«زهيروكي» براي مرگ غريب سوختبران!
محمد بلوچزهي
بيترديد حكايت غريب اين روزهاي سوختبري در بلوچستان بيشباهت به آن روي روايتهاي عاميانه و اسطوره محور مملو از خون و آتش و جنون مردمان اين سامان نيست كه ريشه در باورهاي كهن، فرهنگ غني و تاريخ سترگ ايشان دارد و از قديمالايام نيز نقل محافل بوده است و مجالس. در فرهنگ اساطيري بلوچان روايتي اينچنين كهن هست كه «همواره بر سر راه هر گنج نهان و پنهان در دل خاك زرخيز بلوچستان اژدهاهايي آتشين و چند سر خفته و نهفته است و هرگاه كس يا كساني قصد كاويدن زمين و به يغما بردن گنج براي فائق آمدن بر زيست مشقتآميز و پررنج خويش را داشته باشند بيدرنگ اژدهاهاي خونآشام جنونزده از خواب گران برخاسته تا جستوجوگران و طالبان نگونبخت گنجها را چنان با آتش و خون از پاي درآورند كه تو گويي هيچگاه از مادر نزاييدهاند!»
حال حوادث مرگبار و تراژديك اخير تعداد قابل توجهي از سوختبران در رودخانههاي مرزي از جمله دو رودخانه فصلي معروف «نهنگ» و «پيركور» در بلوچستان كه تعدادي از جانهاي در پي نان را بعليده، يادآور همان روايتهاي عاميانه رايج در فرهنگ محلي بلوچان است كه انگار از عالم اسطوره و خيال گذر كرده و اكنون جامه واقعيت به تن كرده و رنگ عينيت به خود بخشيده است اينچنين!
چراكه مردمان بلوچ همواره بر اين باورند كه رودخانههاي فصلي بلوچستان خويي وحشي و تهاجمي دارند و مانند اژدهاهاي چند سري ميمانند و بر سر راه رهگذران خفته و با هر بارندگي از خواب گران چندين ماهه خويش بيدار شده و آرام نخواهند گرفت مگر آنكه جان در پي نان آناني را ببلعند و بستانند و طعمه خويش سازند كه از بيكاري مستاصل شدهاند و براي رهايي از اين درد حاضر هستند پي بازي با جان خويش را نيز به تن بمالند اما ننالند! باري؛ با آغاز فصل بارشهاي موسمي مونسون در بلوچستان و در پي آن طغيان رودخانههاي مختلف منطقه به ويژه مناطق مرزي، متاسفانه بر اثر اين رخداد بيش از ده سوختبر در جريان خروش جنونوار رودها غرق شدهاند و مفقودالاثر كه طي روزهاي گذشته جسد تعدادي از اين جويندگان نان در مرز با گذشت يك هفته و پس از خشك شدن جريان آب همچنان يافت نشده است و جستوجو تا فرسنگها از محل حادثه ادامه دارد. اين واقعه تراژديك و غمبار طي هفته گذشته در حالي اتفاق افتاد كه در كمال تعجب و تاسف پرداختن به مرگ غريب شمار قابل توجهي از هموطنان و انسانهايي كه براي لقمهاي نان خود را به آب و آتش زدهاند از نظر رسانهها دور ماند و پنهان و نيز از اولويتشان خارج! اين در حالي است كه رسانهها در رويكرد در پيش گرفته رسانهاي خويش حتي خون ريخته شده يك نوجوان در فراسوي مرزهاي كشور را پررنگتر ميبينند و از نظر دور نميدارند و در تحليل و چرايي آن- كه ارزش خبري كمتري نسبت به رخداد داخلي مرگ غريبانه بيش از ده نفر هموطن سوختبر دارد- قلمفرسايي ميكنند و ناله سرايي!
در اينكه رسانه و مطبوعات يعني همان ركن چهارم دموكراسي توسعهساز است و ترقيپرداز هيچ شك و شبههاي نيست، اما مادامي كه رويكرد، سياستگذاري و خطمشي اهل رسانه تناسبي منطقي با اصول حرفهاي و دموكراتيك آن نداشته و در تعارض باشد با آنچه در روند دموكراتيزه شدن جامعه و استقرار عدالت و توسعه نقش دارد بيگمان آن رسانه به پشيزي نخواهد ارزيد.
گذشته از آن بايد توجه داشت كه بر اساس آمارهاي رسمي، سيستانوبلوچستان در رديف نخست استانهاي داراي بالاترين نرخ بيكاري قرار دارد و روي آوردن شمار قابل ملاحظهاي از اقشار مختلف در اين استان به مشاغل كاذب و خطرناكي چون سوختبري كه در ميان آنها حتي تحصيلكردگان نيز ديده ميشود خود سندي محكم و متقن است بر بياثري و شكست سياستها و برنامههاي مربوط به اشتغالزايي در چند دهه اخير.
چرا بايد سيستان و بلوچستاني كه روي منابع بيشمار خدادادي و قابليتهاي كم نظيري ايجاد فرصتهاي شغلي در حوزههاي مختلف مرزي، توريسم، صنايع دستي، معادن، كشاورزي و غيره خفته است جوانان و آيندهسازان آن اينگونه به فجيعترين شكل ممكن جان خود را از دست بدهند بهگونهاي كه حتي خانوادهها بينصيب بمانند از تدفين اجساد خاكستر شده يا مفقود شده درگذشتگان خويش؟! مادامي كه براي حل مسائل و مشكلات مبتلابه سيستانوبلوچستان رويكردي منطبق با واقعيتها و متناسب با فرهنگ و عرف مردمان اين سامان در پيش گرفته نشود و نسخهها براي درمان دردهاي بيشمار آن كلي پيچيده شود بايد همچنان شاهد آسيبها و معضلات بيوقفهاي بود كه تركشهاي آسيبهايش تن زار اين استان استراتژيك را درگير زخمي ناسور خواهد كرد.
به هر جهت اگر امروز سيگنالهاي رسانههاي موجود در كشور براي پتانسيلها و قابليتها و نيز معضلات و مشكلات استانهايي چون سيستان و بلوچستان فعال ميبود و راهكارها ارايه ميكرد امروز حداقل در سوگ مرگ غريب شمار قابل توجهي از سوختبران بلوچ «زهيروك» يا همان آوازي براي از دست رفتگان خوانده ميشد كه نشد!