخانه را نقطه مركزي در پيشينه مواريث فرهنگي و به ويژه ميراث منقول دانست كه به واسطه اين مديا دانش‌ها، هنرها، ادبيات و معارف ديگر ثبت و نگهداري مي‌شده و انتقال مي‌يافته است، از اين رو كتابخانه و كتاب را بايد خزانه ميراث‌هاي علمي و فرهنگي دانست و حتي مي‌توان آنها را همچون نگارخانه نيز دانست. نگارخانه‌اي كه گاه مي‌توانست در يك مرقع تجلي يابد و قاب‌هايي شد كه چون آكاردئون به هم مي‌چسبيد و هنگامي كه گشوده مي‌شد مانند ديوار يك نگارخانه عمل مي‌كرد و گاه در خود يك كتاب از جلد تا خط صفحات و نگاره‌هاي مياني و تذهيب و موارد ديگر يك مجموعه از هنرها را يكجا جاي مي‌داد و با تماشاي يك كتابخانه مي‌شد هنرها و رقم هنرمندان و دانشمندان را به ديار نشست و سيري از تاريخ علم و هنر را تجربه كرد. اين‌گونه كتاب و كتابخانه گنجينه بود و در فرهنگ پيشاموزه‌اي جامعه ما آنها همان نقش موزه‌ها و مراكز آرشيوي را ايفا مي‌كردند. حاج حسين آقا ملك نيز در گام نخست همين شناخت را به دست آورد و با گردآوري نسخ خطي و كتاب‌ها و ايجاد كتابخانه جايي براي رشد و ترقي معارف (آن گونه كه در وقفنامه‌اش قيد كرده) و تماشاي فرهنگ ايراني ايجاد كرد. چنان كه در كتابخانه او آثار ديگري چون آثار لاكي، قطعات خوشنويسي، نگارگري و بعدها سكه و نقاشي و تمبر نيز جاي گرفتند. آن زمان كه نشانه‌هاي تاريخي فرهنگي ارزش ويژه‌اي يافته بود و مدام به تاراج مي‌رفت او گردآوري كرد تا بماند و كتابخانه‌اي به مثابه منابع مطالعاتي كامل كند. اينجاست كه بايد بگوييم او در زمانه شكل‌گيري گفتمان آثار ملي و بعدها ميراث فرهنگي از اين گفتمان تاثير پذيرفت و سعي كرد موقوفه‌اش را در تقويت اين گفتمان به كار گيرد و اين‌گونه بود كه موزه را بر كتابخانه خود افزود تا مكمل همديگر باشند و هر دو ابزاري شوند در جهت هدفي كه از پيش در سر داشت. او از گفتمان كتابخانه آغاز كرده بود و بعدها به وقف كه در فرهنگ ايراني سابقه‌اي برجسته داشت، رسيد كه وقف هم ماندگاري را شامل مي‌شد هم خدمت‌رساني عمومي را؛ اما بعدها كه موزه در جامعه ما به يك برند نو تبديل شد او به اين نتيجه رسيد كه موزه مي‌تواند نقش جديدتر و امروزي‌تري را در بهره‌گيري از مواريث فرهنگي دنبال كند. زمانه‌اي موزه‌ها در جامعه ايران در حال سربرآوردن بودند، او نيز با ديده‌ها و شنيده‌هايش از دنيا به اين مسير پيوست اما نه آن‌گونه كه با نگاه ناسيوناليستي بر موزه‌هاي زمانه حاكم شده بود بلكه او به دنبال يك گفتمان‌سازي برآمده از نگاه خودش بود يعني امتداد فرهنگي و سنت‌هاي مردمي همچون وقف و كتابخانه كه حالا موزه نيز در كنار آنها قرار مي‌گرفت. بر اين اساس شكل‌گيري كتابخانه و موزه ملك را به شكل خصوصي مي‌توان ايجاد يك گفتمان جديد و متمايز در موزه‌داري ايران دانست. گفتماني كه بر محور كلكسيونري حركت مي‌كرد و از مجموعه‌هاي كتابت آغاز كرده بود و به مجموعه‌هاي ديگري چون سكه و تمبر و نقاشي و نفايس ديگر رسيده بود. جايي كه دال مركزي خود را بر ترقي معارف مي‌گذارد اما از گزاره‌هاي ديگري چون تداوم گردآوري مجموعه، حفاظت و صيانت از آنها نيز بهره مي‌برد اينها همه واژگان و گزاره‌هايي است كه در وقفنامه‌هاي او به صراحت قابل مشاهده است. با توجه به همين راهكارهاي تداومي كه او در مجموعه ايجادي خود مي‌انديشد كتابخانه و موزه وقفي او در زمان فوت او به ايستايي نمي‌رسد بلكه پس از او نيز حركت مي‌كند و به دليل اجتماعي بودن نهاد موزه از گفتمان‌هاي جديد تاثير مي‌پذيرد يا خود گفتمان‌هاي ديگري را به جا مي‌گذارد. نقطه تحول گفتماني ديگر در اين مجموعه را مي‌توان پس از انقلاب اسلامي سال 57 دانست. زماني كه زمين موقوفه باغ ملي پس از 30 سال پس گرفته مي‌شود تا در ساختماني بنايي اختصاصي و براي كتابخانه و موزه ساخته شود. از اين رو مي‌توان تجلي گفتمان موزه‌سازي را در اين مجموعه مشاهده كرد. گفتماني كه متاثر از رويكردهاي فرهنگي دهه هفتاد خورشيدي و با محوريت مجموعه هنر اسلامي شكل مي‌گيرد و تركيبي از چند موزه - مجموعه موزه‌اي است و تجلي اين رويكرد را مي‌توان در معماري و آرايه‌هاي داخلي آن نيز مشاهده كرد. موزه ملك در دوره مي‌خواهد به موزه‌هاي مشابه خود اعم از موزه‌هاي سكه، تمبر يا هنر اسلامي شبيه باشد و تلفيقي از همه اينها را در خود جاي مي‌دهد و مي‌توان بازسازي آن را در جهت تجلي‌دهي موزه‌داري زمانه خودش دانست. موزه ملك در دهه‌هاي اخير سعي كرده است اما يك بازنگري گفتماني ديگر داشته باشد و موزه‌داري را به مثابه فرآيند و رويدادسازي محور گفتماني خود قرار بدهد اما همه اينها را بايد بازنگري گفتماني دال مركزي وقفنامه مرحوم ملك يعني ترقي معارف و حفظ موقوفه يا به عبارتي ميراث فرهنگي دانست كه اينك در سالگرد درگذشت او مي‌توان حيات گفتماني او را بازخواني و در آينه موزه‌داري و ميراث فرهنگي ايران مشاهده كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون