در چند سالي كه برگزاري مراسم اربعين رونق بيشتري گرفته و راهپيمايي نجف به كربلا به پديدهاي ميليوني و جهاني تبديل شده برخي حساسيتها نيز در اين باره افزايش يافته است. حساسيتهايي كه گاه ظاهرا با دغدغهاي ديني بيان ميشود و مدعي آن است كه اين مناسك در صدر اسلام نبوده و سعي ميشود به نوعي آن را تلقي به بدعت كنند.
قبل از هرچيز بايد به اين نكته توجه شود كه در مورد اصل اين ادعا اساسا اما و اگرهاي جدي وجود دارد و با نگاهِ فنّي تاريخي، به اين سادگيها نميتوان سابقه مراسمي چون اربعين را در سدههاي نخستين اسلامي تاييد يا رد كرد. هرچند ميتوان توسعه آن را در ابعاد امروزياش البته امري نسبتا جديد دانست اما وجود اصل و ريشه تاريخي آن بهطور قطعي فعلا نه قابل تاييد است و نه رد.
«اربعين» مفهومي قرآني
چنانكه برخي گزارشهاي مشهور حكايت از آن دارد كه جناب جابربن عبدالله انصاري و عطيه عوفي براي نخستينبار در روز بيستم ماه صفر (اربعين) سال 61 هجري قمري - يا سال بعد از آن - بر سر مزار امام حسين (ع) در كربلا حاضر شدند و آنچه امروز در مراسم اربعين شاهد هستيم ريشه در قدمهاي مباركي دارد كه اين صحابه رسول خاتم (ص) در راه تعزيت عزاي سيدالشهدا برداشتهاند.
علاوه بر اين، واژه «اربعين» اساسا مفهومي قرآني است كه بر اساس آن ميقات حضرت موسي(ع) در كوه طور نيز از سي شب به چهل شب تبديل شد: «و واعدْنا مُوسى ثلاثِين ليْله وأتْممْناها بِعشْرٍ فتم مِيقاتُ ربِّهِ أرْبعِين ليْله؛ و با موسي سي شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد» (اعراف، 142، ترجمه محمدمهدي فولادوند)
بنابراين اگر كساني تصور ميكنند مراسم اربعين، اصلي غير اسلامي دارد و از فرهنگهاي ديگر وارد تشيع شده است، ميتوان به استناد آيه فوق و موارد متعدد ديگر به ايشان نشان داد كه اينگونه نيست و واژه «اربعين» اساسا مفهومي قرآني و از ريشهاي كاملا اسلامي برخوردار است. دستكم در آيه فوق نشان ميدهد كه موساي كليمالله به امر خداوند چهل روز را در ميقات سر ميكند و اساسا كساني كه با ادبيات عبادي اسلامي آشنايند، ميدانند كه عدد چهل (اربعين) از جمله اعدادي است كه گويي نوعي تقدس و در اذكار و... كاربرد زيادي دارد؛ مانند چهل مرتبه «العفو» گفتن، چهل شب احيا و شبزندهداري كردن و ...
درك سلفي از مفهوم بدعت
اما آنچه در اين ميان اهميت بيشتري دارد اين نوع نگاه ديني است كه متاسفانه در ميان برخي مذاهب و جريانها و افراد رواج يافته است؛ نگاهي كه بر اساس آن هر نوع حركت يا رويكردي كه از نظر ايشان در سالهاي نخست بعثت يا هجرت رسول خاتم (ص) سابقه نداشته باشد، لزوما بدعت و امري غير شرعي است!
واقعيت اين است كه اين نگاه چيزي نيست جز همان رويكردي سلفي و تكفيري به اسلام كه برآمده از ذهنيتي متصلب در فهم دين است. از قضا بسياري از مسائلي كه امروز جهان اسلام با آن درگير است ريشه در همين نگاه غيرعقلاني به دين دارد. فراموش نكنيم فرقههاي ضاله تكفيري و سلفي دقيقا برآمده از چنين خاستگاهِ ديني هستند. اينكه امروز - در قرن پانزدهم هجري و بيستويكم ميلادي - ميبينيم در برخي كشورهاي مجاورمان چه نگاه منحطي به پديده علمآموزي - به ويژه مدارس دخترانه - وجود دارد، حتما بيارتباط با دركي نيست كه نزد ايشان از مفهوم «بدعت» وجود دارد.
