خودويرانگري انسان!
جعفر گلابي
تا همين چندسال پيش چه كسي باور ميكرد كه ريزگردها تا خطه جنگلي شمال كشور برسند و خراسان هم خاكستري شود؟ روز شنبه پايتختنشينان بار ديگر استيلاي ريزگردها را ديدند و غبار غم بر دلهاشان سنگيني كرد. ديديد كه فرياد محيط زيستيها راجع به درياچه اروميه بيسبب نبود و بالاخره رمقي از اين درياچه باقي نماند؟ حالا ديگر همه طعم تلخ بادهاي 120 روزه سيستانوبلوچستان را ميچشيم و اندكي از رنج ديرپاي مردم مظلوم و صبور آن ديار را درك ميكنيم. خوزستان سالهاست كه با گرماي 50 درجه زير نگين هيولاي گردوغبار نفسش به شماره افتاده است، گويي مردم به اين سختي هولناك عادت كردهاند و كسي نميداند كه اين گردهاي ريز تاكنون جان چه تعداد از هموطنانمان را گرفته است؟
با اين همه نه ما و نه ميلياردها انسان روي زمين و در راس همه آنها سياستمداران هنوز خشم طبيعت را درنيافتهاند و جنگ بي امان بشر با طبيعت به قوت خود باقي است!
چاههاي مجاز و غيرمجاز دشتهاي وسيع ايران را از سفرههاي آبي زيرزميني تهي كرده و ميكنند و فرونشستهاي عظيمي در انتظارمان هستند ولي دلمان خوش است كه كشاورزيمان به راه است و ميادين و مغازههاي ميوهوتربار مملو از ميوههاي شيرينند و آنان كه دستشان به دهانشان ميرسد هيچوقت از دسترسي آسان به محصولات ارگانيك محروم نميشوند!
كشاورزي سنتي با بيشترين ميزان آببري دارد شيره جان ايران را ميمكد و احتمالا ما وقتي هوشيار ميشويم كه ديگر كاري از دست كسي بر نميآيد. دولتها كه متولي اصلي محيط زيست هستند به امروز ميانديشند و كاري ندارند كه فرداي نه چندان دور با سرزمينهاي خشك و مهاجرت سيلآساي روستاييان به شهرها چه بايدكرد؟ واقعيت آن است كه كشور ما تاب كشاورزي گسترده را ندارد و اگر امروز براي آن چارهاي انديشه نشود طبيعت خود دست به كار ميشود و نشانمان ميدهد كه شعارهاي تهي از آيندهانديشي خودكفايي چقدر هزينه دارد و چه سان سيلي آبدار به گوشمان خواهد نواخت؟
جالب اينكه تغييرات اقليم برقآسا و كوبنده و بي امان در حال ويرانگري است؛ جنگلها را ميسوزاند و سيل به راه مياندازد و تشنگي به بار ميآورد ولي باز هم بشر ظلوم و جهول كه خود را اشرف مخلوقات ميداند از سوختهاي فسيلي دست بردار نيست. بشريت بيش از آنكه از اينهمه بلاياي طبيعي بترسد از خودش ميترسد! با يك حساب سرانگشتي ميتوان حدس زد كه چه مقدار از ثروت ملتها صرف انواع جنگافزارها ميشود و به جز تسليحات اتمي كه توانايي انهدام چندباره كره زمين را دارند حتي سلاحهاي متعارف هم آنچنان مخوف و فراوان شدهاند كه آنها هم اگر همگي به كار افتند، ميتوانند حيات را از زمين محو كنند. معاهده تاريخي پاريس امضا شد و اميد ميرفت با كمك امريكا كه بيشترين گازهاي گلخانهاي جهان را توليد ميكند گامهاي بلندي در جهت رفع انواع آلودگيها برداشته شود و خانه بشريت از زخمهاي كاري برهد. ولي يك نفر جنگطلب نامتعارف به نام آقاي ترامپ گستاخانه زير ميز زد و همه اميدها در اين موضوع حياتي را با چند سال تاخير مواجه كرد. حالا طبيعت كه با هيچكس شوخي ندارد به جز روان كردن سيلها، چنان جنگلهاي امريكا را طعمه حريق ميكند كه متاسفانه 114 نفر جان خود را از دست ميدهند و850 نفرهم ناپديد شدهاند. در كنار امريكا در كانادا آتشسوزي گسترده جنگلي رخ داد و در اروپا هم آتش جهل بشر به جان جنگلهاي اسپانيا، فرانسه و يونان افتاد تا كسي تصور نكند كه واكنش طبيعت به خيرهسري انسان استثنا بردار است.
اكنون اين سوال مطرح است كه دولتهاي عالم با خانه و دايه انسان يعني كره زمين چه ميكنند؟ كي جنگ با طبيعت را خاتمه ميدهند تا بلاها به نقطه آخرالزماني خودنرسند؟ كي اولويت نخست بشريت حفظ آب و خاك و آسمان خواهد بود و از توليد ميلياردها زباله غيرقابل تجزيه خودداري خواهد كرد؟
واقعيت آن است كه انسان موجود خوبي براي زمين نيست و هيچ جانداري به اندازه بشر نتوانسته است تا اين اندازه به كره خاكي صدمه بزند. اما در اين ميان كشور ما كه تحت شديدترين تحريمها است و آب و هوايي گرم و خشك دارد و ناكارآمديها و مديريتهاي غلط قوزبالا قوز مصائب زيستمحيطي شدهاند در معرض انواع خطرهاست و دوستداران طبيعت هرچه فرياد ميكشند به جزدولت حتي ما مردم هم صدايشان را نميشنويم! فعلا مشكلات اساسي ما سياسياند و جناح حاكم به جز تمهيد استمرار قدرت خود توجه چنداني به وضعيت محيط زيست و بلاياي طبيعي نشان نميدهد تا آنجا كه شهردار تهران اساسا گسلهاي زلزله اطراف تهران را خفته ميداند و در واقع به خفتگي همه بيداران امر ميكند! هرچند اين نوشته و صدها نوشته و اعلام خطر كارشناسان پيرامون انواع مشكلات گسترده زيستمحيطي توجهي را جلب نميكند ولي بگذار اگر براي نسلهاي آينده چيزي براي يك زندگي سالم و طبيعي باقي نگذاشتيم و فرزندانمان نفرينها نثارمان كردند بعضيها را استثنا كنند و بگويند خداوكيلي بودند كساني كه از عمق جان فرياد خطر برآوردند و رسيدگي به اوضاع داخلي و ريشهكني فقر واجتناب از سوزاندن ريشههاي علم و دانش و غارت منابع طبيعي را در اولويت اساسي دانستند ولي قدرتمندان وقعي ننهادند و راه خود را رفتند.