پرويز براتي
هنر زنانه طي اين سالها راههاي گوناگوني را آزموده و مسيرهاي پيدا و نهان بسياري را پشت سر گذاشته است. البته هنرمندِ زن بودن چالشهاي خود را دارد؛ خصوصا آن هنگام كه هنرمند نميخواهد نظارهگر صرف باشد. اين روزها نگارخانه مژده پذيراي مجسمههاي «نيلوفر موسوي» با عنوان «وضعيت» شده است؛ هنرمندي كه به بيان تجربههاي زيسته زنان در قالب حجم ميپردازد و هريك از آثار او، راوي جغرافيايي متفاوت است. موسوي هنجارهاي روايي و قواعد ژنريك را درون حجم شگفتانگيزي از دستورزيهاي بصري حل ميكند و به واقع از همين مسير هم هست كه ميتواند خود را علاوه بر تحتتاثير بودن، تاثيرگذار نشان دهد. هر ده مجسمه اين نمايشگاه در سالهاي 2021 و 2022 ساخته شدهاند و جنس آنها از برنز است. نيلوفر موسوي متولد ۱۳۶۹ در تهران است. او تحصيلات خود را در رشته گرافيك گذرانده و تاكنون در بيش از شش نمايشگاه گروهي و اكسپوي مجسمهسازان ايران شركت كرده است. اين نمايشگاه تا 3 مرداد در نگارخانه مژده داير است. گفتوگو با اين مجسمهساز را در ادامه ميخوانيد.
مجسمهسازي معاصر گذر از يادمان است به تجربه. اين نكتهاي است كه در نمايش اخيرتان در گالري مژده ميبينيم...
طبيعتا آثار يادمانگون و تزييني، كمتر به سمت تجربه و آزمونگري حركت ميكنند؛ بيشتر نسبت ميانِ معماري و مجسمهسازي را بر قرار ميسازند. اما در دوران معاصر درك مفهومي از هنر و نيز چرخش ذهن مجسمهسازان به سمت مسائل اجتماعي، سبب شده مجسمهسازي به سمت انعكاس يك تجربه و وضعيت خاص كشيده شود.
ايده اوليه نمايشگاه «وضعيت» چگونه شكل گرفت؟
در واقع من از سال 1396 مجسمهسازي را در كارگاه يكي از دوستانم آغاز كردم و از همان بدو شروع كلاسها و مجسمه ساختن، به من گفتند يك ايده را بپردازم و گسترش بدهم تا بتوانم يك مجموعه از آن جمع كنم. اصولا مسائل زنان و روابط بين زنان هميشه برايم دغدغه بوده است. سال 1398 در اولين نمايشگاه گروهيام آثار زناني شاخدار را بازنمايي كرده بودم كه بر موضوع روابط بين زنها تمركز داشت.
هرگاه سخن از روابط بين زنها ميشود، ماجرا قدري سويه منفي به خود ميگيرد؛ خصوصا هنگامي كه پاي حسادتهاي زنانه به ميان ميآيد. آيا اين نمايشگاه انتقاد يك زن است به زنان ديگر؟
نمايش اوليه اثرم، سويهاي انتقادي در باب روابط بين زنها داشت. من البته نميگويم همه زنها اينگونه هستند ولي به هر حال من خود يك زن هستم و در محيط اطرافم اين موضوع را ميديدم و از اين رو اين مجسمهها به شكل ناخودآگاه بر ابعاد مسالهمند زيست زنانه تاكيد داشتند. جلوتر كه آمديم، مساله تبعيض جنسيتي به زنان و قتلهاي ناموسي برايم برجستهتر شد؛ اينكه زنان از بيرون و از سوي جنسِ مخالف دچار خشم و خشونت و سركوب ميشوند. اين ايده در واقع از آنجا شكل گرفت كه اولين مجسمهام سال 1398 در اكسپوي مجسمه از همين مجموعه ارايه گرديد.
پس به اين نتيجه رسيديد كه ايده مجسمههاي سال 98 را گسترش دهيد؟
بله، در واقع شروعش از همان جا بود و تا به امروز اين روند ادامه داشته است.
در حوزه مجسمهسازي به كلاسهايي اشاره كرديد كه سال 96 پشت سر گذاشتيد. آن كلاسها نزد چه كساني بود؟
من مشخصا نزد اساتيد محسن غلامي و خانم ميترا ارباب سلجوقي مجسمهسازي را شروع كردم. هنوز هم با اين عزيزان كار ميكنم و استاد من هستند و يادگيري من آنجا صورت گرفت.
اين مجسمههاي برنز به لحاظ تكنيكي چگونه شكل گرفت؟
ما اين كارها را از خمير ميسازيم. مدلسازي با خمير است و قالب سيليكون ميگيريم و آن قالب را ريختهگيري ميكنيم و بعد آن را به ريختهگر ميدهيم.