خوانندگان محترم توجه دارند كه در اينجا اساسا ما وارد سنجش اصل ادعاي كساني نشديم كه اربعين را در زمره مناسك اسلامي در سدههاي نخستين نميدانند. در واقع عموم گزارشهايي كه دلالت بر خلاف ادعاي ايشان دارد را كنار گذاشتيم. چراكه سابقه يا عدم سابقه چنين مراسمي در سدههاي نخست اسلامي و اثبات يا رد آن آنقدر اهميت ندارد كه اين نوع نگاه ارتجاعي به مسائلي از اين دست اهميت دارد. به گمان برخي، اسلام تنها يك دين است كه همه اجزاي آن بايد صرفا محدود باشد به آنچه ايشان از اين دين در محدوده جغرافيايي حجازِ هزار و چهارصد سال پيش ميفهمند. حال آنكه ديني چون اسلام در بستر تاريخ، به نوعي فرهنگ و تمدني بزرگ تبديل شده است كه ابعاد آن از محدوده زماني و مكاني ظهورش به مراتب فراتر رفته است. در اين تمدن سترگ البته چه بسا داد و ستدهاي فرهنگي بسياري نيز محقق شده باشد كه لزوما نميتوان از آنها تعبير به بدعت كرد بلكه شايد راز ماندگاري و توسعه اسلام را در تمام قرنهاي گذشته بايد در همين ويژگي ممتاز دين مبين اسلام جستوجو كرد.
هاضمه فراخ اسلام در مذهب اهل بيت(ع)
دستكم در مذهب اهل بيت پيامبر (عليهمالسلام) اين نوع از جمود و تصلب - مبني بر اينكه هر آنچه متفاوت از رفتار صحابه و مسلمانان نخستين باشد - بدعت و غير شرعي بوده، هيچگاه جايي نداشته است. چنانكه ما ايرانيان شيعه همچنان آيين نياكان خود در نوروز را پاس ميداريم و آن را در تعارض و تخالف با آموزههاي اسلام نميدانيم. البته كه مراسم نوروز در زمره مناسك اسلامي محسوب نميشود اما اين مساله لزوما به معناي غير شرعي بودن آن نيست هرچند برخي از مذاهب غيرشيعه در اين مساله راي ديگري داشته باشند و آن را حرام شرعي و بلكه كفر و شرك معرفي كنند!
چنين رايي در واقع برآمده از همان نگاه واپسگرايانه و ارتجاعي به دين است. نگاهي كه در همان سالهاي نخست ظهور دين اسلام نيز گزاره غيرِ قرآني «حسبنا كتابالله» را شعار خود قرار داد. شعاري كه نه تنها آموزهها و تعاليم بشري در حوزههاي تمدني مختلف را به نوعي در برابر قرآن قرار ميداد كه بايد از آن حذر كرد، بلكه حتي در واپسين روزهاي حيات پيامبر اكرم(ص) نيز مانع از نوشتن وصيت ايشان شد! در واقع از همان سالهاي نخستين ظهور اسلام، كساني در ميان امت اسلامي كاتوليكتر از پاپ بودند و وقتي خودِ پيامبر اراده كردند تا وصيتي بنويسند كه بعد از ايشان، امت به گمراهي نيفتد - نستجير بالله - به رسول خدا يادآوري كردند كه كتاب خدا برايشان كافي است! و به آورنده قرآن، اهميت قرآن را متذكر شدند!!
بنابراين رويكرد سلفي و تكفيري تنها به اين دليل مذموم نيست كه هاضمه فراخي ندارد و نميتواند تنوع فرهنگهاي گوناگون با پيشينههاي مختلف كه زير پرچم اسلام جمع شدهاند را به رسمت بشناسد. بلكه اين نگاه ميتواند برخي از رفتار و اعمال خود پيامبر(ص) را نيز بر اساس فهم خود - نستجير بالله - خارج از دين تشخيص دهد!
حساسيتها و عدم حساسيتها
در پايان بايد گفت اربعين بر اساس آنچه مشهور است اولا داراي سابقهاي در تاريخ اسلام است و برخي از صحابه بزرگ پيامبر(ص) در اين روز، عزاي سيد و سالار شهيدان را پاس ميداشتهاند. اما آنچه اهميت بالاتري دارد اين است كه حتي اگر اصل اين گزارش مشهور را مشكوك و بلكه جعلي بدانيم و بر فرض برايمان مسلّم شود كه چنين مناسكي در سدههاي نخست اسلامي، وجود نداشته است، لزوما دال بر بدعت و غير شرعي بودن آن نيست!
البته اين را هم نبايد از نظر دور داشت كه بسياري از اين اظهارات اساسا شايد با اهدافي غير ديني بيان ميشود هرچند به لحاظ ظاهري ادبياتي ديني دارد؛ جريانهايي كه مراسم باشكوه اربعين در سالهاي گذشته را تهديدي عليه مناسبات سياسي خود ميدانند اكنون سعي ميكنند با تحريك برخي حساسيتهاي شرعي مبتني بر دركي سلفي و ارتِجاعي از ديانت به نوعي بهرهبرداري در راستاي تسويهسازيهاي سياسي و فرقهايشان بپردازند.
وگرنه كيست كه نداند جماعتي كه ديري است حساسيتهاي خود را نسبت به جنايتهاي آشكاري كه در سالهاي گذشته از سوي كينهتوزترين دشمنان جهان اسلام به مسلمانان مظلوم فلسطين ميشود از دست دادهاند باوجود اينكه شاهد حملات مكرر وحشيانه صهيونيستها به ايشان و بيرون راندن آنها از خانهها و سرزمينهايشان هستند، نميتواند در دغدغه رعايت شريعت - ولو با درك ارتجاعي و سلفي خود از اسلام - چندان صادق باشد.
اما برپاكنندگان مراسم باشكوهِ اربعينِ حسيني در روزگارِ ما، در مذهب اهل بيت پيامبر عظيمالشانشان آموختهاند كه نميتوانند نسبت به جناياتي كه از سوي خبيثترين دشمنان اسلام بر ملت مظلوم فلسطين ميشود بيتفاوت باشند و فلسطينياني كه هرچند به مذهب تشيع تعلق ندارند اما امروز از قضا مهمترين پايگاه حمايت خويش را در ميان پيروان مذهب اهلبيت(ع) و برپاكنندگان مراسم اربعين فرزند رسولشان مييابند.
آنچه در اين ميان اهميت بيشتري دارد اين نوع نگاه ديني است كه متاسفانه در ميان برخي مذاهب و جريانها و افراد رواج يافته است؛ نگاهي كه بر اساس آن هر نوع حركت يا رويكردي كه از نظر ايشان در سالهاي نخست بعثت يا هجرت رسول خاتم(ص) سابقه نداشته باشد، لزوما بدعت و امري غير شرعي است! واقعيت اين است كه اين نگاه چيزي نيست جز همان رويكردي سلفي و تكفيري به اسلام كه برآمده از ذهنيتي متصلب در فهم دين است. از قضا بسياري از مسائلي كه امروز جهان اسلام با آن درگير است ريشه در همين نگاه غيرعقلاني به دين دارد فراموش نكنيم فرقههاي ضاله تكفيري و سلفي دقيقا برآمده از چنين خاستگاهِ ديني هستند اينكه امروز - در قرن پانزدهم هجري و بيستويكم ميلادي - ميبينيم در برخي كشورهاي مجاورمان چه نگاه منحطي به پديده علمآموزي - به ويژه مدارس دخترانه - وجود دارد، حتما بيارتباط با دركي نيست كه نزد ايشان از مفهوم «بدعت» وجود دارد
دستكم در مذهب اهل بيت پيامبر (عليهمالسلام) اين نوع از جمود و تصلب - مبني بر اينكه هر آنچه متفاوت از رفتار صحابه و مسلمانان نخستين باشد - بدعت و غير شرعي بوده، هيچگاه جايي نداشته است. چنانكه ما ايرانيان شيعه همچنان آيين نياكان خود در نوروز را پاس ميداريم و آن را در تعارض و تخالف با آموزههاي اسلام نميدانيم. البته كه مراسم نوروز در زمره مناسك اسلامي محسوب نميشود اما اين مساله لزوما به معناي غير شرعي بودن آن نيست هرچند برخي از مذاهب غير شيعه در اين مساله راي ديگري داشته باشند و آن را حرام شرعي و بلكه كفر و شرك معرفي كنند!