كانسپت اين آثار را توضيح ميدهيد؛ اينكه اين ميخها در كليت هر مجسمه، چه نقش و دلالتي دارند؟
انتخاب ميخ به عنوان عنصري است كه تداعيكننده حالت كوبيده شدن و تحت فشار بودن و كجشدگي است. من اين آثار را فيگورهايي زنانه از جنس «ميخ» ناميدهام. اين عنصر سركوبشده، شكلدهند مجموعه «وضعيت» است. وضعيتي نه چندان متعادل كه تجربه زيسته زناني است حاصل ساختار محدودكننده اجتماع، سنتها و فشارها كه در قالب خميدگي در بدن و مرزبندي جغرافيايي پايهها، به نمايش درآمده است.
با دقت در كارهاي نمايشگاه ميبينيم كه خبري از لطافت و ظرايف زنانه نيست...
اين مجموعه با تكيه بر رويكرد نظري «فمينيسم» با يك وارونگي آگاهانه شكل گرفته كه نشان از تمايز تجربه زنانه از زيبايي بصري ولو به عنوان جسمي سركوبشده است كه در دشوارترين حالت خود نيز داراي بار زيباييشناسي است. اين آثار بر محوريت ارتباط گفتمان زنانه و پيوند آن با فضايي است كه در آن زندگي ميكنند. چنين گفتماني در بطن زبان كلامي رسوب كرده و از اين طريق است كه بيان حجمي زبانِ زنانه زاده شده، دچار تنشها، ريزشها و گسستها شده است.
نظام زنانه تمدنساز است و شعر و شاعري و نظام شاعرانه، ذهن را ميسازد. آيا در مجسمههاي شما زنان نقشي مغاير با اين مفهوم را بر عهده دارند؟
نگاه من به زنان، استوار بر وجه تمدنساز آنان بوده است. به عنوان يك زن به تواناييهاي خويش اعتقاد دارم. شما بنياد خانواده را در نظر بگيريد كه زنان چقدر ميتوانند در آن مهم و تاثيرگذار باشند. در جامعه نيز ميتوان قائل به چنين نقشي براي زنان بود.
پايه هر مجسمه به نظر يك نقشه از يك مكان خاص است. ارجاع جغرافيايي خاصي مد نظرتان بوده است؟
اينها مرزهايي است كه ما دور خودمان كشيدهايم! من به نقطه جغرافيايي خاصي اشاره نداشتم. هر چند فكر ميكنم اين تبعيضي كه وجود دارد بر آمده از جغرافيا و فرهنگِ مرتبط با آن است ولي جغرافيا، اشاره خاصي به ايران يا كشوري ديگر ندارد و در سراسر دنيا ممكن است اين اتفاقها بيفتد. من يك زن ايرانيام و كشور خودم را ميبينم؛ در صورتي كه در هند، پاكستان و بسياري كشورهاي ديگر هم اين مسائل وجود دارد.
اين اولين نمايشگاه انفرادي شماست. نحوه ورود به نگارخانه مژده چطور بود؟ درخواست داديد يا..؟
من توسط دوستم خانم دنيا مشرفي كه كيوريتور اين نمايشگاه هستند، به اين نگارخانه معرفي شدم.
مجسمهسازي با برنز، از نظر متريال و هزينه، كار سنگيني است. حامي خاصي داشتيد؟
حامي من همسرم و خانوادهام بودهاند.
متريال ديگر را نيازموديد؟
فايبر گلاس كار كردم كه آن هم با خمير و قالبهاي سيليكون بود ولي چوب و سنگ و متريال ديگر خير.
در مسيري كه پيموديد تا به اولين نمايشگاه انفراديتان منتهي شد، دشواري خاصي داشتيد؟
راستش اين مجموعه را قبل از سال 1401 جمع كرده بودم و قرار بود همان موقع به نمايش گذاشته شود كه اتفاقات سال گذشته و تعطيلي گالريها مانع از اين كار شد. يكي از دشواريها همين به تعويق افتادنِ برگزاري نمايشگاه بود زيرا قرار بود اين نمايشگاه آبان 1401 برگزار شود.
چشمانداز پيش رو و آينده كاريتان را چگونه ميبينيد؟
مهم، برايم بازخورد اين نمايشگاه است. طبيعتا دغدغه و اميد همه زندگي من را در بر گرفته؛ هرچند تبعيضها و نابرابريها عليه زنان وجود دارد. قدر مسلم همين مجموعه را ادامه خواهم داد و مديومهاي ديگر در كارم وجود ندارد. در آينده نيز روي مجسمهسازي متمركز خواهم بود.
نمايش اوليه اثرم، سويهاي انتقادي درباب روابط بين زنها داشت... من خود يك زن هستم و در محيط اطرافم اين موضوع را ميديدم و از اين رو اين مجسمهها به شكل ناخودآگاه بر ابعاد مسالهمند زيست زنانه تاكيد داشتند. جلوتر كه آمديم، مساله تبعيض جنسيتي به زنان و قتلهاي ناموسي برايم برجستهتر شد؛ اينكه زنان از بيرون و از سوي جنسِ مخالف دچار خشم و خشونت و سركوب ميشوند.
اين آثار بر محوريت ارتباط گفتمان زنانه و پيوند آن با فضايي است كه در آن زندگي ميكنند. چنين گفتماني در بطن زبان كلامي رسوب كرده و از اين طريق است كه بيان حجمي زبانِ زنانهزادهشده، دچار تنشها، ريزشها و گسستها شده است.